Congratulations!

[Valid RSS] This is a valid RSS feed.

Recommendations

This feed is valid, but interoperability with the widest range of feed readers could be improved by implementing the following recommendations.

Source: http://feeds.feedburner.com/bamdadi

  1. <?xml version="1.0" encoding="UTF-8"?><rss version="2.0"
  2. xmlns:content="http://purl.org/rss/1.0/modules/content/"
  3. xmlns:wfw="http://wellformedweb.org/CommentAPI/"
  4. xmlns:dc="http://purl.org/dc/elements/1.1/"
  5. xmlns:atom="http://www.w3.org/2005/Atom"
  6. xmlns:sy="http://purl.org/rss/1.0/modules/syndication/"
  7. xmlns:slash="http://purl.org/rss/1.0/modules/slash/"
  8. xmlns:georss="http://www.georss.org/georss" xmlns:geo="http://www.w3.org/2003/01/geo/wgs84_pos#" xmlns:media="http://search.yahoo.com/mrss/"
  9. >
  10.  
  11. <channel>
  12. <title>بامدادی</title>
  13. <atom:link href="https://bamdadi.com/feed/" rel="self" type="application/rss+xml" />
  14. <link>https://bamdadi.com</link>
  15. <description>فرش ایرانی از تار و پود فرهنگ، سیاست و رسانه</description>
  16. <lastBuildDate>Wed, 13 Feb 2019 16:07:01 +0000</lastBuildDate>
  17. <language>fa-IR</language>
  18. <sy:updatePeriod>
  19. hourly </sy:updatePeriod>
  20. <sy:updateFrequency>
  21. 1 </sy:updateFrequency>
  22. <generator>http://wordpress.com/</generator>
  23. <cloud domain='bamdadi.com' port='80' path='/?rsscloud=notify' registerProcedure='' protocol='http-post' />
  24. <image>
  25. <url>https://secure.gravatar.com/blavatar/3edf4d39db58becc25997db4e03e343ef5e9ce515ef2d5b4f94f8ec6ff506000?s=96&#038;d=https%3A%2F%2Fs0.wp.com%2Fi%2Fbuttonw-com.png</url>
  26. <title>بامدادی</title>
  27. <link>https://bamdadi.com</link>
  28. </image>
  29. <atom:link rel="search" type="application/opensearchdescription+xml" href="https://bamdadi.com/osd.xml" title="بامدادی" />
  30. <atom:link rel='hub' href='https://bamdadi.com/?pushpress=hub'/>
  31. <item>
  32. <title>خداحافظیِ بامدادی—لطفاً نشانی‌های جدید من را دنبال کنید</title>
  33. <link>https://bamdadi.com/2019/02/13/farewell-please-follow-my-new-addresses/</link>
  34. <comments>https://bamdadi.com/2019/02/13/farewell-please-follow-my-new-addresses/#comments</comments>
  35. <dc:creator><![CDATA[bamdadi]]></dc:creator>
  36. <pubDate>Wed, 13 Feb 2019 16:07:01 +0000</pubDate>
  37. <category><![CDATA[شخصی]]></category>
  38. <category><![CDATA[فیض]]></category>
  39. <category><![CDATA[نشانی جدید]]></category>
  40. <category><![CDATA[بامدادی]]></category>
  41. <category><![CDATA[بامدادی سابق]]></category>
  42. <category><![CDATA[روزبه]]></category>
  43. <category><![CDATA[روزبه فیض]]></category>
  44. <guid isPermaLink="false">http://bamdadi.com/?p=9536</guid>
  45.  
  46. <description><![CDATA[دوستان عزیز! حتماً متوجه شده‌اید که مدتی است با آی‌دی بامدادی چندان فعال نیستم که دلایل متعددی دارد، اما مهم‌ترینش این است که به این نتیجه رسیده‌ام که «بامدادی» متعلق به بخشی از تجربهٔ من در دنیای مجازی بود که مدتی است از آن‌ عبور کرده‌ام. من آی‌دی بامدادی را تا مدت نامعلومی در آینده &#8230; <a href="https://bamdadi.com/2019/02/13/farewell-please-follow-my-new-addresses/" class="more-link">به خواندن ادامه دهید<span class="screen-reader-text"> "خداحافظیِ بامدادی—لطفاً نشانی‌های جدید من را دنبال&#160;کنید"</span></a>]]></description>
  47. <content:encoded><![CDATA[<p style="direction:rtl;">دوستان عزیز! حتماً متوجه شده‌اید که مدتی است با آی‌دی بامدادی چندان فعال نیستم که دلایل متعددی دارد، اما مهم‌ترینش این است که به این نتیجه رسیده‌ام که «بامدادی» متعلق به بخشی از تجربهٔ من در دنیای مجازی بود که مدتی است از آن‌ عبور کرده‌ام. من آی‌دی بامدادی را تا مدت نامعلومی در آینده حفظ خواهم کرد و آرشیو وبلاگ و سایر اکانت‌های بامدادی تا وقتی که وبِ رایگان وجود داشته باشد در همان نشانی‌های گذشته (یا نشانی‌های جایگزین رایگان) در دسترس خواهند بود. با این‌حال من با نامِ اصلیِ‌ خودم در خدمت شما خواهم بود. بنابراین از شما که روزگاری بامدادی را دنبال می‌کردید خواهش می‌کنم هر خوبی یا بدی که از بامدادی دیدید را به بزرگواری خودتان ببخشید و به عبارتی آن بینوا را حلال کنید؛ و در عوض از شما دعوت می‌کنم از این به بعد خودِ این دوستِ کوچک‌تان، یعنی روزبه فیض را دنبال کنید. نشانی‌های من در اینترنت عبارتند از:</p>
  48. <p style="direction:rtl;"><strong>وبلاگِ یادداشت‌ها:</strong><br />
  49. <a href="http://notes.feizonline.com">http://notes.feizonline.com</a></p>
  50. <p style="direction:rtl;"><strong>وبلاگ کارگاه:</strong><br />
  51. این‌جا فضای تجربه‌گراتری دارد و برخی از بازتاب‌هایم را نسبت به کتاب‌ها یا مطالبی که می‌خوانم می‌نویسم.<br />
  52. <a href="http://feizonline.com/kargah">http://feizonline.com/kargah</a></p>
  53. <p style="direction:rtl;"><strong>مجلهٔ یوتوپیا:</strong><br />
  54. هدف من و دوستانم در مجلهٔ یوتوپیا بالا بردن «دانش بوم‌شناسی» و «زیست پایا» به معنای عام آن است. به غیر از امورات مربوط به نگهداری و ویراستاری، آن‌چه در این‌جا از من می‌بینید از جنسِ‌ ترجمهٔ آثار کلیدی و ماندگار است.<br />
  55. <a href="https://t.me/utopiamag">http://eco-literacy.net<br />
  56. https://t.me/utopiamag<br />
  57. </a></p>
  58. <p style="direction:rtl;"><strong>کانال تلگرام:</strong><br />
  59. که سعی می‌کنم اغلب مطالبی که در جاهای مختلف می‌نویسم را در این‌جا هم بگذارم.<br />
  60. <a href="https://t.me/roozbehfeiz">https://t.me/roozbehfeiz</a></p>
  61. <p style="direction:rtl;"><strong>در توییتر:<br />
  62. </strong>با اکراه در آن حضور دارم چون محیطی شتاب‌زده و جویده‌جویده و در نتیجه معمولاً بسیار سطحی است. با این‌حال می‌دانم که بسیاری از دوستان و بزرگان در آن با درجاتِ مختلفی از وسواس حضور دارند. با این‌که لینک مطالبم را در توییتر هم می‌گذارم، بیشتر مطالب دیگران را دنبال می‌کنم و به جای منتشر کردن «توییت» معمولاً زیر توییت‌های شما دوستان دیده یا نادیده کامنت می‌گذارم. در واقع فکر می‌کنم توییتر اگر کوچک‌ترین ارزشی داشته باشد همین امکان گفتگوی یک‌به‌یک با دیگران است.<br />
  63. <a href="https://twitter.com/roozfeiz">https://twitter.com/roozfeiz</a></p>
  64. <p style="direction:rtl;">در فیس‌بوک:<br />
  65. محیطی که کمترین علاقه را به آن دارم، اما چون می‌دانم برخی از دوستان این‌جا را ترجیح می‌دهند، بیشتر مطالبی که می‌نویسم را این‌جا هم بازنشر می‌کنم.<br />
  66. <a href="https://www.facebook.com/rfeiz">https://www.facebook.com/rfeiz</a></p>
  67. <p style="direction:rtl;">به امید دیدار همهٔ شما<br />
  68. روزبه فیض (بامدادی سابق)</p>
  69. ]]></content:encoded>
  70. <wfw:commentRss>https://bamdadi.com/2019/02/13/farewell-please-follow-my-new-addresses/feed/</wfw:commentRss>
  71. <slash:comments>5</slash:comments>
  72. <media:content url="https://2.gravatar.com/avatar/5d5e5f65a551107d3774b7a0f50ffffe4e72e6182c6f54c9ad9cf98221ee16a5?s=96&#38;d=&#38;r=G" medium="image">
  73. <media:title type="html">خودم</media:title>
  74. </media:content>
  75. </item>
  76. <item>
  77. <title>ایران و استراتژی‌هایِ بازدارندگی‌—بخش ۱</title>
  78. <link>https://bamdadi.com/2017/10/15/iran-and-strategies-of-deterrence-part-1/</link>
  79. <comments>https://bamdadi.com/2017/10/15/iran-and-strategies-of-deterrence-part-1/#respond</comments>
  80. <dc:creator><![CDATA[bamdadi]]></dc:creator>
  81. <pubDate>Sun, 15 Oct 2017 14:46:58 +0000</pubDate>
  82. <category><![CDATA[فلسفه‌ی سیاسی]]></category>
  83. <category><![CDATA[اقتصاد]]></category>
  84. <category><![CDATA[ایران]]></category>
  85. <category><![CDATA[آمریکا]]></category>
  86. <category><![CDATA[بازدارندگی]]></category>
  87. <category><![CDATA[درخت بازدارندگی]]></category>
  88. <guid isPermaLink="false">http://bamdadi.com/?p=9523</guid>
  89.  
  90. <description><![CDATA[هر اقدامِ خصمانه‌ای که علیهِ ایران صورت می‌گیرد، خواه‌ناخواه گامی به سویِ جنگ است. به همین دلیل هم هست که برنامه‌ریزی‌هایِ دفاعی و سیاسیِ ایران باید به گونه‌ای طراحی شود که تا حدِ امکان وقوعِ چنین جنگی را پرهزینه و دور کند.]]></description>
  91. <content:encoded><![CDATA[<p style="direction:rtl;">مواضعِ عملیِ ترامپ، رئيس جمهورِ جنجالیِ آمریکا، روز به روز نسبت به ایران تندتر می‌شود و تصمیمِ اخیرِ او دربارهٔ برجام نیز مؤید چنین روندی است. ترامپ در فرمانِ اخیرِ خود تعهدِ ایران به برجام را تأیید نکرد؛ ولی در اقدامی که احتمالاً از آن هم مهم‌تر است، با اشاره به فرمانِ اجرایی ۱۳۲۲۴، کلیتِ سپاهِ پاسداران را یک سازمانِ تروریستی قلمداد نمود. این اقدامی کاملاً خصمانه و خطرناک است، چرا که اولاً بنیادِ معاهده‌هایِ بین‌المللیِ ناظر بر جنگ‌ها و حقوقِ اسیرانِ جنگی را بیش از پیش متزلزل می‌سازد و ثانیاً ایران را به واکنشی تند ترغیب می‌کند. فرضاً ایران ممکن است به طورِ متقابل ارتش یا نیروهایِ ویژهٔ آمریکا را تروریستی اعلام کند و با توجه به حضورِ گستردهٔ این نیروها در منطقهٔ خاورمیانه، با آن‌ها همانندِ گروه‌هایی نظیرِ داعش یا القاعده برخورد کند. برایِ چنین کاری لازم نیست ایران حتماً مستقیماً واردِ عمل شود، بلکه می‌تواند از طریق سازمان‌ها و گروه‌هایِ نیابتیِ گستردهٔ خود اقدام کند. در صورتِ چنین روی‌کردی، آمریکا نیز وادار به واکنش خواهد شد و زنجیرهٔ این واکنش‌ها می‌تواند به درگیریِ مستقیمِ نظامی بیانجامد.</p>
  92. <p style="direction:rtl;">طبیعی است که وارد شدنِ جنگِ مستقیم با آمریکا می‌تواند بسیار خطرناک و با عواقبِ غیرِ قابلِ پیش‌بینی باشد. دامنه و مقیاسِ چنین جنگی غیرِقابلِ مهار کردنِ خواهد بود و از نظرِ زمانی، وسعتِ نواحیِ درگیری، نوعِ درگیری و همین‌طور گروه‌ها یا دولت‌هایی که مستقیم یا غیرمستقیم درگیر می‌شوند گسترده خواهد بود. تنها نتیجهٔ قطعیِ آن نیز تلفاتِ جانی، مالی و زیست‌محیطیِ فراوان خواهد بود، اما احتمالاً هیچ حاصلِ قابلِ پیش‌بینیِ دیگری نخواهد داشت. حملهٔ نظامی به ایران قابلِ مقایسه با جنگ‌ها یا درگیری‌های‌ دو دههٔ اخیرِ آمریکا در افغانستان، عراق، لیبی، پاکستان، سومالی و یمن نخواهد بود و علی‌رغم همهٔ سروصداها و اقداماتِ خصمانه‌ای که علیهٔ ایران انجام می‌شود، فکر نمی‌کنم در آمریکا ارادهٔ تأثیرگذاری برای ایجادِ چنین جنگی وجود داشته باشد. اما این به این معنی نیست که ظرفیت و امکانِ چنین جنگی وجود ندارد: هر اقدامِ خصمانه‌ای که علیهِ ایران صورت می‌گیرد، خواه‌ناخواه گامی به سویِ جنگ است. به همین دلیل هم هست که برنامه‌ریزی‌هایِ دفاعی و سیاسیِ ایران باید به گونه‌ای طراحی شود که تا حدِ امکان وقوعِ چنین جنگی را پرهزینه و دور کند.</p>
  93. <p style="direction:rtl;">علی‌رغمِ هجمهٔ عظیمی که علیهِ ایران در منطقه و جهان وجود داشته و دارد، سیاستِ ایران—تا امروز—برایِ ایجادِ بازدارندگی به صورتِ نسبی موفق بوده است. البته ما در همه جا به یک اندازه موفق نبوده‌ایم و در حوزه‌هایی اشتباهاتی جدی کرده‌ایم و همین‌طور با مشکلاتِ بزرگی رو به رو هستیم. به نظرِ من سیاستِ بازدارندگیِ ایران را می‌توانیم به درختی شبیه بدانیم که «یک تنه» و «پنج شاخهٔ اصلی» دارد. این پنج‌ شاخه به ترتیبِ اهمیت عبارتند از (۱) مشروعیتِ داخلی مبتنی بر مردم‌سالاریِ بومی، (۲) گسترش، تعمیق و تقویتِ دوستیِ فرهنگی با جوامعِ منطقه، (۳) گسترش، تعمیق و تقویتِ دیپلماسیِ عمومی با دولت‌هایِ منطقه و جهان، (۴) گسترشِ توان‌مندیِ نظامی، شبه‌نظامی و دفاعیِ بومی و (۵) ایجادِ سازمان‌ها و نهادهایِ نظامی و سیاسیِ نیابتی و دارایِ پیوندهایِ ارگانیک با ایران در منطقه.</p>
  94. <p style="direction:rtl;">اما تنهٔ درخت که پنج شاخهٔ آن‌ را به هم وصل می‌کند و به آن‌ها توان و نیرو و ثمر می‌بخشد «نظامِ اقتصادی پویا و پایایی» است که هم بتواند پاسخ‌گویِ نیازهایِ متکثرِ جامعه باشد و هم با شرایطِ اقلیمی و زیست‌محیطی سازگاری بلندمدت داشته باشد.</p>
  95. <p style="direction:rtl;">در نوشته‌هایِ آتی این موارد را شرح خواهم داد.</p>
  96. ]]></content:encoded>
  97. <wfw:commentRss>https://bamdadi.com/2017/10/15/iran-and-strategies-of-deterrence-part-1/feed/</wfw:commentRss>
  98. <slash:comments>0</slash:comments>
  99. <media:thumbnail url="https://bamdadi.files.wordpress.com/2017/10/tree.png" />
  100. <media:content url="https://bamdadi.files.wordpress.com/2017/10/tree.png" medium="image">
  101. <media:title type="html">Tree</media:title>
  102. </media:content>
  103.  
  104. <media:content url="https://2.gravatar.com/avatar/5d5e5f65a551107d3774b7a0f50ffffe4e72e6182c6f54c9ad9cf98221ee16a5?s=96&#38;d=&#38;r=G" medium="image">
  105. <media:title type="html">خودم</media:title>
  106. </media:content>
  107. </item>
  108. <item>
  109. <title>مسألهٔ استقلالِ کردستان: راه و بی‌راهه‌ها</title>
  110. <link>https://bamdadi.com/2017/09/26/kurdistan-independence-rights-and-wrongs/</link>
  111. <comments>https://bamdadi.com/2017/09/26/kurdistan-independence-rights-and-wrongs/#comments</comments>
  112. <dc:creator><![CDATA[bamdadi]]></dc:creator>
  113. <pubDate>Mon, 25 Sep 2017 23:21:26 +0000</pubDate>
  114. <category><![CDATA[این‌جا و اکنون در جهان]]></category>
  115. <category><![CDATA[سیاست]]></category>
  116. <category><![CDATA[عراق]]></category>
  117. <category><![CDATA[منطقه]]></category>
  118. <category><![CDATA[کردستان]]></category>
  119. <category><![CDATA[کردستان بزرگ]]></category>
  120. <category><![CDATA[کردستان عراق]]></category>
  121. <category><![CDATA[آمریکا]]></category>
  122. <category><![CDATA[ایران]]></category>
  123. <category><![CDATA[استقلال]]></category>
  124. <category><![CDATA[استقلال کردستان]]></category>
  125. <category><![CDATA[اسرائیل]]></category>
  126. <category><![CDATA[ترکیه]]></category>
  127. <category><![CDATA[خاورمیانه]]></category>
  128. <category><![CDATA[سوریه]]></category>
  129. <guid isPermaLink="false">http://bamdadi.com/?p=9518</guid>
  130.  
  131. <description><![CDATA[بیشتر از یک سال است که در بامدادی چیزی منتشر نکرده‌ام، اگر چه در توییتر بیشتر فعال بوده‌ام. دلیلِ ننوشتنم در بامدادی این بوده که فضایِ ذهنی‌ام با نوعِ مطالبی که معمولاً در بامدادی منتشر می‌کنم فاصلهٔ بیشتری گرفته است: چند وقتی است که از جای خودم کنده شده‌ام و از جاده‌هایِ آشنا دور افتاده‌ام، &#8230; <a href="https://bamdadi.com/2017/09/26/kurdistan-independence-rights-and-wrongs/" class="more-link">به خواندن ادامه دهید<span class="screen-reader-text"> "مسألهٔ استقلالِ کردستان: راه و&#160;بی‌راهه‌ها"</span></a>]]></description>
  132. <content:encoded><![CDATA[<blockquote>
  133. <p style="direction:rtl;">بیشتر از یک سال است که در بامدادی چیزی منتشر نکرده‌ام، اگر چه در توییتر بیشتر فعال بوده‌ام. دلیلِ ننوشتنم در بامدادی این بوده که فضایِ ذهنی‌ام با نوعِ مطالبی که معمولاً در بامدادی منتشر می‌کنم فاصلهٔ بیشتری گرفته است: چند وقتی است که از جای خودم کنده شده‌ام و از جاده‌هایِ آشنا دور افتاده‌ام، در نتیجه دچارِ نوعی سرگشتگی و شیفتگی و بی‌تابی هستم که به شکلی غریب، هم امن و آسایش را از من گرفته و هم طمانینه و قرار را به من هدیه داده. به هر حال، در پیِ این تحولات، برایِ این‌جا سه گزینه بیشتر ندارم: (۱) آن‌را به حالِ خود بگذارم که نیمه‌متروک باقی بماند و هر وقت که ذهنم نیاز به نوشتنیِ بامدادی‌گونه کرد—به آن معنایِ گذشته‌اش—به آن سر بزنم؛ (۲) آن‌را به کلی تعطیل کنم؛ یا (۳) سعی کنم هویتی جدید، سهل‌تر و متفاوت به آن بدهم تا بتواند سهمِ بیشتری از فراغت‌هایِ پراکندهٔ این روزهایم پر کند. گزینهٔ (۱) که ادامهٔ وضعِ فعلی است و پایا نیست؛ گزینهٔ (۲) را دوست ندارم، اگرچه احتمالاً منطقی‌ترین گزینه است چون جا را برایِ چیزهای دیگر باز می‌کند؛ می‌ماند گزینهٔ (۳) که برنامهٔ خاصی برایش ندارم، و گذاشته‌ام که به صورتِ خودبه‌خودی رخ دهد، یعنی نه سعی می‌کنم مانعش شوم، و نه سعی می‌کنم عمداً ایجادش کنم. این نوشته هم تلاشی است در همین راستا. نمی‌دانم قرار است به چه سمتی برود و در عینِ حال قصد ندارم آن‌را به شکلِ معینی پیش‌مدیریت کنم.</p>
  134. </blockquote>
  135. <p style="direction:rtl;">شاید مهم‌ترین موضوعِ روز مربوط به تحولاتِ کردستانِ عراق باشد که با برگزاریِ همه‌پرسیِ استقلال اقلیمِ‌کردستان از عراق در حالِ اوج گرفتن است. چند نکته وجود دارد که این تحولات را به شکلی منحصر به فرد حساس و پیچیده می‌کند، به گونه‌ای که به سختی می‌توان راهِ درست را از صدها بیراههٔ خطرناکی که پیشِ روست تشخیص داد. من قصدِ ارائهٔ راهِ حل ندارم، صرفاً چند نکتهٔ به نظرِ خودمِ کلیدی را مطرح می‌کنم که خواه‌ناخواه باید در روی‌کردِ درست به این قضیه لحاظ شوند:</p>
  136. <p style="direction:rtl;"><strong>اول</strong> این‌که نمی‌توانیم آن روزهایی را که صدام حسین با بمب‌هایِ شیمیایی مردمانِ کرد را با وحشی‌گریِ بی‌مانندی قتلِ عام کرد فراموش کنیم. کردها مردمانِ صبور و غیوری هستند و این که نخواهند با شرایطِ مشابهی رو به رو شوند خواسته‌ای عجیب نیست. اما شاید بپرسید آن واقعهٔ هولناک چه ارتباطی به همه‌پرسیِ امروز دارد؟ به نظرِ من ارتباطش واضح است: آن واقعه به این دلیل رخ داد که کردها حقِ تعیینِ سرنوشت و حقِ دفاع از خود نداشتند. اگر آن روز امکانِ تعیینِ سرنوشت و دفاع از خود را داشتند، تن به ظلمِ هیولایی مانندِ صدام نمی‌دانند. بنابراین، اراده‌ای که مردمِ کرد را به سویِ‌ استقلال‌طلبی می‌برد، به این تجربهٔ تلخِ تاریخی، و نمونه‌هایِ مشابه، ولو کمرنگ‌تر، گره خورده است. من شخصاً به این خواسته احترام می‌گذارم و با وجودی که در چند و چونِ آن بحثِ بسیار دارم، اما از لحاظِ اخلاقی به خودم اجازه نمی‌دهم طرف‌دارانِ آن‌را در میانِ اقشارِ معمولیِ جامعه محکوم کنم.</p>
  137. <p style="direction:rtl;"><strong>دوم</strong> این‌که مسألهٔ کردستان فقط به اقلیمِ کردستان در شمالِ عراق ختم نمی‌شود. کردها در ترکیه، سوریه و ایران نیز زندگی می‌کنند و این ارادهٔ استقلال‌طلبانه—یا اگر دوست دارید «جدایی‌طلبانه»—با شدت و حدتِ متفاوت در میانِ کردهایِ ساکنِ کشورهایِ همسایهٔ عراق نیز وجود دارد. شکی نیست که این اراده‌ای همه‌گیر نیست، اما به هر حال نمی‌توان وجودِ آن‌را نادیده گرفت. پررنگ شدنِ استقلالِ کردستانِ عراق اعتماد به نفسِ جدایی‌طلبانِ کرد در کشورهایِ همسایهٔ عراق—از جمله ایران—را بالاتر خواهد برد و زمینه را برایِ جریان‌هایِ مدنی یا غیرمدنیِ جدایی‌طلبانه فراهم‌تر خواهد کرد. اما این نوع جریان‌هایِ جدایی‌طلبانه، با توجه به وضعیتِ پر تنشِ منطقه—که معمولاً متأثر از رقابت‌هایِ منطقه‌ای و دخالت‌هایِ فرامنطقه‌ای نیز هست—شکاف‌هایِ اجتماعی را افزایش خواهند داد و می‌توانند تا مرزِ ناآرامی‌‌هایِ غیرقابلِ مهار نیز پیش بروند. طبیعی است که از بیمِ چنین عاقبتی، حکومت‌هایِ مرکزی حساسیتِ ویژه‌ای رویِ تمایلاتِ جدایی‌طلبانه داشته باشند؛ حساسیت‌هایی که از یک‌سو قابلِ درک و حتی دفاع هستند، و از سویِ دیگر خشن و تمامیت‌خواهانه به نظر خواهند رسید. به هر حال، نه می‌توان اهمیتِ ذاتی برایِ ایدهٔ حاکمیتِ مدرن قائل شد، تا حدی که به بهانهٔ حفظِ آن بتوانیم دست به هر جنایت و خشونتی بزنیم؛ و نه می‌توانیم آن‌قدر ساده‌دل باشیم که امنیت و ثبات و آرامشِ حاکم بر یک کشور و یک جامعه را قربانی هوس‌ها، دخالت‌ها و فانتزی‌های زودگذر کنیم و فتنه‌ای بزرگ‌تر از رویایِ استقلال ایجاد کنیم.</p>
  138. <p style="direction:rtl;"><strong>سوم</strong> این‌که نزدیکیِ رهبرانِ اقلیمِ کردستان به اسرائيل نشان دهندهٔ فرصت‌طلبی و کوته‌اندیشیِ ایشان است که قطعاً عاقبتِ خوشی نخواهد داشت. در شرایطی که رژیمِ اشغال‌گر، استعمارگر و آپارتایدِ اسرائیل روز‌به‌روز منزوی‌تر و شکننده‌تر می‌شود، این اتحاد نه تنها به سودِ کردستانِ عراق نیست، بلکه خواستهٔ قاعدتاً منطقی و قابلِ دفاعِ کردها را آلوده و مخدوش می‌سازد. از این گذشته، اسرائیل از مقایسهٔ تاریخِ خودش با جنبشِ استقلال‌طلبیِ کردها بهرهٔ فراوان می‌برد و سرانِ کردها اگر ذره‌ای فراست می‌داشتند به هیچ‌ عنوان نباید اجازه می‌دادند نزدیکیِ آن‌ها به اسرائیل امکانِ این مقایسه‌ و همانندپنداری را به وجود آورد. اسرائيل کشوری غصبی است که بر رویِ زمین‌های دزدیده‌ شده از اقوامِ دیگر بنا شده است، در حالی‌که کردها ساکنانِ بومیِ سرزمین‌هایِ خودشان هستند. مقایسهٔ اسرائیل با کردستان، از یک سو این افسانهٔ موردِ علاقهٔ اسرائیل را تقویت می‌کند که «مهاجرانِ یهودیِ صهیونیست به سرزمینِ خودشان که تقریباً خالی از سکنه بود بازگشتند» و از سویِ دیگر کردهای عراق را «به دزدِ سرزمینِ دیگران»—اسرائیلی دیگر—شبیه می‌کند. سرانِ کردستانِ عراق احتمالاً نزدیکی به اسرائیل را به عنوانِ یک «فرصت» در نظر می‌گیرند که به آن‌ها کمک خواهد کرد خواستهٔ خویش را پیش ببرند، اما همین تصورِ آن‌ها که شراکت با اسرائیل را یک فرصت می‌بینند نشان دهندهٔ عمقِ کوته‌نظری‌شان است. اسرائیل رژیمی ظالم و ناحق است و اتحاد با ظالم و ناحق نه تنها «فرصت» نیست بلکه ختمِ به خیر نیز نخواهد شد و فتنه‌ها برپا خواهد ساخت.</p>
  139. <p style="direction:rtl;"><strong>چهارم</strong> مربوط به روی‌کردِ ایران، سوریه، ترکیه، و عراق در رابطه با ارادهٔ استقلال‌طلبی در کردستانِ عراق و کردهایِ‌ ساکنِ این کشورهاست. نقشِ ایران بسیار کلیدی و ویژه است و درست به همین دلیل فراست یا اشتباهِ آن می‌تواند عواقبِ بسیار متفاوتی را در منطقه رقم بزند. در سوریه، کردها پس از رشادت‌هایی که در دفاع از سرزمین‌هایشان در مقابلِ تروریست‌هایِ داعش از خود نشان دادند، این سادگی را مرتکب شدند که خود را به نیروهایِ زمینی آمریکا تبدیل کنند تا در شرایطی که هیچ پایگاهِ اجتماعیِ واقعی در سوریه برایش باقی نمانده و عملاً قافیه را به جبههٔ مقاومت و روسیه باخته، بتواند به بازی‌گریِ خود در شرقِ سوریه ادامه دهد. اما شاید اشتباهِ بزرگ‌ترِ کردهایِ سوریه این بود که در بحرانی‌ترین شرایطی که ارتشِ سوریه در حالِ جنگ با چندین جبههٔ‌ مختلفِ تروریستی در مناطقِ مختلفِ این کشور بود، با نیروهایِ دولتی درگیر شدند و به این ترتیب آیندهٔ رابطهٔ خود با دولتِ مرکزیِ سوریه را به مخاطره انداختند. دور نیست روزی که آمریکا از سوریه عقب بنشیند و کردها مجبور باشند با همین دولتِ قانونی سوریه تعامل کنند و آن روز، دولتِ مرکزیِ سوریه تا جایی که بتواند کردهای سوریه را محدود خواهد ساخت. با همهٔ این‌ها، دولتِ سوریه، به واسطهٔ بحرانِ ناشی از جنگِ داخلی، دستِ کم تا آیندهٔ نزدیک نخواهد توانست نقشِ موثری بر تحولاتِ مربوط به کردستانِ عراق داشته باشد.</p>
  140. <p style="direction:rtl;">اما رابطهٔ کردهایِ مقیمِ ترکیه با حکومتِ مرکزیِ ترکیه—اگر چه نسبت به دهه‌هایِ گذشته بهتر شده—پر از نقار، بی‌اعتمادی و نفرتِ نهفته است. کردها چیزی حدودِ یک سومِ جمعیتِ ترکیه را تشکیل می‌دهند و به همین نسبت روی‌کردِ ترکیه نسبت به تحولاتِ کردستانِ عراق کاملاً اقتدارگرایانه، تحکم‌آمیز و خشن است. طیِ سال‌هایِ بعد از شکل‌گیریِ کردستانِ عراق، ترکیه به بهانه‌هایِ مختلف بارها به کردستانِ عراق حملهٔ نظامی کرده است که با سکوتِ نسبیِ محافلِ بین‌المللی همراه شده است. البته، همراه با این حرکت‌هایِ خشن، ترکیه شریکِ مهمِ اقتصادیِ کردستانِ عراق نیز بوده، مثلاً‌ عمدهٔ نفتِ این کشور از طریقِ بنادرِ ترکیه صادر می‌شود. در نهایت، تاریخ‌چهٔ پر از تحکم و خشونتی که بینِ دولتِ ترکیه و اقلیمِ کردستان وجود داشته به این معناست که ترکیه نمی‌تواند نقشِ یک عاملِ میانه، ملایم و تعادلی را در قبالِ کردهایِ عراق بازی کند. اما دولتِ عراق نیز احتمالاً نخواهد توانست نقشِ ملایم و معتدلی بازی کند، چرا که مجبور به حفظِ تمامیتِ ارضیِ عراق است و حرکت در این مسیر خود به خود به معنایِ درگیری و دعوا بینِ کردستانِ عراق و دولتِ این کشور خواهد بود.</p>
  141. <p style="direction:rtl;">اما نقشِ ایران در این میان ویژه خواهد بود. اولاً، علی‌رغمِ محرومیت‌هایی که در منطقهٔ کردستانِ ایران وجود دارد و همین‌طور برخی تمایلاتِ احتمالیِ جدایی‌طلبانه، پیوندِ اجتماعی، اقتصادی و فرهنگیِ کردهایِ ایران با سایرِ بخش‌هایِ ایران بسیار عمیق و گسترده است، به حدی که به سختی می‌توان «ایران» را بدونِ حضورِ کردها تصور کرد، همان‌طور که ایران بدونِ حضورِ فارس‌ها یا آذری‌ها یا بلوچ‌ها غیرقابلِ تصور است. برخوردِ تندِ ایران با تحولاتِ کردستانِ عراق می‌تواند به ایجادِ شکاف‌هایی عمیق در جامعهٔ ایران منجر شود که ممکن است به راحتی قابلِ ترمیم نباشند. ثانیاً، برخوردِ تند با کردهایِ عراق، صرفِ نظر از این‌که از نظرِ منطقِ کشورداری اشتباه است، از لحاظِ اخلاقی نیز قابلِ دفاع نیست؛ چرا که همان‌طور که عرض کردم این حقِ کردهاست که بخواهند حقِ دفاع از خود و حقِ تعیینِ سرنوشت داشته باشند. ثالثاً، حرکت‌هایِ تند نمی‌تواند این مسأله را حل کند و ایدهٔ کردستانِ مستقل را که در ذهن‌های بسیاری شکل گرفته پاک سازد، بلکه صرفاً آن‌را پررنگ‌تر و موثرتر خواهد ساخت. حوزهٔ تمدنی ایران، شاملِ کردستان، آن‌قدر عمیق و نیرومند و جذاب هست که اگر دافعه‌هایِ عمدی ایجاد نشود—به خصوص، خودِ حکومتِ ایران با بی‌درایتی ایجاد نکند، بلکه برعکس، هوشمندانه عمل کند—خود به خود مانع از شیوعِ ایده‌هایِ جدایی‌طلبی خواهد شد.</p>
  142. ]]></content:encoded>
  143. <wfw:commentRss>https://bamdadi.com/2017/09/26/kurdistan-independence-rights-and-wrongs/feed/</wfw:commentRss>
  144. <slash:comments>2</slash:comments>
  145. <media:thumbnail url="https://bamdadi.files.wordpress.com/2017/09/2005_iraqi_kurdistan_independence_referendum_map-svg.png" />
  146. <media:content url="https://bamdadi.files.wordpress.com/2017/09/2005_iraqi_kurdistan_independence_referendum_map-svg.png" medium="image">
  147. <media:title type="html">2005_Iraqi_Kurdistan_independence_referendum_map.svg</media:title>
  148. </media:content>
  149.  
  150. <media:content url="https://2.gravatar.com/avatar/5d5e5f65a551107d3774b7a0f50ffffe4e72e6182c6f54c9ad9cf98221ee16a5?s=96&#38;d=&#38;r=G" medium="image">
  151. <media:title type="html">خودم</media:title>
  152. </media:content>
  153. </item>
  154. <item>
  155. <title>مسیح در قامتِ دانیل بلیک</title>
  156. <link>https://bamdadi.com/2016/12/30/jesus-daniel-blake/</link>
  157. <comments>https://bamdadi.com/2016/12/30/jesus-daniel-blake/#comments</comments>
  158. <dc:creator><![CDATA[bamdadi]]></dc:creator>
  159. <pubDate>Fri, 30 Dec 2016 00:17:22 +0000</pubDate>
  160. <category><![CDATA[سینما]]></category>
  161. <category><![CDATA[فیلم]]></category>
  162. <category><![CDATA[مسیح]]></category>
  163. <category><![CDATA[همسایه]]></category>
  164. <category><![CDATA[کن لوچ]]></category>
  165. <category><![CDATA[دانیل بلیک]]></category>
  166. <guid isPermaLink="false">http://bamdadi.com/?p=9503</guid>
  167.  
  168. <description><![CDATA[دیشب فیلمِ «من، دانیلِ بلیک» (I, Daniel Blake) ساختِ کِن لوچ را به اتفاق دیدیم. همان‌طور که انتظارش را داشتم فیلمِ خوب و تأثیرگذاری بود که تماشایِ آن‌را اکیداً توصیه می‌کنم. شخصیتِ اصلیِ داستان دانیل بلیک نام دارد که مردی نسبتاً میان‌سال (حدوداً ۶۰ ساله) و نجار است که به خاطرِ حمله‌ی قلبی نمی‌تواند کار &#8230; <a href="https://bamdadi.com/2016/12/30/jesus-daniel-blake/" class="more-link">به خواندن ادامه دهید<span class="screen-reader-text"> "مسیح در قامتِ دانیل&#160;بلیک"</span></a>]]></description>
  169. <content:encoded><![CDATA[<p style="direction:rtl;">دیشب فیلمِ «من، دانیلِ بلیک» (<a href="http://www.imdb.com/title/tt5168192/">I, Daniel Blake</a>) ساختِ کِن لوچ را به اتفاق دیدیم. همان‌طور که انتظارش را داشتم فیلمِ خوب و تأثیرگذاری بود که تماشایِ آن‌را اکیداً توصیه می‌کنم.</p>
  170. <p style="direction:rtl;">شخصیتِ اصلیِ داستان دانیل بلیک نام دارد که مردی نسبتاً میان‌سال (حدوداً ۶۰ ساله) و نجار است که به خاطرِ حمله‌ی قلبی نمی‌تواند کار کند و مجبور شده برایِ دریافتِ کمک هزینه‌ به خدماتِ اجتماعیِ انگلیس متوصل شود که با سیستمی ناکارآمد و غیرِ انسانی مواجه می‌شود. شخصیتِ دیگر یک «زن» است؛ مادری (تنها یا مطلقه) که دو فرزندِ خردسال (زیر ۱۲ سال) دارد و او هم برایِ سیر کردنِ آن‌ها به خدماتِ اجتماعی رو آورده اما در نهایت به خاطرِ ناکارآمدیِ آن به تن‌فروشی کشیده می‌شود. این دو در طولِ فیلم با هم آشنا می‌شوند و دانیل به زن به صورتی ظاهراً بی‌چشم‌داشت کمک می‌کند. فیلم با مرگِ دانیل بلیک و سخنرانیِ زن تمام می‌شود.</p>
  171. <p style="direction:rtl;">تا آن‌جا که به چشمِ‌ من آمد، مهم‌ترین اجزا و نشانه‌هایِ فیلم عبارتند از:</p>
  172. <p style="direction:rtl;">&#8211; <strong>همسایه‌</strong>: همسایه‌ی دیوار به دیوارِ دانیل که به شکلی زیرکانه، اما تقریباً غیرقانونی، امرارِ معاش می‌کند و با دانیل رابطه‌ی سرزنده و صمیمانه‌ای دارد. علاوه بر این، مفهومِ همسایه به شکلی گسترده‌تر در فیلم مطرح می‌شود. در پایانِ فیلم، زنِ دوستش در نامه‌ی دفاعیه‌ای که از زبانِ دانیل می‌خواند به این اشاره می‌کند که «من به چشم‌هایِ همسایه‌ام می‌نگرم». در این‌جا منظورِ دانیل، سایرِ شهروندان است. منظورِ او این است که من شرم‌سایرِ سایرِ هموطنانم نیستم. در عینِ حال می‌دانیم که دانیل روابطِ بی‌پیرایش و خوبی با سایرِ افرادِ محله و جامعه دارد. در نتیجه می‌توانیم این‌طور برداشت کنیم که افرادِ جامعه نوعی همسایه‌هایِ‌ گسترده‌ی او هستند.</p>
  173. <p style="direction:rtl;">&#8211; <strong>نجار</strong>: دانیل نجار است و اگر چه نمی‌تواند جایی شاغل شود (به خاطرِ‌ تجویزِ پزشک‌هایش) اما کاملاً آماده‌ی کارِ مفید است. نجار بودنِ دانیل کاملاً در داستان پررنگ است. جایی دخترِ زنِ دوستش از او می‌پرسد آیا تو سرباز هستی؟ پاسخِ دانیل کلیدی است: «نه. از آن خطرناک‌تر هستم. من یک نجارم.»</p>
  174. <p style="direction:rtl;">&#8211; <strong>فاحشه</strong>: زنِ جوان که او نیز مانندِ‌ دانیل از نظامِ خدماتِ اجتماعیِ طرد شده و در نهایت به تن‌فروشی رو می‌آورد. دانیل دوست و حامیِ او است.</p>
  175. <p style="direction:rtl;">&#8211; <strong>ماهی</strong>: دانیل نجار است و ماهی مهم‌ترین نشانِ اوست. او در اوقاتِ فراغت ماهی‌هایِ چوبی می‌تراشد و به کمکِ آن‌ها اشیاءِ تزئینی درست می‌کند. او یکی از این اشیاءِ دست‌ساز را به دخترِ کوچکِ زنِ دوستش هدیه می‌دهد. وقتی که دانیل به واسطه‌ی بی‌پولی وسائلِ منزلش را به سمسار می‌فروشد، از فروختنِ ماهی‌هایِ چوبی‌ پرهیز می‌کند و می‌گوید این‌ها فروشی نیستند.</p>
  176. <p style="direction:rtl;">&#8211; <strong>خصوصی‌سازی</strong>: در دفاترِ خدماتِ اجتماعی اشاره‌هایی کلامی و تصویری به این نکته می‌شود که بخش‌هایِ مهمی از این خدماتِ دولتی به شرکت‌هایِ‌خصوصی واگذار شده است. جایی، حتی اشاره‌ای به خصوصی‌سازی در بخش‌هایی از نیروی پلیس نیز می‌شود.</p>
  177. <p style="direction:rtl;">&#8211; <strong>حکومتِ مستبد</strong>:‌ برخی از مردم نظیرِ دانیل به وضوح از دسترسی مناسب به خدماتِ دولتی محروم شده‌اند و راهِ‌ مناسبی برای اعتراض ندارند، بلکه اعتراضِ آن‌ها با برخوردِ سرد و تحکم‌آمیز قانون مواجه می‌شود. در قسمت‌هایِ مختلف فیلم این‌طور به نظر می‌رسد که پلیس، دوربین‌هایِ مداربسته، مأمورانِ حراست همیشه حاضر و آماده هستند، نه برایِ خدمت بلکه در قامتِ سرکوب‌گر. به کرات تابلوهایِ هشدار دهنده مبنی بر حضورِ دوربین‌هایِ مداربسته را می‌بینیم، نگهبان‌ها و مسئولانِ حفظِ نظم پررنگ‌تر از خادمانِ اجتماعی به چشم می‌آیند و هر گاه یکی از کارمندانِ وابسته به دولت اراده می‌کند پلیس فوراً ظاهرا می‌شود. این در حالی است که خدماتِ اجتماعی به کندی پیش می‌رود (اگر اصولاً پیش برود).</p>
  178. <p style="direction:rtl;">&#8211; <strong>تغییر</strong>: دانیل اگر چه مهارت و تجربه‌ی زیادی در کارِ عملی دارد، اما اصلاً با کامپیوتر و اینترنت آشنا نیست. در حالی که سایرِ جوان‌ترها کاملاً آشنا هستند. جایی دانیل می‌خواهد آهنگی را برایِ دخترِ زن پخش کند. دختر می‌پرسد «نوارِ کاست چیست؟» و دانیل برایش توضیح می‌دهد و به او نشان می‌دهد که چطور باید با ضبطِ صوت کار کند (چیزی که در دهه‌ی ۸۰ یا حتی ۹۰ کاملاً عادی بوده). این نشان می‌دهد که تغییراتِ موردِ نظرِ فیلم فقط مربوط به دانیل و امثالِ او نیست، بلکه جوان‌ترها را هم به شکلِ دیگری تحتِ تأثیر قرار داده، مثلاً آن‌ها ارتباطِ خود را با گذشته از دست داده‌اند.</p>
  179. <p style="direction:rtl;">بعد از دیدنِ فیلم و بازخوانی این نشانه‌ها، به نظرم رسید که داستان شباهت‌هایِ غیرِقابلِ انکاری با داستانِ مسیح دارد. دانیل بلیکِ نجار (مسیح)، تأکید بر همسایه (داستانِ سامری نیکوکار)، مادری که به تن‌فروشی رو آورده (مریمِ مجدلیه)، تأکید بر طبقاتِ محروم یا جداافتاده‌ی جامعه (مسیح)، کشته شدنِ دانیل بلیک به دستِ حکومت، آن‌طور که زن در پایان بیان کرد (مصلوب شدنِ مسیح توسطِ نیروهایِ امپراطوریِ روم). نمی‌توانم باور کنم که این شباهت‌ها و نشانه‌ها تصادفی باشند.</p>
  180. ]]></content:encoded>
  181. <wfw:commentRss>https://bamdadi.com/2016/12/30/jesus-daniel-blake/feed/</wfw:commentRss>
  182. <slash:comments>2</slash:comments>
  183. <media:thumbnail url="https://bamdadi.files.wordpress.com/2016/12/i-daniel-blake-e1463953871343-1024x617.jpeg" />
  184. <media:content url="https://bamdadi.files.wordpress.com/2016/12/i-daniel-blake-e1463953871343-1024x617.jpeg" medium="image">
  185. <media:title type="html">i-daniel-blake-e1463953871343-1024x617</media:title>
  186. </media:content>
  187.  
  188. <media:content url="https://2.gravatar.com/avatar/5d5e5f65a551107d3774b7a0f50ffffe4e72e6182c6f54c9ad9cf98221ee16a5?s=96&#38;d=&#38;r=G" medium="image">
  189. <media:title type="html">خودم</media:title>
  190. </media:content>
  191. </item>
  192. <item>
  193. <title>لطفاً اجازه دهید به شما تجاوز کنیم، اما تکان نخورید!</title>
  194. <link>https://bamdadi.com/2016/07/21/let-us-rape-you-but-please-dont-move/</link>
  195. <comments>https://bamdadi.com/2016/07/21/let-us-rape-you-but-please-dont-move/#respond</comments>
  196. <dc:creator><![CDATA[bamdadi]]></dc:creator>
  197. <pubDate>Thu, 21 Jul 2016 15:25:31 +0000</pubDate>
  198. <category><![CDATA[یمن]]></category>
  199. <category><![CDATA[جنگ و خشونت]]></category>
  200. <category><![CDATA[خاورمیانه]]></category>
  201. <category><![CDATA[آمریکا]]></category>
  202. <category><![CDATA[امارات]]></category>
  203. <category><![CDATA[بریتانیا]]></category>
  204. <category><![CDATA[حوتی]]></category>
  205. <category><![CDATA[عربستان]]></category>
  206. <guid isPermaLink="false">http://bamdadi.com/?p=9495</guid>
  207.  
  208. <description><![CDATA[از فروردینِ سالِ قبل تا امروز، عربستان سعودی با حمایتِ کاملِ آمریکا، انگلیس و اماراتِ متحده‌ی عربی در تلاش برایِ به زانو در آوردنِ نیروهایِ یمنی بوده است. با به کار گرفتنِ نیروهایِ خارجی و همین‌طور نیروهایِ همسوی یمنی، هدفِ عربستان فتحِ صنعا پایتختِ یمن بوده است. اما همه‌ی کوشش‌ها برایِ رفتن از مناطقِ کویری &#8230; <a href="https://bamdadi.com/2016/07/21/let-us-rape-you-but-please-dont-move/" class="more-link">به خواندن ادامه دهید<span class="screen-reader-text"> "لطفاً اجازه دهید به شما تجاوز کنیم، اما تکان&#160;نخورید!"</span></a>]]></description>
  209. <content:encoded><![CDATA[<p style="direction:rtl;">از فروردینِ سالِ قبل تا امروز، عربستان سعودی با حمایتِ کاملِ آمریکا، انگلیس و اماراتِ متحده‌ی عربی در تلاش برایِ به زانو در آوردنِ نیروهایِ یمنی بوده است. با به کار گرفتنِ نیروهایِ خارجی و همین‌طور نیروهایِ همسوی یمنی، هدفِ عربستان فتحِ صنعا پایتختِ یمن بوده است. اما همه‌ی کوشش‌ها برایِ رفتن از مناطقِ کویری یا ساحلی به سویِ مناطقِ کوهستانیِ قلبِ یمن شکست خورده است. هزاران حمله‌ی هوایی که با حمایتِ و برنامه‌ریزی آمریکا انجام شده بخشِ بزرگی از زیرساخت‌هایِ یمن و میراثِ فرهنگی و اجتماعیِ این کشور را تخریب کرده، اما نتوانسته توازنِ نظامیِ جنگ را تغییر دهد.</p>
  210. <p style="direction:rtl;"><span style="line-height:1.6471;">طرف‌دارانِ جنبشِ حوتی‌ها و ارتشِ یمن وفادار به صالح، رئیس‌جمهورِ سابق، همه‌گونه تلاش برای نفوذ به این مناطق را دفع کرده اند. در سواحلِ جنوبی جنگجویانِ همسو با القاعده که در سکوت از طرفِ عربستان حمایت می‌شوند، مناطقی را پیرامونِ عدن در <a href="http://bigstory.ap.org/5cf4518606334f50a290167b96651d3e">دست گرفته‌اند</a>. اما آن‌ها نیز نمی‌توانند از آن‌جا پا پیش بگذارند.</span></p>
  211. <p style="direction:rtl;"><span style="line-height:1.6471;">حوتی‌ها و متحدان‌شان با حمله به خاکِ عربستانِ سعودی بازی را عوض کردند. این اتفاق منجر به مذاکراتِ صلح زیرِ نظرِ سازمانِ مللِ نگون‌بخت شد. اما پس از آن‌که حوتی‌ها، با کمالِ حسنِ نیت، حملاتِ خود به عربستانِ سعودی را متوقف کردند مذاکرات شکست خورد. سعودی‌ها خواستارِ تسلیم شدنِ کاملِ آن‌ها شده بودند که بنا به دلایلی که برایِ سعود‌ی‌ها و حامیان‌شان قابلِ درک نیست، حوتی‌ها و متحدان‌شان از آن سرباز زدند. حملاتِ هواییِ سعودی‌ها دوباره شدت گرفت و این‌بار برای بیستمین‌ بار اعلام کردند که نیروهایِ طرف‌دارِ آن‌ها در چند هفته‌ی آینده صنعا را فتح خواهند کرد.</span></p>
  212. <p style="direction:rtl;"><span style="line-height:1.6471;">حوتی‌ها و ارتشِ یمن تلاش‌هایِ خود را تجدید کردند. موشک‌هایِ اوراگان با بردِ ۱۰۰ کیلومتر ناگهان از <a href="https://www.youtube.com/watch?v=eaRjcVtsaRE&amp;feature=youtu.be">ناکجا پیدا شدند</a> و به سرزمین‌هایِ سعودی اصابت کردند. این روزها هم حوتی‌ها تهاجمِ جدیدی را در خاکِ عربستان آغاز کرده‌اند.</span></p>
  213. <blockquote>
  214. <p style="direction:rtl;"><span style="line-height:1.6471;"><a href="https://twitter.com/BaFana3/status/755876372430585856">خبر فوری</a>: نیروهایِ یمنی و شبه‌نظامیانِ حوتی ۱۰ کیلومتر واردِ منطقه‌ی جیزانِ عربستان شدند و یک کارخانه‌ی سیمان و اردوگاهِ نظامی را فتح کردند. <a href="http://wikimapia.org/32373632/Southern-Province-Cement-Co-Jizan"> ۱۶ درجه، ۴۴ دقیقه، ۴۹ ثانیه شمالی و ۴۳ درجه، ۴ دقیقه، ۳۱ ثانیه شرقی</a>.</span></p>
  215. <p style="direction:rtl;"><span style="line-height:1.6471;">عکس‌ها: تخریب‌های وارده در منطقه‌ی جیزانِ عربستان که توسطِ خمپاره‌هایِ نیروهایِ یمنی در ۱۹ جولای ایجاد شده است. <a href="http://wikimapia.org/#lang=en&amp;lat=16.747017&amp;lon=43.075676&amp;z=12&amp;m=b&amp;search=16%C2%B035'54%22N%2042%C2%B056'17%22E">۱۶ درجه، ۳۵ دقیقه، ۵۴ ثانیه شمالی و ۴۲ درجه، ۵۶ دقیقه، ۱۷ ثانیه شرقی</a></span></p>
  216. <p style="direction:rtl;"><span style="line-height:1.6471;">در ۲۰۰ کیلومتر از مرزهایِ بینِ عربستان و یمن که از دریایِ سرخ تا خشکی‌هایِ واقع در شرق امتداد می‌یابد، نیروهایِ یمنی در بیش از ۶ نقطه به ۵ تا ۲۰ کیلومتری عمقِ خاک عربستان حمله کرده‌اند.</span></p>
  217. <p style="direction:rtl;"><span style="line-height:1.6471;">شلیکِ گلوله و آتش‌بازی به نشانه‌ی جشنِ پیروزی در صنعا پایتختِ یمن. ساعتِ یک بامداد. ای سلمان، آیا می‌شنوی؟ <img src="https://s0.wp.com/wp-content/mu-plugins/wpcom-smileys/twemoji/2/72x72/1f642.png" alt="🙂" class="wp-smiley" style="height: 1em; max-height: 1em;" /></span></p>
  218. <p style="direction:rtl;"><span style="line-height:1.6471;">ماه‌هاست که مناطقی از خاکِ عربستان تحتِ اشغالِ نیروهایِ یمنی قرار دارد: الرابیه و خوبه، جیزان. الشرفه، نجران.</span></p>
  219. </blockquote>
  220. <p style="direction:rtl;"><span style="line-height:1.6471;">هادی، معاونِ‌ اول سابقِ رئیس‌جمهورِ یمن که عروسک‌ِ خیمه‌شب‌بازیِ سعودی در جنگ علیهِ یمن است، موفقیت‌هایِ حوتی‌ها را <a href="http://saudigazette.com.sa/saudi-arabia/yemens-hadi-blasts-houthis-attacks-saudi-border-regions/">تأیید و محکوم کرد</a>. حکامِ سعودی خشمگین هستند. جنگِ یمن به وضوح مطابقِ میل‌شان پیش نمی‌رود. چطور این یمنی‌ها به خودشان جرات می‌دهند به خاکِ سعودی حمله کنند؟</span></p>
  221. <p style="direction:rtl;"><span style="line-height:1.6471;">سعودی‌ها به سراغ مامان‌هایشان، ببخشید، متحدانِ غربی‌شان، شتافتند و خواستارِ پاسخی نیرومند شدند. مطابقِ وظیفهِ و با پوزخندی بی‌صدا پاسخِ مقتضی داده شد، در <a href="https://www.gov.uk/government/news/joint-statement-on-yemen--2">یک بیانیه‌ی مشترک</a>:</span></p>
  222. <blockquote>
  223. <p style="direction:rtl;"><span style="line-height:1.6471;">وزرایِ امورِ خارجه‌ی بریتانیا، آمریکا، عربستانِ سعودی و اماراتِ متحده‌ی عربی در تاریخ ۱۹ جولای در لندن ملاقات کردند تا شرایطِ یمن را بررسی کنند. این دیدار به دنبالِ مذاکراتِ صلح زیر نظرِ سازمان ملل انجام شد که پیش از این در ۱۶ جولای در کویت آغاز شده بود&#8230; وزرا توافق کردند که <strong>درگیری‌ها در یمن نباید همسایگانِ این کشور را تهدید کند.</strong></span></p>
  224. </blockquote>
  225. <p style="direction:rtl;"><span style="line-height:1.6471;">یک بارِ دیگر این جمله را بخوانیم:</span></p>
  226. <blockquote>
  227. <p style="direction:rtl;"><span style="line-height:1.6471;">وزرا توافق کردند که درگیری‌ها در یمن نباید همسایگانِ این کشور را تهدید کند.</span></p>
  228. </blockquote>
  229. <p style="direction:rtl;">این بیانیه باید در کتاب‌هایِ تاریخ به عنوانِ مضحک‌ترین یادداشتِ دیپلماتیکی که تا امروز نوشته شده ثبت شود: &laquo;لطفاً محضِ رضایِ خدا در پاسخ به حمله‌ی ما به سرزمین‌تان مقابله‌ی به مثل نکنید! لطفاً تسلیمِ این مردانِ بی‌خاصیت شوید. لطفاً <a href="https://twitter.com/BaFana3/status/756068001678553088">اجازه دهید به شما تجاوز کنیم، اما تکان نخورید!</a>&laquo;</p>
  230. <p style="direction:rtl;">سعودی‌ها از ایجادِ توازنِ موردِ نظرشان در یمن و دفاع از سرزمین‌هایِ خود عاجزند. در همین راستا دولتِ اوباما در تلاش برای وخیم‌تر کردن بحران با <a href="http://www.reuters.com/article/us-usa-yemen-military-idUSKCN0ZV0EV">ارسالِ نیروهایِ آمریکایی بیشتری به یمن</a> است. اما اگر سعودی‌ها با گران‌قیمت‌ترین اسباب‌بازی‌هایِ جنگیِ آمریکایی‌‌ِ‌ در اختیارشان نمی‌توانند این جنگ را ببرند، آمریکایی‌ها نیز نخواهند توانست.</p>
  231. <p style="direction:rtl;"><span style="line-height:1.6471;">این هم یک جنگِ دیگر اوباما، که بدونِ این‌که نامی ازو به میان آمده باشد شروع شده است. جنگی که ظرفیتِ برد در آن وجود ندارد، اما منافعِ سرشاری نصیبِ تشکیلاتِ نظامی و امنیتیِ آمریکایی می‌کند. در آینده شاید روزی وزرایِ امورِ خارجه گردِهم آیند و تصمیم بگیرند که جنگِ آمریکا علیهِ یمن «نباید آمریکا را تهدید کند.»</span></p>
  232. <p style="direction:rtl;"><span style="line-height:1.6471;">برخی یمنی‌ها اما چنین نخواهند اندیشید.</span></p>
  233. <p style="direction:rtl;">این نوشته ترجمه‌ی این <a href="http://www.moonofalabama.org/2016/07/war-on-yemen-the-most-funny-diplomatic-note-ever.html">مطلبِ </a>وبلاگِ ماهِ‌ آلاباماست.</p>
  234. ]]></content:encoded>
  235. <wfw:commentRss>https://bamdadi.com/2016/07/21/let-us-rape-you-but-please-dont-move/feed/</wfw:commentRss>
  236. <slash:comments>0</slash:comments>
  237. <media:thumbnail url="https://bamdadi.files.wordpress.com/2016/07/160421084924-02-obama-saudi-0421-super-169.jpg" />
  238. <media:content url="https://bamdadi.files.wordpress.com/2016/07/160421084924-02-obama-saudi-0421-super-169.jpg" medium="image">
  239. <media:title type="html">160421084924-02-obama-saudi-0421-super-169</media:title>
  240. </media:content>
  241.  
  242. <media:content url="https://2.gravatar.com/avatar/5d5e5f65a551107d3774b7a0f50ffffe4e72e6182c6f54c9ad9cf98221ee16a5?s=96&#38;d=&#38;r=G" medium="image">
  243. <media:title type="html">خودم</media:title>
  244. </media:content>
  245. </item>
  246. <item>
  247. <title>پنج نکته‌ی کوتاه درباره‌ی صندوق‌هایِ رأی</title>
  248. <link>https://bamdadi.com/2016/02/25/%d9%be%d9%86%d8%ac-%d9%86%da%a9%d8%aa%d9%87%e2%80%8c%db%8c-%da%a9%d9%88%d8%aa%d8%a7%d9%87-%d8%af%d8%b1%d8%a8%d8%a7%d8%b1%d9%87%e2%80%8c%db%8c-%d8%b5%d9%86%d8%af%d9%88%d9%82%e2%80%8c%d9%87%d8%a7%db%8c/</link>
  249. <comments>https://bamdadi.com/2016/02/25/%d9%be%d9%86%d8%ac-%d9%86%da%a9%d8%aa%d9%87%e2%80%8c%db%8c-%da%a9%d9%88%d8%aa%d8%a7%d9%87-%d8%af%d8%b1%d8%a8%d8%a7%d8%b1%d9%87%e2%80%8c%db%8c-%d8%b5%d9%86%d8%af%d9%88%d9%82%e2%80%8c%d9%87%d8%a7%db%8c/#respond</comments>
  250. <dc:creator><![CDATA[bamdadi]]></dc:creator>
  251. <pubDate>Wed, 24 Feb 2016 23:59:43 +0000</pubDate>
  252. <category><![CDATA[انتخابات]]></category>
  253. <category><![CDATA[ایران]]></category>
  254. <category><![CDATA[موسوی]]></category>
  255. <category><![CDATA[کروبی]]></category>
  256. <category><![CDATA[اعتماد به نفس]]></category>
  257. <category><![CDATA[جامعه]]></category>
  258. <category><![CDATA[خاتمی]]></category>
  259. <guid isPermaLink="false">http://bamdadi.com/?p=9479</guid>
  260.  
  261. <description><![CDATA[۱ انتخاباتِ امسال در سایه‌ی حصر نیست، اما بخشِ قابلِ توجهی از دینامیکِ موجود در آن از وقایعِ ۸۸ و امتدادِ حصرِ میرحسینِ موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی انرژی می‌گیرد. سیاستِ حذف یا به حاشیه‌رانیِ هزاران نفر از چهره‌های اصلاح‌طلب و اصول‌گرا، شاملِ فعالان سیاسی، مسئولان و کارشناسان که با هدفِ ضعیف کردنِ «فتنه‌ی &#8230; <a href="https://bamdadi.com/2016/02/25/%d9%be%d9%86%d8%ac-%d9%86%da%a9%d8%aa%d9%87%e2%80%8c%db%8c-%da%a9%d9%88%d8%aa%d8%a7%d9%87-%d8%af%d8%b1%d8%a8%d8%a7%d8%b1%d9%87%e2%80%8c%db%8c-%d8%b5%d9%86%d8%af%d9%88%d9%82%e2%80%8c%d9%87%d8%a7%db%8c/" class="more-link">به خواندن ادامه دهید<span class="screen-reader-text"> "پنج نکته‌ی کوتاه درباره‌ی صندوق‌هایِ&#160;رأی"</span></a>]]></description>
  262. <content:encoded><![CDATA[<p style="direction:rtl;"><span style="line-height:1.6471;">۱</span></p>
  263. <p style="direction:rtl;"><span style="line-height:1.6471;">انتخاباتِ امسال در سایه‌ی حصر نیست، اما بخشِ قابلِ توجهی از دینامیکِ موجود در آن از وقایعِ ۸۸ و امتدادِ حصرِ میرحسینِ موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی انرژی می‌گیرد. سیاستِ حذف یا به حاشیه‌رانیِ هزاران نفر از چهره‌های اصلاح‌طلب و اصول‌گرا، شاملِ فعالان سیاسی، مسئولان و کارشناسان که با هدفِ ضعیف کردنِ «فتنه‌ی ۸۸» انجام شد شکستِ قاطعی خورده است؛ به این معنا که برخوردِ حذفی، اگر چه بدنه‌ی سیاسی و مدیریتی کشور را دچارِ خسرانِ جدی کرده، اما نه تنها سوالِ مطرح شده در اعتراضاتِ ۸۸ را پاک نکرده، بلکه آن‌را به موضوعی همیشگی و مهم در حیاتِ اجتماعی-سیاسیِ توده‌هایِ روز به روز وسیع‌تری تبدیل کرده است. نتیجه‌ی این موضوع را می‌توان در رشدِ محبوبیتِ آقایان خاتمی یا رفسنجانی یا حتی شخصیت‌هایی نظیرِ علی لاریجانی یا ناطقِ نوری که رفتارِ حکیمانه‌تری داشتند و افتِ شدیدِ مشروعیت و محبوبیتِ اقلیتِ قدرتمند و سازمان‌یافته‌ی تندرو در نظام مشاهده کرد. سیاستِ تحدیدِ آقایِ خاتمی به جایِ این‌که نقشِ او را در جامعه کمرنگ‌تر کند، محبوبیت و نفوذِ او را به حدی بالا برده که میلیون‌ها ایرانی معیارِ کنشِ مدنی و سیاسیِ خود را با شاخصِ «باید ببینیم نظرِ خاتمی چیست» تنظیم می‌کنند. اما صرفِ نظر از این موضوع، جامعه و نظام مسیرِ خودشان را دنبال کرده‌اند و این‌طور به نظر می‌رسد که خدشه‌ای که در انتخابات ۸۸ به اعتمادِ عمومی به نظام وارد شد تا حدِ زیادی در انتخاباتِ ۹۲ و همین‌طور ۹۴ (همین فردا!) ترمیم شده است. پس آیا میرحسینِ موسوی اشتباه کرد؟ آیا بهتر نمی‌بود اگر او پیغام‌ها و پیشنهادهایِ ده‌ها ریش‌سفید و عالی‌مقام که از او خواستند اعتراضاتِ ۸۸ را خاتمه دهد و «با نظام راه بیاید» را می‌پذیرفت؟ آیا موسویِ خارج از حصر، ولو محدود شده از لحاظِ سیاسی، نقشِ پررنگ‌تری در تحولاتِ اجتماعی و سیاسیِ ایران بازی نمی‌کرد؟ مگر نه این است که خاتمیِ تحدید شده، اما آزاد، تأثیرگذاریِ جدیِ خود را بر تحولات حفظ کرده است؟ آیا منطقی‌تر نمی‌بود اگر موسوی «سیاسی» عمل می‌کرد و سخت‌گیرانه و لج‌بازانه بر اعتراضِ خود پای نمی‌فشرد؟ </span></p>
  264. <p style="direction:rtl;"><span style="line-height:1.6471;">۲</span></p>
  265. <p style="direction:rtl;"><span style="line-height:1.6471;">شاید بتوانیم در سیاست از قانونی به نامِ «قانونِ ۹۹ درصد» نام ببریم. این یک قانونِ شهودی و بسیار ساده است که آن‌را این‌طور خلاصه می‌کنم: «در تعاملِ سیاسی با یک نظامِ سیاسی-اجتماعیِ مشروع و مستقر، باید انعطاف‌پذیر بود؛ در اغلبِ موارد، درباره‌ی بیشترِ موضوع‌ها و در رابطه با اکثرِ افراد و گروه‌ها. در واقع منطقِ سیاست مذاکره و انعطاف‌پذیری را ایجاب می‌کند، دستِ کم در ۹۹٪ موارد.» معنایِ این قانون این است که یک سیاست‌مدار به خوبی می‌داند که عرصه‌ی سیاست انعطاف‌پذیری، یارکشی، چانه‌زنی، بازی‌گری، برنامه‌ریزی و در مجموع «رفتارِ معقولِ سیاسی» می‌طلبد. در این چارچوب، می‌توان اصول‌گراتر یا اصلاح‌طلب‌تر بود، راست‌تر بود یا چپ‌تر، بالاتر بود یا پایین‌تر، مذهبی‌تر بود یا سکولارتر، اما به هر حال باید به خاطر داشت که یک سیاست‌مدارِ موفق و تأثیرگذار، «همیشه» آماده‌ی مذاکره و تعامل‌ </span>—<span style="line-height:1.6471;">به معنایِ جاریِ آن— با نظامِ سیاسیِ مستقر است. یک سیاست‌مدار ِ موفق بنا به تعریف همیشه «بازیِ سیاسی» می‌کند. </span></p>
  266. <p style="direction:rtl;"><span style="line-height:1.6471;">فرض کنیم این قانون صادق باشد. در این صورت یا موسوی در اعتراضاتِ ۸۸ اشتباهِ سیاسی کرده، یعنی در یک وضعیتِ‌ معمولی، یکی از ۹۹٪‌ درصدها، از قانونِ بالا پیروی نکرده و با نظام تعامل نکرده، یا این‌که با یک وضعیتِ استثنایی، یکی از آن «یک درصدها»، یعنی شرایطی که باید منطقِ پذیرفته‌ی سیاسی را به هم زد و غیرسیاست‌مدارانه قاعده‌ی بازی را عوض کرد رو به رو شده است. پاسخ‌ها متفاوت است. اگر از کسانی که موسوی را «فتنه‌گر» می‌خوانند بگذریم، احتمالاً‌ حتی خیلی از هم‌فکرانِ او هم معتقدند که او اگر چه محق بوده، اما در عدمِ تعاملش با نظام اشتباه کرده و به این ترتیب خسارت‌هایی به خود، جریانِ اصلاح‌طلبی، نظام و جامعه وارد کرده که در صورتِ تعامل به مراتب کمتر می‌بودند. اغلبِ این افراد از دریچه‌ی سیاستِ واقعی و عملی به رفتارِ موسوی نگاه می‌کنند. در حالی که این احتمال را در نظر نمی‌گیرند که این تنها خط‌کشی نیست که می‌توان به کمکِ آن رفتارِ یک سیاست‌مدار را سنجید. اگر شرایطِ حاکم بر ماه‌هایِ بعد از انتخابات ۸۸ از جنسِ آن یک درصد که گفتم بوده باشد، در این صورت می‌توان از انعطاف‌ناپذیری و استحکامِ رفتاریِ موسوی دفاع کرد. </span></p>
  267. <p style="direction:rtl;"><span style="line-height:1.6471;">۳</span></p>
  268. <p style="direction:rtl;"><span style="line-height:1.6471;">سیاست‌مداران دو نوع‌اند. نوعِ اول که در اقلیتِ محض قرار دارند آن‌هایی هستند که چندان علاقه‌ای به رقابتِ سیاسی و قواعدِ مرسومِ آن ندارند و کنشِ سیاسی‌شان تابعِ رفتارِ مرسوم و حرفه‌ای سیاسی نیست. نوعِ دوم، همه‌ی دیگرِ سیاست‌مداران هستند. در شرایطِ معمولی، یعنی در ۹۹٪ مواقع و موارد، رفتارِ این دو نوع سیاست‌مدار چندان فرقی با هم ندارد (فرق دارد، اما تشخیصِ آن‌ نیازمندِ دقتِ ویژه است). هر دو ظاهراً درگیرِ بازی‌ِ سیاسی هستند، قواعد و آدابِ سیاست را می‌دانند، معامله می‌کنند، چانه می‌زنند، برنامه‌ریزی و سازمان‌دهی می‌کنند و &#8230; اما چون شخصیت و انگیزه‌ی این دو نوع سیاست‌مدار عمیقاً با هم متفاوت است، رفتارِ آن‌ها در شرایطِ استثنایی، یعنی آن یک درصدِ یاد شده، کاملاً با هم فرق می‌کند. سیاست‌مدارِ نوعِ دوم راهی برایِ تعامل و کنشِ سیاسی پیدا می‌کند (نرم می‌شود) در حالی که سیاست‌مدارِ نوعِ اول رفتاری غیرمعمول و غیرطبیعی از خود نشان می‌دهد که تعجب و انتقادِ همه‌ی کسانی که سیاست را به معنایِ متدوالِ آن بازی می‌کنند بر می‌انگیزاند.</span></p>
  269. <p style="direction:rtl;"><span style="line-height:1.6471;">برایِ درکِ رفتارِ موسوی در ۸۸ باید در نظر داشته باشید که او سیاست‌مداری از نوعِ اول است. او که بعد از ۲۰ سال به عرصه‌ی عملیِ سیاست بازگشته بود شرایط را خاص می‌دید، اما شاید پیش‌بینیِ این‌که شرایطِ خاص به شرایطی بسیار استثنایی (یک درصدی) تبدیل شود را نکرده بود. بداخلاقی‌هایِ سیستماتیک و حمایت‌شده‌ای که در انتخابات ۸۸ رخ داد باعث شد که او در یک موقعیتِ یک درصدی قرار بگیرد و چون سیاست‌مداری از نوعِ اول بود نمی‌توانست بر سرِ آن‌چه که به باورِ او یک موضوعِ اساسی بود «معامله‌ی سیاسی» کند. عده‌ای می‌گویند موسوی در اعتراضاتِ ۸۸ «تندروی» کرد. اما آن‌چه موسوی انجام داد کمتر از جنسِ تندروی و بیشتر از جنس انعطاف‌ناپذیری بود. او معتقد بود که باید احترامِ حق‌الناس و صندوق‌هایِ رأی حفظ شود و بر سرِ اعتقادش محکم ایستاد. نتیجه این شد که خود، یارانش، و بسیاری از همفکرانش به صورتِ مستقیم یا غیرمستقیم‌اش هزینه‌هایِ زیادی پرداخت کردند، اما رفتارِ خارج از عقلِ مرسومِ سیاسیِ او به مثابهِ یک شوک، یک الگو، یک مثال، یا یک شهادت در تاریخِ‌ معاصر و ذهنِ میلیون‌ها ایرانی باقی ماند. رفتارِ او به معنایِ واقعیِ کلمه انقلابی بود (و از این نظر چقدر از تفکر اصلاح‌طلبانه دور به نظر می‌رسد)، منتها نه انقلابی جدید، بلکه از جنسِ امتدادِ همان انقلابی که در سالِ ۵۷ پیروز شده بود. موسوی به نوعی به مردم و حاکمیت یادآوری کرد که انقلاب یک فرایندِ زنده و انتهاباز است و روزمرگی‌ها و حرفه‌ای‌گری‌هایِ معیشت و سیاست نباید آن‌ها را دچار این توهم کند که «انقلاب تمام» شده است. به نظرِ من پیامی که موسوی در ۸۸ به مردم و حاکمیت داد به خوبی شنیده شد. اولین نتیجه‌ی آن افزایشِ اعتماد به نفسِ عمومی نسبت به اهمیتِ انتخابات و نقشی که می‌توانند در آن بازی کنند بود. بسیاری از کسانی که تا آن روزها انتخابات را امری معمولی یا بیهوده می‌دانستند، امروز جورِ دیگری می‌اندیشند. از نظرِ آن‌ها حالا دیگر انتخابات در ایران آن‌‌قدر جدی و کلیدی شده است که می‌تواند اتفاقاتی در حدِ اعتراضاتِ ۸۸ را رقم بزند و آدم‌هایی هم هستند که به خاطرِ آن‌ محکم می‌ایستند، حتی اگر به قیمت بر هم زدنِ بازیِ مرسومِ سیاست و تحملِ هزینه‌هایِ کلانِ شخصی و خانوادگی باشد. این اتفاقِ کمی نیست، بلکه ادامه‌ی کامل شدنِ بلوغِ سیاسی جامعه‌ی ایران است. از طرفِ دیگر، حاکمیت نیز پیامِ موسوی ۸۸ را شنید، اگر چه در ظاهر به نشنیدن وانمود کرد. معلوم نیست اگر موسوی در سالِ ۸۸ «سیاست‌مدارانه» عمل کرده بود و به نوعی تفاهم با نظام دست می‌یافت، انتخاباتِ ۹۲ به آن شکل انجام می‌شد یا امروز هم شاهدِ این حرکتِ شورانگیزِ عمومی برایِ مشارکت در انتخابات می‌بودیم. </span></p>
  270. <p style="direction:rtl;"><span style="line-height:1.6471;">۴</span></p>
  271. <p style="direction:rtl;"><span style="line-height:1.6471;">در ارتباط با انتخابات، دو حرکتِ تأثیرگذار را نباید فراموش کنیم. اولی رأیِ محمدِ خاتمی در انتخابات مجلسِ نهم در سالِ ۹۰ (رأی او در دماوند) و دیگری درخواستِ امروزِ مهدی کروبی برایِ ارسالِ صندوقِ سیارِ به خانه‌اش تا او بتواند در شرایطِ حصرِ خانگی در انتخابات شرکت کند. هر دویِ این حرکت‌ها تاریخی، مهم و آموزنده هستند. بعد از بحرانِ ۸۸ و حصرِ خانگیِ موسوی و یارانش، تصمیمِ محمدِ خاتمی به رأی دادن بسیار کلیدی و شجاعانه بود. او جنبشِ سبز و جبهه‌ی اصلاحات را از یک بن‌بستِ قطعی خارج کرد و نشان داد که جوهرِ اعتراضاتِ ۸۸ نه درباره‌ی قهر با انتخابات، بلکه اساساً درباره‌ی مهم شمردنِ آن بوده است. میزانِ احترامِ من برایِ محمدِ خاتمی از زمانِ آن تک‌رأی به مراتب افزایش یافته است و بر این باورم که منش، صداقت، تدبیر و دیدِ بلندِ او در تاریخِ معاصرِ سیاستِ ایران اگر بی‌نظیر نباشد، قطعاً کم‌نظیر است. اما درخواستِ مهدیِ کروبی چطور؟ چرا این تصمیم اتفاقِ تأثیرگذار و مهمی است؟</span></p>
  272. <p style="direction:rtl;"><span style="line-height:1.6471;">این تصمیمِ به ظاهر ساده چنان چندجانبه و بی‌عیب است که فقط به واسطه‌ی زیبایی‌اش می‌تواند تحسین‌برانگیز باشد. اما اجازه دهید به پیام‌هایِ چندوجهی آن اشاره کنم:</span></p>
  273. <ul>
  274. <li style="direction:rtl;"><span style="line-height:1.6471;">کروبی یادآوری می‌کند که مانندِ همه‌ی شهروندانِ دیگر حقِ رأی دارد. در ضمن او به صورتِ غیرمستقیم به حقوقِ اساسیِ شهروندی‌اش اشاره می‌کند که سال‌هاست به صورتِ غیرانسانی و غیرقانونی از او سلب شده است. (حقوقی که حتی از زندانیانِ رسمی سلب نمی‌شود)</span></li>
  275. <li style="direction:rtl;"><span style="line-height:1.6471;">کروبی به من و شما، صرفِ نظر از این‌که به موسوی یا کروبی رأی داده باشید یا خیر، یادآوری می‌کند که به واسطه‌ی دفاع از روحِ انتخابات بیش از پنج سال در حصر است. </span></li>
  276. <li style="direction:rtl;"><span style="line-height:1.6471;">در همین راستا، کروبی با درخواست به رأی دادن، ذره‌ای تردید در دل‌هایِ معترضانِ ۸۸ باقی نمی‌گذارد که باید در انتخابات شرکت کنند. </span></li>
  277. <li style="direction:rtl;"><span style="line-height:1.6471;">کروبی به نظام یادآوری می‌کند که اگر امروز انتخاباتِ پرشوری در کار است، او و یارانش با محکم ایستادن‌شان بر سرِ دفاع از نهادِ انتخابات در شکل گرفتنِ آن نقش داشته‌اند.</span></li>
  278. <li style="direction:rtl;"><span style="line-height:1.6471;">کروبی به نظام یادآوری می‌کند که اعتراض‌هایی که در انتخاباتِ ۸۸ داشته (و هنوز دارد) به معنایِ قهر با نظام نیست.</span></li>
  279. <li style="direction:rtl;">کروبی همه‌ی مردمِ ایران را به شرکت در انتخابات دعوت می‌کند.</li>
  280. </ul>
  281. <p style="direction:rtl;">کروبی با یک حرکتِ ساده تمامِ پیام‌هایِ بالا را ارسال می‌کند، بدونِ این‌که اقدامش کوچک‌ترین جنبه‌ی منفی یا قابلِ نقدی داشته باشد. به سختی می‌توان اقدامی سیاسی یافت که این‌چنین «کامل» باشد.</p>
  282. <p style="direction:rtl;">۵</p>
  283. <p style="direction:rtl;">خیلی از دوستان نگرانِ نتیجه‌ی انتخاباتِ جمعه (فردا) هستند. نگرانیِ به‌جایی است، اما نباید به ناچیز شمردنِ آن‌چه در بلندمدت مهم‌تر از ترکیبِ نمایندگانِ مجلس است بیانجامد: افزایشِ بلوغِ سیاسی و اعتمادِ به نفسِ بالایِ بخش‌هایِ روزافزونی از جامعه نسبت به خلاقیت‌ها و توانایی‌هایِ مدنیِ خود. دوستی می‌گفت اشتباهِ موسوی این بود که به مردمِ کفِ خیابان اعتماد کرد. به اعتقادِ او به مردمِ کفِ خیابان نمی‌توان اعتماد کرد، بلکه سیاست نیازمندِ حرکتِ سازمانی و همکاری با سیاست‌مدارانِ حرفه‌ای است. در ۹۹٪ موارد حرفِ ایشان درست است، اما وقتی صحبت از «بزنگاه‌هایِ تاریخ» می‌شود داستان فرق می‌کند. آن‌جا که سیاست‌مدارانِ حرفه‌ای آچمز می‌شوند، مردمِ کف خیابان هستند که حماسه خلق می‌کنند.</p>
  284. ]]></content:encoded>
  285. <wfw:commentRss>https://bamdadi.com/2016/02/25/%d9%be%d9%86%d8%ac-%d9%86%da%a9%d8%aa%d9%87%e2%80%8c%db%8c-%da%a9%d9%88%d8%aa%d8%a7%d9%87-%d8%af%d8%b1%d8%a8%d8%a7%d8%b1%d9%87%e2%80%8c%db%8c-%d8%b5%d9%86%d8%af%d9%88%d9%82%e2%80%8c%d9%87%d8%a7%db%8c/feed/</wfw:commentRss>
  286. <slash:comments>0</slash:comments>
  287. <media:thumbnail url="https://bamdadi.files.wordpress.com/2016/02/maxresdefault.jpg" />
  288. <media:content url="https://bamdadi.files.wordpress.com/2016/02/maxresdefault.jpg" medium="image">
  289. <media:title type="html">maxresdefault</media:title>
  290. </media:content>
  291.  
  292. <media:content url="https://2.gravatar.com/avatar/5d5e5f65a551107d3774b7a0f50ffffe4e72e6182c6f54c9ad9cf98221ee16a5?s=96&#38;d=&#38;r=G" medium="image">
  293. <media:title type="html">خودم</media:title>
  294. </media:content>
  295. </item>
  296. <item>
  297. <title>معمای دو جعبه‌ی حاوی پول</title>
  298. <link>https://bamdadi.com/2016/02/10/two-box-problem/</link>
  299. <comments>https://bamdadi.com/2016/02/10/two-box-problem/#comments</comments>
  300. <dc:creator><![CDATA[bamdadi]]></dc:creator>
  301. <pubDate>Tue, 09 Feb 2016 22:02:04 +0000</pubDate>
  302. <category><![CDATA[خارج از چارچوب]]></category>
  303. <category><![CDATA[منطق]]></category>
  304. <category><![CDATA[مسأله]]></category>
  305. <category><![CDATA[معما]]></category>
  306. <category><![CDATA[پول]]></category>
  307. <category><![CDATA[پاکت]]></category>
  308. <category><![CDATA[پاکت پول]]></category>
  309. <category><![CDATA[پارادوکس]]></category>
  310. <category><![CDATA[احتمال]]></category>
  311. <category><![CDATA[تناقض]]></category>
  312. <category><![CDATA[جعبه]]></category>
  313. <category><![CDATA[جعبه پول]]></category>
  314. <guid isPermaLink="false">http://bamdadi.com/?p=9467</guid>
  315.  
  316. <description><![CDATA[فرض کنید در یک مسابقه‌ی تلویزیونی شرکت کرده‌اید. دو جعبه حاوی پول که از نظرِ ظاهری (شکل، رنگ، وزن، &#8230;) کاملاً مشابه هستند، پیشِ روی شما قرار دارد. به شما گفته می‌شود که مبلغِ موجود در یکی از این‌ جعبه‌ها دو برابرِ دیگری است. شما باید یکی از این دو جعبه را انتخاب و باز کنید و مبلغِ &#8230; <a href="https://bamdadi.com/2016/02/10/two-box-problem/" class="more-link">به خواندن ادامه دهید<span class="screen-reader-text"> "معمای دو جعبه‌ی حاوی&#160;پول"</span></a>]]></description>
  317. <content:encoded><![CDATA[<p style="direction:rtl !important;">فرض کنید در یک مسابقه‌ی تلویزیونی شرکت کرده‌اید. دو جعبه حاوی پول که از نظرِ ظاهری (شکل، رنگ، وزن، &#8230;) کاملاً مشابه هستند، پیشِ روی شما قرار دارد. به شما گفته می‌شود که مبلغِ موجود در یکی از این‌ جعبه‌ها دو برابرِ دیگری است. شما باید یکی از این دو جعبه را انتخاب و باز کنید و مبلغِ داخلِ آن به شما تعلق خواهد گرفت. در ضمن شما حق دارید پس از برداشتنِ یک جعبه، ولی قبل از وارسی یا باز کردنِ آن، آن‌را با جعبه‌ی دیگر عوض کنید.</p>
  318. <p style="direction:rtl !important;">فرض کنیم شما می‌خواهید صد در صد منطقی عمل کنید و با توجه به قوانینِ احتمالات بهترین روی‌کرد را انتخاب کنید. شما به صورتِ کاملاً تصادفی یکی از جعبه‌ها را انتخاب می‌کنید و در دست‌هایتان می‌گیرید. آیا بهتر است جعبه‌ای که در دست دارید را با دیگری عوض کنید؟</p>
  319. <p style="direction:rtl !important;">به زنجیره‌ی استدلالی زیر توجه کنید:</p>
  320. <p style="direction:rtl !important;">(۱) فرض کنیم جعبه‌ای که در دست دارید حاویِ مبلغِ N باشد.<br />
  321. (۲) در این صورت احتمالِ این‌که N مبلغِ کمتر باشد ۱/۲ است. به همین نحو، احتمالِ این‌که N مبلغِ بیشتر باشد نیز ۱/۲ است.<br />
  322. (۳) جعبه‌ی دیگری یا حاویِ ۲N است و یا حاویِ N/۲. اگر N که اکنون در دست‌هایِ شماست مبلغِ کمتر باشد، جعبه‌ی دیگر حاویِ ۲N است، به همین ترتیب اگر N که در دست‌هایِ شماست مبلغِ بیشتر باشد، جعبه‌ی دیگر حاویِ N/۲ است.<br />
  323. (۴) بنابراین احتمالِ این‌که جعبه‌ی دیگر حاویِ ۲N باشد ۱/۲ است، و احتمالِ این‌که جعبه‌ی دیگر حاویِ N/۲ باشد نیز ۱/۲ است.<br />
  324. (۵) در نتیجه مقدار مورد انتظار (expected value) پولِ موجود در جعبه‌ی دیگر چنین است:</p>
  325. <p style="direction:ltr !important;">(1/2)(2N) + (1/2)(N/2) = (5/4)N</p>
  326. <p style="direction:rtl !important;">(۶) این مقدار بالاتر از N است. در نتیجه به طورِ میانگین عوض کردنِ جعبه منجر به نتیجه‌ی بهتر می‌شود.<br />
  327. (۷) بعد از عوض کردنِ جعبه می‌توانید فرض کنید که مبلغِ موجود در این جعبه M است و با استدلالی مشابهِ بالا به این نتیجه برسید که کارِ منطقی این است که جعبه را مجدداً عوض کنید.<br />
  328. (۸) این‌طور به نظر می‌رسد که برایِ این‌که رفتاری منطقی داشته باشید باید به صورتی بی‌پایان به عوض کردنِ جعبه‌ها ادامه دهید.<br />
  329. (۹) از طرفِ دیگر، عقلِ سلیم به ما می‌گوید که منطقی‌ترین کار این است که صرفاً یکی از دو جعبه را به صورتِ تصادفی انتخاب کنیم و آن‌را باز کنیم.</p>
  330. <p style="direction:rtl !important;">به نظر می‌رسد مسأله‌ای چنین ساده به تناقض‌ یا تناقض‌گونه‌ای ختم شده است. آیا می‌توانید به شکلی دقیق و قاطع این تناقض را شناسایی کنید و شرح دهید؟</p>
  331. <p style="direction:rtl !important;">پی‌نوشت: درباره‌ی پاسخِ این مسأله «به زودی» در <a href="https://bamdadianswers.wordpress.com/">این‌جا</a> خواهم نوشت.</p>
  332. ]]></content:encoded>
  333. <wfw:commentRss>https://bamdadi.com/2016/02/10/two-box-problem/feed/</wfw:commentRss>
  334. <slash:comments>2</slash:comments>
  335. <media:thumbnail url="https://bamdadi.files.wordpress.com/2016/02/cardboard-boxes.jpg" />
  336. <media:content url="https://bamdadi.files.wordpress.com/2016/02/cardboard-boxes.jpg" medium="image">
  337. <media:title type="html">The two packing boxes</media:title>
  338. </media:content>
  339.  
  340. <media:content url="https://2.gravatar.com/avatar/5d5e5f65a551107d3774b7a0f50ffffe4e72e6182c6f54c9ad9cf98221ee16a5?s=96&#38;d=&#38;r=G" medium="image">
  341. <media:title type="html">خودم</media:title>
  342. </media:content>
  343. </item>
  344. <item>
  345. <title>یک دانه گاو، یک دانه بلدرچین (چند شوخی با آمار)</title>
  346. <link>https://bamdadi.com/2016/02/04/statistics-humor/</link>
  347. <comments>https://bamdadi.com/2016/02/04/statistics-humor/#respond</comments>
  348. <dc:creator><![CDATA[bamdadi]]></dc:creator>
  349. <pubDate>Thu, 04 Feb 2016 16:27:22 +0000</pubDate>
  350. <category><![CDATA[طنز]]></category>
  351. <category><![CDATA[لطیفه]]></category>
  352. <category><![CDATA[آمارر]]></category>
  353. <category><![CDATA[جوک]]></category>
  354. <category><![CDATA[ریاضی]]></category>
  355. <category><![CDATA[شوخی با آمار]]></category>
  356. <category><![CDATA[شوخی با ریاضی]]></category>
  357. <guid isPermaLink="false">http://bamdadi.com/?p=9458</guid>
  358.  
  359. <description><![CDATA[لطیفه‌هایِ زیر به معنایِ تحقیرِ علمِ آمار نیست. آمار یکی از قدرتمندترین ابزارهایی است که برایِ شناختنِ پدیده‌هایِ‌ پیرامون‌مان داریم و امیدوارم گردآوری و ترجمه‌ی این مجموعه‌ی کوچک بیشتر نشان‌دهنده‌ی علاقه‌ی من به علمِ آمار باشد تا چیزِ دیگر. طنز قالبی بی‌بدیل برایِ معرفی یا نقدِ سوءاستفاده‌های عمدی یا غیرعمدی و خصوصیت‌هایِ ذاتیِ علمِ آمار، &#8230; <a href="https://bamdadi.com/2016/02/04/statistics-humor/" class="more-link">به خواندن ادامه دهید<span class="screen-reader-text"> "یک دانه گاو، یک دانه بلدرچین (چند شوخی با&#160;آمار)"</span></a>]]></description>
  360. <content:encoded><![CDATA[<blockquote>
  361. <p style="direction:rtl;">لطیفه‌هایِ زیر به معنایِ تحقیرِ علمِ آمار نیست. آمار یکی از قدرتمندترین ابزارهایی است که برایِ شناختنِ پدیده‌هایِ‌ پیرامون‌مان داریم و امیدوارم گردآوری و ترجمه‌ی این مجموعه‌ی کوچک بیشتر نشان‌دهنده‌ی علاقه‌ی من به علمِ آمار باشد تا چیزِ دیگر. طنز قالبی بی‌بدیل برایِ معرفی یا نقدِ سوءاستفاده‌های عمدی یا غیرعمدی و خصوصیت‌هایِ ذاتیِ علمِ آمار، شاملِ برخی محدودیت‌هایِ بنیادینِ آن است. این مجموعه‌ دارایِ ترتیبِ معینی نیست. همه‌ی لطیفه‌ها هم از یک جنس نیستند: برخی بر اساسِ رویدادهایِ واقعی بنا شده‌اند و برخی دیگر به کلی ساختگی‌اند، برخی به شکلی ظریف به خصوصیت‌هایی از علمِ آمار اشاره می‌کنند، در حالی که برخی دیگر را صرفاً می‌توان لطفیه‌هایی معمولی دانست که از مفاهیمِ آماری در ساختمانِ آن‌ها استفاده شده است. اگر لطیفه‌ای می‌شناسید که فکر می‌کنید باید به این مجموعه تعلق داشته باشد، لطفاً به صورتِ کامنت ذکر کنید تا اضافه کنم.</p>
  362. </blockquote>
  363. <p style="direction:rtl;">۱</p>
  364. <p style="direction:rtl;">کافی است موفق شوید تا صد سالگی زنده بمانید. دیگر می‌توانید آسوده زندگی کنید چون تعدادِ افرادِ بالایِ صدسالی که می‌میرند بسیار اندک است.</p>
  365. <p style="direction:rtl;">نسخه‌ی مرتبط:</p>
  366. <p style="direction:rtl;"><span style="line-height:1.6471;">جورج برنز (George Burns) در یک مصاحبه‌ی تلویزیونی به مناسبتِ صدمین سالگردِ تولدش شرکت کرده بود و در حالِ کشیدنِ یک سیگارِ برگ بود. مجری چیزهایی درباره‌ی مضراتِ سیگار و تأثیرِ منفیِ آن بر طولِ عمر گفت.<br />
  367. </span><span style="line-height:1.6471;">جورج برنز: بیست سال پیش دکترم به من گفت که این سیگارها مرا خواهند کشت.<br />
  368. </span><span style="line-height:1.6471;">مجری: الان چطور؟<br />
  369. </span><span style="line-height:1.6471;">جورج برنز: نمی‌دانم. او مرده است.</span></p>
  370. <p style="direction:rtl;">۲</p>
  371. <p style="direction:rtl;">دو آماردان در حالِ سفر از تهران به بندرعباس بودند. بعد از نیم‌ساعت پرواز خلبان اعلام کرد که یکی از موتورهایِ هواپیما از کار افتاده است. او اضافه کرد که جایِ نگرانی نیست چون سه موتورِ دیگر سالم هستند، ولی به خاطرِ این حادثه سفرِ آن‌ها به جایِ ۲ ساعت، ۴ ساعت طول می‌کشد.</p>
  372. <p style="direction:rtl;">کمی بعد خلبان اعلام کرد که دومین موتور نیز از کار افتاده، ولی دو موتور دیگرِ سالم هستند و سفرِ آن‌ها ۸ ساعت طول می‌کشد.</p>
  373. <p style="direction:rtl;">چند دقیقه بعد خلبان خبرِ از کار افتادنِ موتورِ سوم را نیز داد. با این‌حال تأکید کرد که جایِ نگرانی نیست چون هواپیما به راحتی می‌تواند با یک موتور به پروازِ خود ادامه دهد. اما سفرشان حدود ۱۵ ساعت طول می‌کشد.</p>
  374. <p style="direction:rtl;">در این لحظه یکی از آماردان‌ها به دیگری گفت: خدایِ من. امیدوارمِ‌ موتورِ آخری از کار نیفته، وگرنه باید تا ابد تو هوا بمونیم!</p>
  375. <p style="direction:rtl;">۳</p>
  376. <p style="direction:rtl;">آمار نقشِ مهمی در علمِ ژنتیک بازی می‌کند. به عنوانِ مثال به ما نشان می‌دهد که تعدادِ فرزندان یک خصوصیتِ وراثتی است. بنابراین اگر والدینِ شما فرزندی نداشته باشند، به احتمالِ زیاد شما نیز دارایِ فرزند نخواهید شد.</p>
  377. <p style="direction:rtl;">۴</p>
  378. <p style="direction:rtl;">آماردانی قصد داشت با اعتماد به نفسِ تمام از رودخانه‌ای که میانگینِ عمقِ آن یک متر بود عبور کند، اما در رودخانه غرق شد.</p>
  379. <p style="direction:rtl;">۵</p>
  380. <p style="direction:rtl;">یک مورخ، یک مهندس و یک آماردان به شکارِ اردک رفتند. همین‌طور که کمین کرده بودند اردکی در مقابلِ چشم‌هایشان پرواز کرد. مورخ شلیک کرد و تیرش از سه متری زیرِ شکمِ اردک عبور کرد. مهندس بلافاصله تفنگش را برداشت و تیری شلیک کرد که از سه متری بالایِ سرِ اردک عبور کرد. آماردان هیجان‌زده شد و فریاد کشید: زدیمش!</p>
  381. <p style="direction:rtl;">۶</p>
  382. <p style="direction:rtl;">عددها هم مانندِ آدم‌ها هستند. اگر به اندازه‌ی کافی شکنجه‌شان کنی هر چه بخواهی به تو خواهند گفت.</p>
  383. <p style="direction:rtl;">۷</p>
  384. <p style="direction:rtl;">برایِ هر پرسشِ ساده‌ای پاسخی ساده وجود دارد که اشتباه است.</p>
  385. <p style="direction:rtl;">۸</p>
  386. <p style="direction:rtl;">هر آمریکایی باید درآمدِ بالاتر از متوسط داشته باشد. اگر من رئیس‌جمهور شوم تلاش می‌کنم تا به این هدف برسیم.</p>
  387. <p style="direction:rtl;">(این جمله توسطِ بیل کلینتون گفته شده است.)</p>
  388. <p style="direction:rtl;">۹</p>
  389. <p style="direction:rtl;">این موضوع ثابت شده که جشنِ تولد به سلامتیِ فرد کمک می‌کند. آمارها نشان می‌دهند افرادی که زادروزهایِ بیشتری را جشن گرفته‌اند، از دیگران بیشتر عمر می‌کنند.</p>
  390. <p style="direction:rtl;">۱۰</p>
  391. <p style="direction:rtl;">۷۹/۴۸ درصد همه‌ی آمارها به کلی ساختگی هستند.</p>
  392. <p style="direction:rtl;">۱۱</p>
  393. <p style="direction:rtl;">به طورِ متوسط هر کدام از ما یک بیضه و یک پستان داریم.</p>
  394. <p style="direction:rtl;">نسخه‌ی دیگر:</p>
  395. <p style="direction:rtl;">یک انسانِ متوسط یک بیضه، یک پستان و کمتر از دو پا دارد.</p>
  396. <p style="direction:rtl;">نسخه‌ی مرتبط:</p>
  397. <p style="direction:rtl;">آیا می‌دانستید که تعدادِ پاهایِ بیشترِ افراد از میانگینِ تعدادِ پاهایِ هر فرد بیشتر است؟ به عنوانِ مثال از ۱۰۰ میلیون جمعیتِ کشورِ فرضینیا ۱۰۰۰۰ نفر فقط یک پا دارند و در نتیجه میانگینِ تعدادِ پاها در فرضینیا کمتر از ۲ است. اما اکثریتِ قاطعِ فرضینیایی‌ها دو پا دارند.</p>
  398. <p style="direction:rtl;">۱۲</p>
  399. <p style="direction:rtl;">می‌دونی؟ من به خاطرِ کارم زیاد سفر می‌کنم. جایی خوندم که طبقِ آمارها احتمالِ این‌که مسافری با یک بمب در هواپیما حضور داشته باشه یک در هزاره. به نظرم این احتمالِ زیادیه! به خصوص وقتی که زیاد سفر کنی. بنابراین من سعی کردم این احتمال را کاهش بدم. من همیشه با خودم یه بمب واردِ هواپیما می‌کنم و احتمالِ این‌که یه مسافرِ دیگه هم بمب داشته باشه یک در میلیونه. دیگه خیالم راحته!</p>
  400. <p style="direction:rtl;">۱۳</p>
  401. <p style="direction:rtl;">آماردان‌هایِ پیر نمی‌میرند، بلکه معنادار بودن‌شان را از دست می‌دهند.</p>
  402. <p style="direction:rtl;">۱۴</p>
  403. <p style="direction:rtl;"><span style="line-height:1.6471;">فرقِ بینِ یک آماردانِ برون‌گرا و درون‌گرا چیست؟</span></p>
  404. <p style="direction:rtl;"><span style="line-height:1.6471;">حینِ صحبت کردن، آماردانِ برون‌گرا به کفش‌هایِ «تو» نگاه می‌کند.</span></p>
  405. <p style="direction:rtl;">۱۵</p>
  406. <p style="direction:rtl;">یک آماردان قادر است سرش را تویِ حمامِ سونا و پاهایش را در برف بگذارد و حسِ میانگینِ مطبوعی داشته باشد.</p>
  407. <p style="direction:rtl;">۱۶</p>
  408. <p style="direction:rtl;">هوشِ نیمی از جمعیت از میانه‌‌ کمتر است (بنا به تعریف)، اما هوشِ بیش از نیمی از جمعیت از میانگین بیشتر است. علتِ این عدمِ تقارن را باید در محدود بودنِ نسبِ هوش و نامحدود بودنِ نسبیِ حماقت جستجو کرد.</p>
  409. <p style="direction:rtl;">۱۷</p>
  410. <p style="direction:rtl;">دانشجویِ آماری را می‌شناسم که هنگامِ رانندگی همیشه با سرعتِ بیشتری از تقاطع‌ها عبور می‌کرد. او می‌دانست که از لحاظِ آماری خطرِ تصادف در تقاطع‌ها بیشتر است، در نتیجه سعی داشت زمانِ کمتری را در آن‌ها سپری کند.</p>
  411. <p style="direction:rtl;">۱۸</p>
  412. <p style="direction:rtl;">آدم‌ها دو دسته هستند: آن‌هایی که می‌توانند بر اساسِ داده‌هایِ ناقص برون‌یابی کنند.</p>
  413. <p style="direction:rtl;">۱۹</p>
  414. <p style="direction:rtl;"><span style="line-height:1.6471;">مردی یک هندوانه‌ی بزرگ داخلِ کیفِ دستی‌اش گذاشته بود و وارد هواپیما شد. دوستش از او علت را پرسید. </span></p>
  415. <p style="direction:rtl;"><span style="line-height:1.6471;">مرد: تا حالا شنیده‌ای هواپیمایی که یکی از مسافرهایش یک هندوانه‌ی بزرگ در کیفِ دستی‌اش داشته باشد سقوط کند؟<br />
  416. </span><span style="line-height:1.6471;">دوست: خیر.<br />
  417. </span><span style="line-height:1.6471;">مرد: دقیقاً. احتمالِ آن دقیقاً صفر است!</span></p>
  418. <p style="direction:rtl;">۲۰</p>
  419. <p style="direction:rtl;">یک فردِ کاملاً متوسطِ جامعه را در نظر بگیر و به این فکر کن که چقدر احمق است. بنا به تعریف، نصفِ جمعیت از او احمق‌ترند.</p>
  420. <p style="direction:rtl;">۲۱</p>
  421. <p style="direction:rtl;"><span style="line-height:1.6471;">از مردی که در یک رستوران نشسته بود پرسیدند احتمالِ این‌که موقعِ خروج از رستوران یک دایناسورِ واقعی را ببیند چقدر است؟ </span><span style="line-height:1.6471;">مرد پاسخ داد: پنجاه-پنجاه. یا می‌بینمش، یا نمی‌بینمش.</span></p>
  422. <p style="direction:rtl;">۲۲</p>
  423. <p style="direction:rtl;">آیا می‌دانستید ۸۷/۶۲۸۳۹۴۷۲ درصدِ آمارها ادعایِ دقتی را دارند که رویه‌یِ به کار گرفته شده در تولیدشان آن‌را توجیه نمی‌کند؟</p>
  424. <p style="direction:rtl;">۲۳</p>
  425. <p style="direction:rtl;">از یک آماردان پرسیدند نظرش را درباره‌ی همسرش بگوید. پاسخ داد: در مقایسه با چه کسی؟</p>
  426. <p style="direction:rtl;">۲۴</p>
  427. <p style="direction:rtl;">هشدارهایی مهم درباره‌ی مصرفِ‌ نان:</p>
  428. <ul>
  429. <li style="direction:rtl;text-align:right;">بیش از ۹۸ درصد مجرمان و جنایت‌کاران نان مصرف می‌کنند.</li>
  430. <li style="direction:rtl;text-align:right;">نیمی از کودکانی که در خانواده‌هایی که در آن نان به صورتِ روزانه مصرف می‌شود از ضریبِ هوشی پایین‌تر از میانگین رنج می‌برند.</li>
  431. <li style="direction:rtl;text-align:right;">در قرن هیجدهم که تقریباً همه‌ی نان‌ها در منازل طبخ می‌شد، میانگینِ طولِ عمر کمتر از ۵۰ سال بود، نرخ مرگ و میرِ کودکان بسیار بالا بود، تعدادِ زیادی از زن‌ها موقعِ زایمان می‌مردند و بیماری‌هایی نظیرِ تیفویید و تبِ زرد شیوع داشت.</li>
  432. <li style="direction:rtl;text-align:right;">بیش از ۹۰ درصد جرائمِ خشونت‌آمیز توسطِ افرادی انجام می‌شود که طیِ ۲۴ ساعتِ پیش از وقوعِ جرم حداقل یک‌بار نان مصرف کرده‌اند.</li>
  433. <li style="direction:rtl;text-align:right;">نان از ماده‌ای به نام خمیر ساخته می‌شود. خمیر خطرناک است، مثلاً ثابت شده که یک کیلوگرمِ آن می‌تواند یک خرگوش را در جا خفه کند. هر ایرانی به طورِ میانگین در هر ماه بیش از این مقدار نان مصرف می‌کند.</li>
  434. <li style="direction:rtl;text-align:right;">برخی جوامعِ بدوی نان مصرف نمی‌کنند. در این جوامع بیماری‌هایی نظیرِ سرطان، آلزایمر و پارکینسون به شدت نادر است.</li>
  435. <li style="direction:rtl;text-align:right;">ثابت شده که نان اعتیادآور است. آزمایشات نشان داده افرادی که از نان محروم می‌شوند و به جایِ آن فقط آب به آن‌ها داده می‌شود بعد از گذشتِ فقط دو روز به التماس می‌افتند که به آن‌ها نان داده شود.</li>
  436. <li style="direction:rtl;text-align:right;">نان معمولاً به عنوانِ دروازه‌ای به غذاهایِ مضرِ دیگری نظیرِ کره یا ژله عمل می‌کند و مصرفِ آن منجر به مصرفِ این غذاها نیز می‌شود.</li>
  437. <li style="direction:rtl;text-align:right;">نان جاذبِ آب است. ۹۰ درصد بدنِ انسان آب است. در نتیجه خوردنِ نان باعث می‌شود بدن‌تان توسطِ این ماده‌ی غذاییِ جاذبِ آب اشغال شود و به تدریج به فردی نرم، خیس و پف‌کرده تبدیل شوید.</li>
  438. <li style="direction:rtl;text-align:right;">نان می‌تواند نوزادان را خفه کند.</li>
  439. <li style="direction:rtl;text-align:right;">نان در دمای ۲۰۰ درجه‌ی سانتی‌گراد طبخ می‌شود. این دما برایِ انسان کشنده است.</li>
  440. <li style="direction:rtl;text-align:right;">اغلبِ نان‌خورها نمی‌توانند فرقِ میان شواهدِ علمی و چرندگویی‌هایِ آماری را تشخیص دهند.</li>
  441. </ul>
  442. <p style="direction:rtl;text-align:right;">با در نظر گرفتنِ این شواهدِ آماریِ ترسناک، ما خواستارِ وضعِ مقرراتِ زیر در رابطه با توزیع و مصرفِ نان هستیم.</p>
  443. <ul>
  444. <li style="direction:rtl;text-align:right;"><span style="line-height:1.6471;">ممنوع کردنِ فروشِ نان به کودکان و نوجوانان.</span></li>
  445. <li style="direction:rtl;text-align:right;">وضعِ مالیاتِ ۳۰۰ درصدی بر همه‌ی انواعِ نان. مصرف‌کنندگانِ نان باید هزینه‌ی واقعیِ نان را به جامعه پرداخت کنند.</li>
  446. <li style="direction:rtl;text-align:right;"><span style="line-height:1.6471;">ممنوع کردنِ نمایشِ نان خوردن در برنامه‌هایِ تلویزیونی و سینمایی.</span></li>
  447. <li style="direction:rtl;text-align:right;"><span style="line-height:1.6471;">ایجادِ منطقه‌هایِ پاک عاری از نان در مدارس و کتاب‌خانه‌ها.</span></li>
  448. </ul>
  449. <p style="direction:rtl;">۲۵</p>
  450. <p style="direction:rtl;">آیا می‌دانستید که سه نوع آماردان وجود دارد؟ آن‌هایی که بلدند بشمارند و آن‌هایی که بلد نیستند.</p>
  451. <p style="direction:rtl;">۲۶</p>
  452. <p style="direction:rtl;">بر اساسِ نظرسنجیِ انجام شده، ۵۱ درصدِ مردم در اکثریت هستند.</p>
  453. <p style="direction:rtl;">نسخه‌ی دیگر:</p>
  454. <p style="direction:rtl;">یک تحقیقِ ده ساله‌ی دولتی با بودجه‌ی بیش از سه میلیارد تومان نشان داد که سه چهارم مردمِ ایران ۷۵ درصدِ جمعیتِ آن‌را تشکیل می‌دهند.</p>
  455. <p style="direction:rtl;">۲۷</p>
  456. <p style="direction:rtl;"><span style="line-height:1.6471;">مردی که به تازگی یک ساندویچِ بلدرچینِ خیلی ارزان خورده بود از فروشنده پرسید که چطور می‌تواند ساندیچِ بلدرچین را چنین ارزان ارائه دهد.</span></p>
  457. <p style="direction:rtl;"><span style="line-height:1.6471;">فروشنده: من مقداری گوشتِ گاو هم باهاش مخلوط می‌کنم.<br />
  458. </span><span style="line-height:1.6471;">مرد: چقدر گوشتِ گاو بهش می‌زنی؟<br />
  459. </span><span style="line-height:1.6471;">فروشنده: ۵۰-۵۰ مخلوط می‌کنم. یه دانه گاو، یه دانه بلدرچین.</span></p>
  460. <p style="direction:rtl;">۲۸</p>
  461. <p style="direction:rtl;">یک فیزیک‌دان، یک معرکه‌بگیرِ‌ نیرومند و یک آماردان در جزیره‌ای غیرمسکونی و لم یزرع واقع در اقیانوس رها شده بودند. از اقبالِ بلندشان یک جعبه پر از غذاهایِ کنسروی در ساحل پیدا می‌کند. گفتگو درباره‌ی این‌که چطور می‌توانند کنسروها را باز کنند در می‌گیرد. فیزیک‌دان پیشنهاد می‌دهد که یک نفر بالایِ درختِ بلندی برود و کنسروها را پرت کند تا در اثرِ برخورد با سنگ باز شوند. معرکه‌بگیر می‌گوید نه! این کار بیشتر غذاها را هدر می‌دهد. من با استفاده از قدرتِ بازوهایم کنسروها را پاره می‌کنم. آماردان می‌گوید این‌روش‌ها خیلی کثافت‌کاری می‌کنند و من راهی بلدم که کنسروها را بدونِ کثافت‌کاری باز کنیم. «اول، فرض می‌کنیم که دربازکن داریم.»</p>
  462. <p style="direction:rtl;">۲۹</p>
  463. <p style="direction:rtl;"><span style="line-height:1.6471;">فرقِ بین اقتصاددان و آماردان این است که همه حرف‌هایِ اقتصاددان را درباره‌ی آینده باور می‌کنند، اما هیچ‌کس حرف‌هایِ آماردان درباره‌ی گذشته را جدی نمی‌گیرد.</span></p>
  464. <p style="direction:rtl;">۳۰</p>
  465. <p style="direction:rtl;"><span style="line-height:1.6471;">یک فیزیک‌دان، یک زیست‌شناس و یک آماردان رو به رویِ ساختمانی نشسته بودند. در همین حین دو نفر واردِ ساختمان شدند. کمی بعد سه نفر از ساختمان خارج شدند. </span></p>
  466. <p style="direction:rtl;"><span style="line-height:1.6471;">فیزیک‌دان: احتمالاً مشاهده‌ی اولیه‌ی من اشتباه بوده است.<br />
  467. </span><span style="line-height:1.6471;">زیست‌شناس: کاملاً واضح است که آن دو نفر تولیدِ مثل کردند.<br />
  468. </span><span style="line-height:1.6471;">آماردان: اگر یک نفر دیگر واردِ ساختمان شود، هیچ‌کس داخلِ آن نخواهد بود.</span></p>
  469. <p style="direction:rtl;">۳۱</p>
  470. <p style="direction:rtl;"><span style="line-height:1.6471;">اثباتِ این‌که همه‌ی عددهایِ فردِ بزرگ‌تر از یک اول هستند.</span></p>
  471. <p style="direction:rtl;"><span style="line-height:1.6471;">ریاضی‌دان: ۳ اول است، ۵ اول است، ۷ اول است&#8230; به کمکِ استقراء به این نتیجه می‌رسیم که بقیه‌ی عددهایِ فرد هم اول هستند. </span></p>
  472. <p style="direction:rtl;"><span style="line-height:1.6471;">آماردان: سه اول است، ۵ اول است، ۷ اول است، ۹ اول نیست اما این یک خطایِ اندازه‌گیری است و آن‌را حذف می‌کنیم، ۱۱ اول است، ۱۳ اول است&#8230; به کمکِ استقراء به این نتیجه می‌رسیم که بقیه‌ی عددهایِ فرد هم اول هستند.</span></p>
  473. ]]></content:encoded>
  474. <wfw:commentRss>https://bamdadi.com/2016/02/04/statistics-humor/feed/</wfw:commentRss>
  475. <slash:comments>0</slash:comments>
  476. <media:thumbnail url="https://bamdadi.files.wordpress.com/2016/02/shutterstock_124904123.jpg" />
  477. <media:content url="https://bamdadi.files.wordpress.com/2016/02/shutterstock_124904123.jpg" medium="image">
  478. <media:title type="html">shutterstock_124904123</media:title>
  479. </media:content>
  480.  
  481. <media:content url="https://2.gravatar.com/avatar/5d5e5f65a551107d3774b7a0f50ffffe4e72e6182c6f54c9ad9cf98221ee16a5?s=96&#38;d=&#38;r=G" medium="image">
  482. <media:title type="html">خودم</media:title>
  483. </media:content>
  484. </item>
  485. <item>
  486. <title>زوالِ امپراطوریِ آمریکا و ظهورِ ترامپ و ساندرز</title>
  487. <link>https://bamdadi.com/2016/01/29/fall-of-us-empire-and-sanders-and-trump/</link>
  488. <comments>https://bamdadi.com/2016/01/29/fall-of-us-empire-and-sanders-and-trump/#comments</comments>
  489. <dc:creator><![CDATA[bamdadi]]></dc:creator>
  490. <pubDate>Thu, 28 Jan 2016 20:43:29 +0000</pubDate>
  491. <category><![CDATA[آمریکا]]></category>
  492. <category><![CDATA[افول امپراطوری]]></category>
  493. <category><![CDATA[امپراطوری]]></category>
  494. <category><![CDATA[انتخابات]]></category>
  495. <category><![CDATA[ترامپ]]></category>
  496. <category><![CDATA[زوال]]></category>
  497. <category><![CDATA[ساندرز]]></category>
  498. <guid isPermaLink="false">http://bamdadi.com/?p=9451</guid>
  499.  
  500. <description><![CDATA[درباره‌ی آمریکا با دو گروه کاملاً مخالفم. کسانی که فکر می‌کنند آمریکا یک امپراطوری نیست و کسانی که معتقدند دنیایی که در آن آمریکا امپراطور نباشد لزوماً جایِ بهتری است. مخالفتم با گروهِ اول به این دلیل است که صادقانه نمی‌توانم تصور کنم چطور می‌توان کشوری که در ۱۵۰ کشورِ جهان حضورِ نظامی دارد را &#8230; <a href="https://bamdadi.com/2016/01/29/fall-of-us-empire-and-sanders-and-trump/" class="more-link">به خواندن ادامه دهید<span class="screen-reader-text"> "زوالِ امپراطوریِ آمریکا و ظهورِ ترامپ و&#160;ساندرز"</span></a>]]></description>
  501. <content:encoded><![CDATA[<p style="direction:rtl;">درباره‌ی آمریکا با دو گروه کاملاً مخالفم. کسانی که فکر می‌کنند آمریکا یک امپراطوری نیست و کسانی که معتقدند دنیایی که در آن آمریکا امپراطور نباشد لزوماً جایِ بهتری است. مخالفتم با گروهِ اول به این دلیل است که صادقانه نمی‌توانم تصور کنم چطور می‌توان کشوری که در ۱۵۰ کشورِ جهان حضورِ نظامی دارد را یک امپراطوری ننامید. اما با گروهِ دوم مخالفم چون این نکته‌ی ساده را فراموش می‌کنند که اگر آمریکا امپراطوریِ جهانی به راه نمی‌انداخت احتمالاً شاهدِ امپراطوریِ جهانی شورویِ استالینی یا آلمانِ هیتلری می‌بودیم، همان‌طور که پیش از آمریکا نیز شاهدِ امپراطوری‌هایِ جهان‌گسترِ بریتانیایی یا اسپانیایی بودیم. با همه‌ی انتقادهایِ‌ واضحی که از امپراطوریِ آمریکا دارم، تصورِ این‌که یک امپراطوریِ جهان‌گسترِ استالینستی یا هیتلری گزینه‌ی بهتری می‌بود برایم دشوار است.</p>
  502. <p style="direction:rtl;">نتیجه‌ این می‌شود که به نظرِ من آمریکا یک امپراطوریِ جهان‌گستر است که کانونِ آن در کشورِ آمریکاست، اما شاخه‌هایِ آن در سراسرِ جهان گسترده است. کارکردِ اصلیِ این امپراطوری، مثلِ هر امپراطوریِ‌ دیگری، این است که پمپاژِ ثروت و منابعِ اقتصادی و انسانی از سراسرِ‌ جهان به آمریکا و اقمارش را تسهیل و تضمین کند. در ضمن، همان‌طور که عرض کردم، آمریکا در این خصوصیتِ خود یک امپراطوریِ معمولی است و از امپراطوری‌هایِ جهانیِ دیگری که ممکن بود روس‌ها یا آلمان‌ها در نیمه‌ی دومِ قرنِ بیستم ایجاد کنند به مراتب بهتر است. با این‌حال این نکته دلیل نمی‌شود که جهانی که در آن هیچ امپراطوری‌، خواه آمریکایی باشد خواه روسی یا آلمانی یا چینی، قلدری نکند را طلب نکنیم.</p>
  503. <p style="direction:rtl;">آمریکا به تدریج در اوایلِ قرنِ بیستم و عملاً‌ بعد از جنگِ جهانیِ دوم به یک امپراطوریِ جهانی تبدیل شد. نقطه‌ی اوجِ هژمونیِ امپراطوریِ آمریکا را احتمالاً باید در اواخرِ دهه ۱۹۷۰ جستجو کرد و از پس تا کنون به تدریج از سلطه‌ی آن کاسته شده است، اگر چه این فرایندِ نزولی به گونه‌ای نبوده که آمریکا را از قدرتِ هژمونِ جهان خارج کند. اما برقراریِ یک امپراتوری موضوعی است که به واسطه‌ی تناقض‌هایِ بزرگی که در درونِ خود ایجاد می‌کند پایدار نیست و در نتیجه (خوشبختانه) امپراطوری‌ها دائمی نیستند و پس از طیِ دورانِ طلاییِ خود به تدریج مسیرِ افول را طی می‌کنند. این اتفاق قبلاً هم در طولِ تاریخ رخ داده و دلیلی وجود ندارد که به شکلی منحصر به فرد، اما در کلیتِ خود مشابه، برایِ امپراطوریِ آمریکا رخ ندهد.</p>
  504. <p style="direction:rtl;">اما اجازه دهید یکی از بنیادی‌ترین تناقض‌هایی که امپراطوریِ آمریکا با آن مواجه است را شرح دهم: امپراطوریِ آمریکایی به این کشور اجازه داد که ثروتِ زیادی از سراسرِ جهان در خاکِ خود تجمیع کرده و شیوه‌ی زندگیِ پر ریخت‌ و پاشی را برایِ‌ بخشی از شهروندانِ خود ایجاد کند. برتریِ سیستماتیکِ آمریکا به کشورهایِ جنوب به معنایِ هجومِ کالاهایِ ارزانِ وارداتی به بازارها و جذبِ بهره‌ی مالیِ عظیم توسطِ سیستمِ مالی این کشور است؛ معجونی که به تدریج اقتصادِ این کشور را نابود می‌کند. این فرایند منجر به ایجادِ طبقه‌ای در درونِ آمریکا می‌شود که اگر چه سهمی اندک از مزایایِ امپراطوری می‌برند، اما بارِ زحمتِ آن‌را به تمامی به دوش می‌کشند. در عینِ حال، کشورهایِ جنوب که در ازایِ خدماتِ ارزانی که به آمریکا ارائه می‌دهند پشیزی بیش دریافت نمی‌کنند، مستعدِ اعتراض‌ به این وضعیتِ نابرابر می‌گردند؛ اعتراض‌هایی که اغلب به شیوه‌ی مدنی انجام می‌شود، اما می‌تواند صورت‌هایِ‌ خشنی نیز به خود بگیرد. امپراطوریِ آمریکا برایِ مقابله با نارضایتی‌هایِ داخلی و جهانی باید روز به روز بخشِ بزرگ‌تری از اقتصادِ خود را صرفِ سیستم‌هایِ امنیتی و نظامی کند. ضعیف شدنِ اقتصاد، افزایشِ نارضایتی و افزایشِ فشارهایِ بین‌المللی به تدریج امپراطوری را پوک می‌کند و پوسته‌ای از جنسِ سربازان، جاسوس‌ها و تکنوکرات‌ها باقی می‌گذارد که صورتِ جامعه‌ی در حالِ سقوط را با سیلی سرخ نگاه می‌دارند. روزی که پوسته ترک می‌خورد—اتفاقی که دیر یا زود رخ خواهد داد—دیگر چیزی در درونِ آن باقی نمانده است که در برابرِ فروپاشی مقاومت کند.</p>
  505. <p style="direction:rtl;"><span style="line-height:1.6471;">فقیرتر شدنِ طبقه‌ی متوسط در آمریکا که همزمان دسترسی به کالاها و خدماتِ ارزان را حقِ مسلم خود می‌داند به این معناست که فرایندِ انتقالِ «تولیدِ صنعتی» به کشورهایِ دیگر، یعنی جایی که امکانِ تولید ارزان در آن وجود دارد، ادامه‌دار خواهد بود. با ادامه‌ی انتقالِ تولیدِ صنعتی به کشورهایِ دیگر، صنایعِ این کشور که یکی از مهم‌ترین پایه‌های ظهورِ این کشور به عنوانِ یک امپراطوری بودند (دو پایه‌ی دیگر منابعِ عظیمِ نفتِ ارزان و سیاست‌ِ خارجه‌ی موثر در اواخر قرن نوزدهم و نیمه‌ی اول قرن بیستم بود) تضعیف می‌شود. همزمان نیروهایی که در بخشِ تولیدِ صنعتی مشغول بودند فقیرتر و آسیب‌پذیرتر می‌شوند و این روند شکافِ اجتماعیِ بزرگی در جامعه ایجاد می‌کند. راهِ حلِ آن البته معکوس کردنِ این فرایند و بازگرداندنِ صنعت به خاکِ آمریکاست، منتها این‌کار منجر به گران‌شدنِ قیمتِ تمام‌شده‌ی کالاها و خدمات خواهد شد و طبقه‌ی مرفه و مصرف‌گرایی را که دسترسی به انبوهِ کالاهایِ ارزان را «حقِ مسلم» خود می‌داند ناراضی خواهد کرد. از طرفِ دیگر، پمپاژِ ثروت از سراسرِ جهان به آمریکا به لطفِ انواعِ اهرم‌هایِ سیاسی، اقتصادی و نظامی ادامه می‌یابد و این به معنایِ گسترشِ‌ اقتصادِ مجازی، یعنی اقتصادِ مالی (غیرصنعتی) است که سودِ سرشاری را نصیبِ گروهی اندک در جامعه‌ی آمریکا می‌کند. منافعِ عظیمی که نصیبِ این اقلیتِ جامعه می‌شود مانعِ جدیِ دیگری بر سرِ راهِ توقفِ تهی‌سازیِ آمریکا از صنایع است. تنها چاره‌ی اساسی، عزمِ ملی و سیاسی در آمریکا برایِ پایان دادن عامدانه و برنامه‌ریزی‌شده به امپراطوریِ آمریکایی است. همان‌کاری که بریتانیا در اواخرِ دورانِ امپراطوریِ خود انجام داد و به جایِ تقلا برایِ به عقب انداختنِ فروپاشیِ امپراطوریِ جهانیِ خود، به تدریج دست از امپراطورگرایی کشید و سعی کرد از طریقِ اتحاد با امپراطورِ نوظهور، یعنی آمریکا، به شیوه‌ی دیگری سیاستِ بین‌المللی خود را پی‌گیرد. </span></p>
  506. <p style="direction:rtl;"><span style="line-height:1.6471;">به نظر نمی‌رسد افرادِ تصمیم‌گیر یا جدی در آمریکا به فکر پایان دادن به امپراطوریِ آمریکایی باشند تا به این وسیله از دموکراسی و دستاوردهایِ سیاسی و اجتماعی‌شان پاسداری کنند؛ میراثی که در صورتِ پافشاری بر ادامه‌ی امپراطوریِ آمریکایی به خطر خواهد افتاد (هم اکنون نیز روندِ تخریبیِ آن محسوس شده است). اما پافشاری بر ادامه‌ی امپراطوری به معنایِ‌ ناپدید شدنِ شکاف‌هایِ یادشده در درونِ جامعه‌ی آمریکا نیست. اگر از اقلیتِ یک درصدیِ ثروتمند بگذریم، طبقه‌ی متوسطِ شهرنشین و حقوق‌بگیر در‌ آمریکا مهم‌ترین برنده‌ی فرایندِ تهی‌سازیِ آمریکا از تولیدِ صنعتی بوده است، در حالی که اقشارِ دستمزدی، یعنی آن‌ها که اغلب در صنایعِ تولیدی مشغول به کار بودند مهم‌ترین بازنده‌‌ی آن بوده‌اند. این گروهِ عظیم در جامعه‌ی آمریکا خواستارِ تغییراتی اساسی است و به شدت از وضعِ موجود که طبقه‌ی ثروتمند و بعضاً بخش‌هایِ حقوق‌بگیرِ طبقه‌ی متوسط آن‌را نمایندگی می‌کنند ناراضی است. این نکته به اوج‌گیریِ شگفت‌انگیزِ ساندرز و ترامپ در رقابت‌ِ ریاست‌جمهوریِ آمریکا معنایِ‌ ویژه‌ای می‌دهد. هر دویِ این نامزدها، با در نظر گرفتنِ سپهرِ سیاسیِ سنتیِ آمریکا، تندرو هستند. در میانِ همه‌ی نامزدها، فقط این دو هستند که توانایی بسیج‌ِ این گروهِ عظیمِ «بازنده» در آمریکا را دارند. با توجه به این‌که هیچ‌کدام از این دو نامزد نمی‌توانند یا نمی‌خواهند به مشکلِ مبنایی، یعنی ناپایدار بودن امپراطوریِ آمریکا و روندِ رو به زوالِ آن، بپردازند، معلوم نیست که انتخابِ هر کدام از آن‌ها به ریاست‌جمهوری لزوماً منجر به تغییراتِ موردِ نظرِ رای‌دهندگان‌ شود. اما آن‌چه در این لحظه به ذهنم می‌رسد این است که (۱) هر دو شانسِ زیادی برای بسیج بخش‌هایِ بزرگی از جامعه‌ی آمریکا را دارند و در نتیجه از انتخاب شدنِ هر کدام از آن‌ها به عنوانِ رئيس‌جمهور تعجب نخواهم کرد، (۲) انتخاب شدنِ هر کدام از آن‌ها اتفاقی تاریخی در آمریکا خواهد بود، ولی نخواهد توانست روندِ رو به زوالِ امپراطوریِ آمریکایی را چه آگاهانه (از طریق کناره‌گیری از امپراطوری) و چه غیرآگاهانه (از طریقِ‌ زوالِ محتوم) تغییر دهد و (۳) انتخاب نشدنِ آن‌ها در آمریکا زمینه‌ی انفجاری اجتماعی را فراهم خواهد آورد.</span></p>
  507. ]]></content:encoded>
  508. <wfw:commentRss>https://bamdadi.com/2016/01/29/fall-of-us-empire-and-sanders-and-trump/feed/</wfw:commentRss>
  509. <slash:comments>3</slash:comments>
  510. <media:thumbnail url="https://bamdadi.files.wordpress.com/2016/01/150730090330-bernie-sanders-donald-trump-large-tease.jpg" />
  511. <media:content url="https://bamdadi.files.wordpress.com/2016/01/150730090330-bernie-sanders-donald-trump-large-tease.jpg" medium="image">
  512. <media:title type="html">150730090330-bernie-sanders-donald-trump-large-tease</media:title>
  513. </media:content>
  514.  
  515. <media:content url="https://2.gravatar.com/avatar/5d5e5f65a551107d3774b7a0f50ffffe4e72e6182c6f54c9ad9cf98221ee16a5?s=96&#38;d=&#38;r=G" medium="image">
  516. <media:title type="html">خودم</media:title>
  517. </media:content>
  518. </item>
  519. <item>
  520. <title>توافق هسته‌ای انجام شد؛ گام بعدی چه باید باشد؟</title>
  521. <link>https://bamdadi.com/2015/07/14/%d8%aa%d9%88%d8%a7%d9%81%d9%82-%d9%87%d8%b3%d8%aa%d9%87%e2%80%8c%d8%a7%db%8c-%d8%a7%d9%86%d8%ac%d8%a7%d9%85-%d8%b4%d8%af%d8%9b-%da%af%d8%a7%d9%85-%d8%a8%d8%b9%d8%af%db%8c-%da%86%d9%87-%d8%a8%d8%a7/</link>
  522. <comments>https://bamdadi.com/2015/07/14/%d8%aa%d9%88%d8%a7%d9%81%d9%82-%d9%87%d8%b3%d8%aa%d9%87%e2%80%8c%d8%a7%db%8c-%d8%a7%d9%86%d8%ac%d8%a7%d9%85-%d8%b4%d8%af%d8%9b-%da%af%d8%a7%d9%85-%d8%a8%d8%b9%d8%af%db%8c-%da%86%d9%87-%d8%a8%d8%a7/#respond</comments>
  523. <dc:creator><![CDATA[bamdadi]]></dc:creator>
  524. <pubDate>Tue, 14 Jul 2015 11:05:24 +0000</pubDate>
  525. <category><![CDATA[نگاه استراتژیک]]></category>
  526. <category><![CDATA[اقتصاد]]></category>
  527. <category><![CDATA[ایران]]></category>
  528. <category><![CDATA[اخلاق]]></category>
  529. <category><![CDATA[موسوی]]></category>
  530. <category><![CDATA[مصرف‌گرایی]]></category>
  531. <category><![CDATA[چالش]]></category>
  532. <category><![CDATA[هسته‌ای]]></category>
  533. <category><![CDATA[وابستگی]]></category>
  534. <category><![CDATA[کروبی]]></category>
  535. <category><![CDATA[آینده]]></category>
  536. <category><![CDATA[اتمی]]></category>
  537. <category><![CDATA[توافق هسته‌ای]]></category>
  538. <category><![CDATA[توافق اتمی]]></category>
  539. <category><![CDATA[توسعه]]></category>
  540. <category><![CDATA[تغییر اقلیم]]></category>
  541. <category><![CDATA[جامعه]]></category>
  542. <category><![CDATA[خودکفایی]]></category>
  543. <category><![CDATA[خودبسندگی]]></category>
  544. <guid isPermaLink="false">http://bamdadi.com/?p=9231</guid>
  545.  
  546. <description><![CDATA[۱. توافقِ هسته‌ای روی‌دادی ضروری و مهم است. امیدوارم منتقدان توجه داشته باشند که به احتمالِ زیاد هر امتیازی که در این توافق داده باشیم، از هزینه‌هایی که در مسیر غیرازتوافق می‌پرداختیم کمتر خواهد بود. بدون شک باید به تیمِ مذاکره کننده (به خصوص آقای ظریف) و حامیانِ آن‌ها در دولت و خارج از دولت &#8230; <a href="https://bamdadi.com/2015/07/14/%d8%aa%d9%88%d8%a7%d9%81%d9%82-%d9%87%d8%b3%d8%aa%d9%87%e2%80%8c%d8%a7%db%8c-%d8%a7%d9%86%d8%ac%d8%a7%d9%85-%d8%b4%d8%af%d8%9b-%da%af%d8%a7%d9%85-%d8%a8%d8%b9%d8%af%db%8c-%da%86%d9%87-%d8%a8%d8%a7/" class="more-link">به خواندن ادامه دهید<span class="screen-reader-text"> "توافق هسته‌ای انجام شد؛ گام بعدی چه باید&#160;باشد؟"</span></a>]]></description>
  547. <content:encoded><![CDATA[<p>۱.</p>
  548. <p>توافقِ هسته‌ای روی‌دادی ضروری و مهم است. امیدوارم منتقدان توجه داشته باشند که به احتمالِ زیاد هر امتیازی که در این توافق داده باشیم، از هزینه‌هایی که در مسیر غیرازتوافق می‌پرداختیم کمتر خواهد بود. بدون شک باید به تیمِ مذاکره کننده (به خصوص آقای ظریف) و حامیانِ آن‌ها در دولت و خارج از دولت دست مریزاد گفت.</p>
  549. <p>۲.</p>
  550. <p>شکی نیست که تیمِ مذاکره کننده‌ی ایران از توانایی بسیار بالایی برخوردار هستند، موضوعی که بارها به شهادتِ خاص و عام در داخل و خارج از ایران نیز رسیده است. این توان‌مندی چندین وجه دارد. وجهی از آن به آشنایی تیم مذاکره کننده با فرهنگِ غرب مربوط می‌شود که باعث شده «غربی‌ها» بهتر بتوانند با آن‌ها گفتگو کنند. وجه دیگر به شناخت آن‌ها از فرهنگ سیاسی و اجتماعی ایران باز می‌گردد که به آن‌ها این اجازه را می‌دهد که با خونسردی و پختگی موج‌های انتقادی واقعی یا ساختگی در ایران را مدیریت کنند. علاوه بر این، نباید فراموش کرد که تیم مذاکره کننده از توانایی‌هایی حرفه‌ای بالایی نیز برخوردار هستند. آقای ظریف دیپلماتی باتجربه است که مأموریتِ سیاسی خود را با در نظر گرفتنِ اصولِ حرفه‌ای و تجربه‌های پیشین خود پیش می‌برد. فرق زیادی است بین کسی که مذاکراتی در این سطح را به عنوان موقعیتی تمرینی و فرصتی برای کسب تجربه‌ی دیپلماتیک می‌بیند و دیپلماتی که آن‌را به مثابه آزمونی برای پیاده‌کردن تجربه‌ها و مهارت‌هایی که پیش از آن کسب کرده است. فرق زیادی بین چیره‌دستی یک استاد و تکبر لغزان یک تازه‌کار هست.</p>
  551. <p>۳.</p>
  552. <p>بدون این‌که بخواهیم به دیسکورسِ امپریالیستی «حقوق‌بشردوست‌های حرفه‌ای» بیفتیم، اجازه دهید با خودمان روراست باشیم. اوضاع در ایران خراب است! با منتقدان سیاسی، وکلای منتقدان سیاسی، فعالان کارگری و اجتماعی، وکلای فعالان کارگری و اجتماعی و &#8230;. چطور رفتار می‌کنیم؟ علاوه بر آن، یادمان نرفته که آقایان موسوی و کروبی هنوز در حبس‌ خانگی هستند. بدون شک این موضوع در کنارِ‌ وضعیت سایر منتقدان سیاسی و اجتماعی باید مایه‌ی شرمساری ملی باشد.</p>
  553. <p>حبسِ آقایان موسوی و کروبی مسأله‌ای نه تنها غیراخلاقی، بلکه زخمی عمیق بر پیکر «دموکراسی بومی» در ایران نیز هست. یادمان باشد که ضعیف شدن دموکراسی بومی فقط به یک معناست: قدرت گرفتن «شیوه‌های قرون وسطایی حکم‌رانی» و یا قدرت گرفتن «دموکراسی ظاهری و وارداتی غربی». علاوه بر آن ادامه‌ی حبس خانگی این افراد مضحک نیز هست. چرا که آن‌ها در فکر و عمل در شمار دلسوزترین و منصف‌ترین منتقدان سیاسی ایران هستند! به مراتب دلسوزتر و منصف‌تر از برخی شخصیت‌های سیاسی‌ که نه تنها آزاد و در امنیت هستند، بلکه امنیت و آزادی بسیاری نیز در دست‌های آن‌هاست.</p>
  554. <p>حالا که نشان داده‌ایم به این خوبی و مهارت می‌توانیم با قدرتمندترین کشورهای جهان مذاکره کنیم و به نتیجه برسیم، آیا شایسته و نیکو نیست که این مهارت را در داخل کشور نیز به کار ببندیم؟ آیا مذاکره کردن و تعامل با منتقدان نیک‌سرشتِ بومی دشوارتر از مذاکره و تعامل با قدرت‌های جهانی است؟</p>
  555. <p>۳.</p>
  556. <p>«ارتجاع و فساد سیه‌کاران ظالم در داخل» و «فتنه‌انگیزی ارتش فرهنگی-رسانه‌ای فارس‌زبان در خارج» فضا را آن‌چنان دوقطبی کرده که کوچک‌ترین حرف انتقادی صادقانه‌ای می‌تواند با یکی از این قطب‌های نامطلوب هماهنگ شود. اما حالا که توافق حاصل شده می‌توانم با خیال راحت‌تری صحبت کنم.</p>
  557. <p>حدس من این است که انگیزه‌ی اصلی برنامه‌ی هسته‌ای ایران ایجاد نوعی اهرم فشار برای چانه‌زنی بر سر امنیت ایران در منطقه بوده است. در نتیجه امیدوارم کسی جداً دنبال گسترشِ تولید برق هسته‌ای نبوده باشد. به هر حال، به نظر من برنامه‌ی تولید انرژی هسته‌ای باید به کلی تعطیل شود. اجازه دهید ظرفیت‌های ایران در همان حد فعلی (غنی‌سازی آن هم به منظور داشتنِ نوعی بازدارندگی غیرمستقیم) باقی بماند. سرمایه‌گذاری در انرژی هسته‌ای برای ایران به یک جوک می‌ماند که اگر موضوعی این‌قدر جدی نبود می‌توانستیم ساعت‌ها به آن بخندیم. ایران باید به جای سرمایه‌گذاری بیشتر در تکنولوژی گران، خطرناک، ناپایا و عملاً از رده خارج «برق هسته‌ای»، به اتخاذ استراتژی‌های گذار به انرژی‌های تجدیدپذیر، به ویژه‌ انرژی خورشیدی فکر کند. ایران می‌تواند طی یک برنامه‌ریزی ۲۰ ساله به یکی از قطب‌های انرژی خورشیدی در جهان تولید شود.  کشوری که نه تنها انرژی مورد نیاز خود را از خورشید تهیه می‌کند، بلکه برق خورشیدی و فن‌آوری‌های مربوط به آن‌را به کشورهای همسایه صادر می‌کند. ایران باید همه‌ی مازادی که به واسطه‌ی رفع تحریم‌ها از قبل صادرات نفت به دست می‌آورد را صرف گسترش توان بومی در عرصه‌ی انرژی‌های تجدیدپذیر (و انواع راه‌حل‌های سیستمی پیرامون آن) کند. ایران باید به بستری برای رشد و شکوفایی هزاران دانشمند، کارشناس و کارآفرین تبدیل شود که بتوانند نقشی مهم در گذار جامعه از انرژی فسیلی به انرژی‌های تجدیدپذیر بازی کنند. خلاصه بگویم، حالا که به درستی و با چنگ و دندان از حق مسلم هسته‌ای‌مان دفاع کرده‌ایم، جا دارد این حق مسلم‌ را در قفسه‌ای بگذاریم و به این فکر کنیم که چطور می‌توانیم یک اقتصاد مبتنی بر انرژی‌های تجدیدپذیر و به ویژه انرژی خورشیدی گذر کنیم.</p>
  558. <p>در شرایطی که جامعه‌ی ایران یکی از بزرگ‌ترین قربانیان گرمایش جهانی و پدیده‌ی تغییر اقلیم (climate change) خواهد بود (به واسطه‌ی گرم‌تر شدن و خشک‌سالی‌های گسترده و طولانی)، آیا این نکته که ما خود یکی از بزرگ‌ترین تولید کنندگان و صادرکنندگان نفت و گاز در جهان هستیم یک طنزِ تلخ نیست؟ آیا هیچ مسئولیتی نسبت به سرنوشت اجتماعی‌مان نداریم؟ آیا نسبت به امتداد یافتن با عزت جامعه‌ای که هزاران سال در این منطقه زندگی کرده است احساس مسئولیت نمی‌کنیم؟ حتی اگر نگاه‌مان صرفاً اقتصادی و سودمحور باشد، ایران به عنوان کشوری که بیشترین آسیب‌ها را از تغییر اقلیم می‌بیند، باید به یکی از کشورهای پیشرو در عرصه‌ی فسیل‌زدایی تبدیل شود. و این تازه وقتی است که فقط اقتصادی و سودمحورانه به این مقوله نگاه کنیم. در نگاهی اخلاقی و انسانی، ما باید نسبت به سرنوشت سایر جوامع بشری و همین‌طور اکوسیستم زمین که در اثر انتشار گازهای گلخانه‌ای ناشی از مصرف سوخت‌های فسیلی به مخاطره افتاده است حساس باشیم.</p>
  559. <p>۵.</p>
  560. <p>توافق هسته‌ای که امیدوارم در نهایت به پایان تحریم‌های ظالمانه و غیرمنصفانه علیه ایران منجر شود پایان مشکلات ما نیست. برخی از روندهای اصلی موجود در جامعه‌ی ما بسیار خطرناک و بدونِ تردید رو به سوی زوال اجتماعی هستند. یکی از این مشکلات، فروپاشی اخلاق سیاسی و اجتماعی است که به طور همزمان عامل و معلول فرایند از بین رفتن سرمایه‌های اجتماعی شامل اعتماد، حس همکاری، حس مسئولیت و حس برادری و برابری است. اما مشکل زیربنایی‌تر شاید به نگرشی فراگیر بازگردد که نامِ آن‌را توسعه به مثابه مصرف‌گرایی می‌گذارم. به اعتقاد من، توسعه به مثابه مصرف‌گرایی بزرگ‌ترین دشمن ماست، دشمنی به مراتب بزرگ‌تر از داعش و هم‌پیمانانِ منطقه‌ای آن. به طور خلاصه، توسعه به مثابه مصرف‌گرایی به منظومه‌ای از باورها و سیاست‌ها اشاره دارد که بر اساس آن افزایش وابستگی به مصرف کالاها و خدمات (معمولاً وارداتی) به خودبسندگی بومی (در روستاها و شهرستان‌ها) ترجیح داده می‌شود.</p>
  561. <p>توسعه به مثابه مصرف‌گرایی یعنی اولویت دادن مصرف کالاهای پرزرق و برق وارداتی به محصولات سنتی یا بومی، یعنی اولویت دادن رستوران و کنسرو به غذای طبخ خانه، یعنی اولویت دادن استامینوفن و پنی‌سیلی به سیستمِ ایمنی بدن، یعنی اولویت دادن ماشین به پیاده‌روی و دوچرخه‌سواری (در برنامه‌ریزی شهری و همین‌طور عرف شهروندی)، یعنی ترجیح دادن دلار به ریال، یعنی ترجیح دادن واردات یخچال و خودرو و مرغ به ریاضتِ ملی برای افزایش کارآمدی بومی، یعنی ترجیح دادن خانه‌های بزرگ و پر مصرف به خانه‌های کوچک و کم مصرف، یعنی با ارزش شمردن شیوه‌های زندگی پر مصرف و پرزباله به زندگی‌های کم مصرف و قناعت‌واری که فرهنگ ایرانی طی قرن‌ها یاد گرفته است. توسعه به مثابه مصرف‌گرایی، یعنی برتر شمردن زندگی در غرب به زندگی در ایران، برتر شمردن زندگی در تهران به زندگی در شهرستان، برتر شمردن زندگی در شهرستان به زندگی در روستا. توسعه به مثابه مصرف‌گرایی یعنی برتر شمردن اشتغال در شهر به معیشت در روستا، فرایندی که روز به روز شهرهای ما را چاق و پرمصرف و روستاهای ما را لاغر و ضعیف می‌کند. توسعه به مثابه مصرف‌گرایی یعنی ترجیح دادن رشد اقتصادی بادکنکی به انقباض اقتصادی و ریاضت ملی به منظور حفظِ‌ منابع زیست محیطی. توسعه به مثابه مصرف‌گرایی یعنی تبدیل منابع مشترک به درآمدهای زودگذر؛ فرقی هم نمی‌کند این درآمدهای زودگذر صرف رفاهِ عمومی شوند یا نصیب فرصت‌طلبی‌های اقلیتی فاسد. بزرگ‌ترین دشمن ما در خانه است.</p>
  562. <p>آیا در شرایطی که خاص و عام، چپ و راست، حزب‌اللهی و لائیک، شهری و روستایی تشنه‌ی توسعه به مثابه مصرف‌گرایی هستند، نباید نگران این باشیم که برداشته شدن تحریم‌ها به سرعت گرفتن فرایند خود تخریبی‌یی که در پیش گرفته‌ایم ختم شود؟ آیا نباید نگران باشیم که از این پس، زمین‌های عمیق‌تری در جستجوی نفت و گاز خراشیده شوند و نفت و گاز بیشتری تولید و توزیع و مصرف و صادر شود؟ آیا نباید نگران این باشیم که درآمدهای ملی به جای این‌که صرف برنامه‌ریزی برای گذار از اقتصادی فسیلی و مصرفی به اقتصاد تجدیدپذیر و غیرمصرفی شوند، صرف وارد کردن خودرو و مرغ‌ و آدامس‌ بیشتری شوند؟ آیا جنگل‌های بیشتری را به ویلا و مزرعه و بیابان تبدیل نخواهیم کرد؟ آیا در تلاش برای رسیدن به ناکجاآباد «توسعه»، زیرساخت‌های فرهنگی و بومی بیشتری را تخریب نخواهیم کرد؟ آیا پایانِ تحریم‌های بین‌المللی علیه ایران، پایان مسیر خطرناکی که جامعه‌ی ایران به سوی زوال اکولوژیک در پیش گرفته نیز خواهد بود یا خدای نکرده سرعتِ آن‌را افزایش خواهد بخشید؟</p>
  563. <p>۶.</p>
  564. <p>اگر این توافق به معنای یک نقطه‌ی عطف در رابطه‌ی ایران با کشورهای قدرتمند جهان باشد، این سوال برای من مطرح می‌شود که گام‌های بعدی چه باید باشند. فرض کنید بتوانیم آینده‌ای که در آن ایران به یکی از بازی‌گرانِ عادی عرصه‌ی جهانی تبدیل شده را به راحتی تصور کنیم. آیا توافق هسته‌ای می‌تواند به فرصتی تبدیل گردد که نگاه‌مان را به شیوه‌ای غیرامنیتی و جدی به داخل کشور هم متمرکز کنیم؟ حالا که تضمین امنیتی را از آمریکا و قدرت‌های جهانی گرفتیم (فرض کنیم گرفته‌ایم)، آیا دیگر بهانه‌ای برای ادامه‌ی فضای امنیتی و محدود کردن حقوق شهروندی در داخل داریم؟ آیا وقت آن نرسیده است که سیاست را امنیتی‌زدایی کنیم و اجازه دهیم عرصه و میدان برای انواع فعالیت‌های مدنی، انتقادهای اجتماعی و سیاسی و خلاقیت‌های شهروندی باز شود؟</p>
  565. <p>آیا دیگر بهانه‌ای برای برنامه‌ریزی کوتاه مدت «ماه به ماه» و «سال به سال» و پرهیز از برنامه‌ریزی کلان برای دهه‌ها و نسل‌های آتی داریم؟ آیا عادی شدن حضور ایران در جهان را نباید به عنوان آغاز نگاه جدی به مدیریت داخلی ببینیم؟ آیا وقت آن نرسیده که سیاست‌‌های زیست محیطی و فرهنگی را به موضوعات اقتصادی، و موضوعات اقتصادی را به موضوعات سیاسی و موضوعات سیاسی را به موضوعات امنیتی اولویت دهیم؟ آیا وقت آن نرسیده است که از اقتدارگرایی، شعارگرایی و رقابت‌‌محوری دور شویم و مثل یک جامعه‌ی بالغ مسئولیت زندگی اجتماعی‌مان را به عهده بگیریم؟</p>
  566. ]]></content:encoded>
  567. <wfw:commentRss>https://bamdadi.com/2015/07/14/%d8%aa%d9%88%d8%a7%d9%81%d9%82-%d9%87%d8%b3%d8%aa%d9%87%e2%80%8c%d8%a7%db%8c-%d8%a7%d9%86%d8%ac%d8%a7%d9%85-%d8%b4%d8%af%d8%9b-%da%af%d8%a7%d9%85-%d8%a8%d8%b9%d8%af%db%8c-%da%86%d9%87-%d8%a8%d8%a7/feed/</wfw:commentRss>
  568. <slash:comments>0</slash:comments>
  569. <media:thumbnail url="https://bamdadi.files.wordpress.com/2015/07/15-1.jpg" />
  570. <media:content url="https://bamdadi.files.wordpress.com/2015/07/15-1.jpg" medium="image">
  571. <media:title type="html">15 - 1</media:title>
  572. </media:content>
  573.  
  574. <media:content url="https://2.gravatar.com/avatar/5d5e5f65a551107d3774b7a0f50ffffe4e72e6182c6f54c9ad9cf98221ee16a5?s=96&#38;d=&#38;r=G" medium="image">
  575. <media:title type="html">خودم</media:title>
  576. </media:content>
  577. </item>
  578. <item>
  579. <title>معما: احتمالِ پاسخِ تصادفی درست به یک سوال</title>
  580. <link>https://bamdadi.com/2015/07/01/%d9%be%d8%a7%d8%b3%d8%ae%d9%90-%d8%aa%d8%b5%d8%a7%d8%af%d9%81%db%8c-%d9%85%d8%b9%d9%85%d8%a7/</link>
  581. <comments>https://bamdadi.com/2015/07/01/%d9%be%d8%a7%d8%b3%d8%ae%d9%90-%d8%aa%d8%b5%d8%a7%d8%af%d9%81%db%8c-%d9%85%d8%b9%d9%85%d8%a7/#comments</comments>
  582. <dc:creator><![CDATA[bamdadi]]></dc:creator>
  583. <pubDate>Tue, 30 Jun 2015 21:39:05 +0000</pubDate>
  584. <category><![CDATA[خارج از چارچوب]]></category>
  585. <category><![CDATA[منطق]]></category>
  586. <category><![CDATA[معما]]></category>
  587. <category><![CDATA[چندگزینه‌ای]]></category>
  588. <category><![CDATA[تصادفی]]></category>
  589. <category><![CDATA[سوال]]></category>
  590. <guid isPermaLink="false">http://bamdadi.com/?p=9224</guid>
  591.  
  592. <description><![CDATA[سوال: اگر به صورتِ کاملاً تصادفی یکی از پاسخ‌های زیر را انتخاب کنید، احتمالِ این‌که پاسخِ درست را انتخاب کرده باشید چقدر است؟ الف) ۲۵٪          ب) ۵۰٪            ج) ۳۳٪            د) ۲۵٪ برای حل این مسأله ده دقیقه فرصت دارید. پاسخ را می‌توانید این‌جا ببنید.]]></description>
  593. <content:encoded><![CDATA[<p><img data-attachment-id="9225" data-permalink="https://bamdadi.com/2015/07/01/%d9%be%d8%a7%d8%b3%d8%ae%d9%90-%d8%aa%d8%b5%d8%a7%d8%af%d9%81%db%8c-%d9%85%d8%b9%d9%85%d8%a7/quiz/" data-orig-file="https://bamdadi.files.wordpress.com/2015/07/quiz.jpg" data-orig-size="1280,720" data-comments-opened="1" data-image-meta="{&quot;aperture&quot;:&quot;0&quot;,&quot;credit&quot;:&quot;&quot;,&quot;camera&quot;:&quot;&quot;,&quot;caption&quot;:&quot;&quot;,&quot;created_timestamp&quot;:&quot;0&quot;,&quot;copyright&quot;:&quot;&quot;,&quot;focal_length&quot;:&quot;0&quot;,&quot;iso&quot;:&quot;0&quot;,&quot;shutter_speed&quot;:&quot;0&quot;,&quot;title&quot;:&quot;&quot;,&quot;orientation&quot;:&quot;0&quot;}" data-image-title="quiz" data-image-description="" data-image-caption="" data-medium-file="https://bamdadi.files.wordpress.com/2015/07/quiz.jpg?w=600" data-large-file="https://bamdadi.files.wordpress.com/2015/07/quiz.jpg?w=840" class=" size-medium wp-image-9225 aligncenter" src="https://bamdadi.files.wordpress.com/2015/07/quiz.jpg?w=600&#038;h=338" alt="quiz" width="600" height="338" srcset="https://bamdadi.files.wordpress.com/2015/07/quiz.jpg?w=600 600w, https://bamdadi.files.wordpress.com/2015/07/quiz.jpg?w=1200 1200w, https://bamdadi.files.wordpress.com/2015/07/quiz.jpg?w=128 128w, https://bamdadi.files.wordpress.com/2015/07/quiz.jpg?w=768 768w" sizes="(max-width: 709px) 85vw, (max-width: 909px) 67vw, (max-width: 984px) 61vw, (max-width: 1362px) 45vw, 600px" /></p>
  594. <p>سوال:</p>
  595. <p>اگر به صورتِ کاملاً تصادفی یکی از پاسخ‌های زیر را انتخاب کنید، احتمالِ این‌که پاسخِ درست را انتخاب کرده باشید چقدر است؟<br />
  596. الف) ۲۵٪          ب) ۵۰٪            ج) ۳۳٪            د) ۲۵٪</p>
  597. <p>برای حل این مسأله ده دقیقه فرصت دارید.<br />
  598. پاسخ را می‌توانید <a href="https://bamdadianswers.wordpress.com/2015/06/30/%d9%be%d8%a7%d8%b3%d8%ae%d9%90-%d9%85%d8%b9%d9%85%d8%a7%db%8c-%d8%a7%d8%ad%d8%aa%d9%85%d8%a7%d9%84%d9%90-%d9%be%d8%a7%d8%b3%d8%ae%d9%90-%d8%aa%d8%b5%d8%a7%d8%af%d9%81%db%8c-%d8%af%d8%b1%d8%b3%d8%aa/">این‌جا</a> ببنید.</p>
  599. ]]></content:encoded>
  600. <wfw:commentRss>https://bamdadi.com/2015/07/01/%d9%be%d8%a7%d8%b3%d8%ae%d9%90-%d8%aa%d8%b5%d8%a7%d8%af%d9%81%db%8c-%d9%85%d8%b9%d9%85%d8%a7/feed/</wfw:commentRss>
  601. <slash:comments>1</slash:comments>
  602. <media:content url="https://2.gravatar.com/avatar/5d5e5f65a551107d3774b7a0f50ffffe4e72e6182c6f54c9ad9cf98221ee16a5?s=96&#38;d=&#38;r=G" medium="image">
  603. <media:title type="html">خودم</media:title>
  604. </media:content>
  605.  
  606. <media:content url="https://bamdadi.files.wordpress.com/2015/07/quiz.jpg?w=600" medium="image">
  607. <media:title type="html">quiz</media:title>
  608. </media:content>
  609. </item>
  610. <item>
  611. <title>اسناد فاش شدهٔ پنتاگون نشان می‌دهد که ظهور داعش «دقیقاً» چیزی بود که غرب می‌خواست</title>
  612. <link>https://bamdadi.com/2015/05/25/%d8%a7%d8%b3%d9%86%d8%a7%d8%af-%d8%ac%d8%af%db%8c%d8%af-%d9%81%d8%a7%d8%b4-%d8%b4%d8%af%d9%87-%d9%86%d8%b4%d8%a7%d9%86-%d9%85%db%8c%e2%80%8c%d8%af%d9%87%d8%af-%da%a9%d9%87-%d8%b8%d9%87%d9%88%d8%b1/</link>
  613. <comments>https://bamdadi.com/2015/05/25/%d8%a7%d8%b3%d9%86%d8%a7%d8%af-%d8%ac%d8%af%db%8c%d8%af-%d9%81%d8%a7%d8%b4-%d8%b4%d8%af%d9%87-%d9%86%d8%b4%d8%a7%d9%86-%d9%85%db%8c%e2%80%8c%d8%af%d9%87%d8%af-%da%a9%d9%87-%d8%b8%d9%87%d9%88%d8%b1/#respond</comments>
  614. <dc:creator><![CDATA[bamdadi]]></dc:creator>
  615. <pubDate>Mon, 25 May 2015 14:56:37 +0000</pubDate>
  616. <category><![CDATA[خاورمیانه]]></category>
  617. <category><![CDATA[روزنامه‌نگاری تحقیقی]]></category>
  618. <category><![CDATA[سوریه]]></category>
  619. <category><![CDATA[عراق]]></category>
  620. <category><![CDATA[محرمانه]]></category>
  621. <category><![CDATA[نفیز احمد]]></category>
  622. <category><![CDATA[کشورهای عربی]]></category>
  623. <category><![CDATA[آمریکا]]></category>
  624. <category><![CDATA[انگلیس]]></category>
  625. <category><![CDATA[اسناد]]></category>
  626. <category><![CDATA[ترکیه]]></category>
  627. <category><![CDATA[حاشیهٔ خلیج فارس]]></category>
  628. <category><![CDATA[داعش]]></category>
  629. <category><![CDATA[شورای همکاری خلیج فارس]]></category>
  630. <category><![CDATA[شام]]></category>
  631. <category><![CDATA[غرب]]></category>
  632. <guid isPermaLink="false">http://bamdadi.com/?p=9211</guid>
  633.  
  634. <description><![CDATA[اسناد محرمانهٔ دولت آمریکا که اخیراً در اختیار یک موسسهٔ حقوقی فعال در حوزهٔ منافع عمومی به نام «جودیشیال واچ» (Judicial Watch) قرار گرفته نشان می‌دهد که دولت‌های غربی «عامدانه» با القاعده و سایر گروه‌های تندروی اسلام‌گرا متحد شدند تا بشار اسد دیکتاتور سوری را سرنگون کنند. این اسناد نشان می‌دهد که هماهنگی بین کشورهای &#8230; <a href="https://bamdadi.com/2015/05/25/%d8%a7%d8%b3%d9%86%d8%a7%d8%af-%d8%ac%d8%af%db%8c%d8%af-%d9%81%d8%a7%d8%b4-%d8%b4%d8%af%d9%87-%d9%86%d8%b4%d8%a7%d9%86-%d9%85%db%8c%e2%80%8c%d8%af%d9%87%d8%af-%da%a9%d9%87-%d8%b8%d9%87%d9%88%d8%b1/" class="more-link">به خواندن ادامه دهید<span class="screen-reader-text"> "اسناد فاش شدهٔ پنتاگون نشان می‌دهد که ظهور داعش «دقیقاً» چیزی بود که غرب&#160;می‌خواست"</span></a>]]></description>
  635. <content:encoded><![CDATA[<p style="text-align:justify;"><a href="http://www.judicialwatch.org/wp-content/uploads/2015/05/Pg.-291-Pgs.-287-293-JW-v-DOD-and-State-14-812-DOD-Release-2015-04-10-final-version11.pdf">اسناد</a> محرمانهٔ دولت آمریکا که اخیراً در اختیار یک موسسهٔ حقوقی فعال در حوزهٔ منافع عمومی به نام «جودیشیال واچ» (Judicial Watch) قرار گرفته نشان می‌دهد که دولت‌های غربی «عامدانه» با القاعده و سایر گروه‌های تندروی اسلام‌گرا متحد شدند تا بشار اسد دیکتاتور سوری را سرنگون کنند.</p>
  636. <p style="text-align:justify;">این اسناد نشان می‌دهد که هماهنگی بین کشورهای حاشیهٔ خلیج فارس، ترکیه و غرب برای پشتیبانی آگاهانه از گروه‌های تندروی سوری انجام شده است و هدف اصلی آن ناپایدار کردن حکومت بشار اسد بوده است. بر اساس این اسناد، این قدرت‌های حامی مایل به ظهور یک «شاهزاده‌نشین سلفی» در سوریه بوده‌اند تا «رژیم سوریه را به انزوا فرو ببرد».</p>
  637. <p style="text-align:justify;">اسنادی که اخیراً از طبقه‌بندی محرمانه خارج شده‌اند نشان می‌دهند که پنتاگون ظهور دولت اسلامی موسوم به داعش را به عنوان نتیجهٔ مستقیم این استراتژی پیش‌بینی کرده بود و هشدار داده بود که این‌کار می‌تواند به ناپایداری عراق منجر شود. علی‌رغم پیش‌بینی این‌که حمایت غرب، ترکیه، و کشورهای حاشیهٔ خلیج فارس از «معترضان‌ سوری» شامل «القاعدهٔ عراق» می‌تواند به ظهور یک دولت اسلامی در عراق و سوریه (داعش) منجر شود، در این اسناد هیچ نشانه‌ای از تصمیم‌گیری‌‌‌هایی که خلاف حمایت از شورشیان تندروی سوریه باشد در بر ندارد. درست بر عکس، ظهور شاهزاده‌نشین وابسته به القاعده به مثابه یک فرصت استراتژیک برای به انزوا راندن اسد توصیف شده است. قسمت‌هایی از متن گزارشی که «نفیز احمد» (Nafeez Ahmed) روزنامه‌نگار تحقیقی بریتانیایی <a href="https://medium.com/insurge-intelligence/secret-pentagon-report-reveals-west-saw-isis-as-strategic-asset-b99ad7a29092">تهیه کرده است</a>:  (نقل قول‌های مستقیم از منابع فاش شده توسط نفیز احمد در گیومه قرار گرفته و توسط من قرمز شده است)</p>
  638. <div dir="ltr">
  639. <blockquote><p><span style="text-decoration:underline;"><strong>‘Supporting powers want’ ISIS entity</strong></span></p>
  640. <p style="text-align:left;">In a strikingly prescient prediction, the Pentagon document explicitly forecasts the probable declaration of “<span style="color:#ff6600;">an Islamic State through its union with other terrorist organizations in Iraq and Syria</span>.”</p>
  641. <p style="text-align:left;">Nevertheless, “<span style="color:#ff6600;">Western countries, the Gulf states and Turkey are supporting these efforts</span>” by Syrian “<span style="color:#ff6600;">opposition forces</span>” fighting to “<span style="color:#ff6600;">control the eastern areas (Hasaka and Der Zor), adjacent to Western Iraqi provinces (Mosul and Anbar)</span>”:</p>
  642. <p style="text-align:left;">“<span style="color:#ff6600;">… there is the possibility of establishing a declared or undeclared Salafist Principality in eastern Syria (Hasaka and Der Zor), and this is exactly what the supporting powers to the opposition want, in order to isolate the Syrian regime, which is considered the strategic depth of the Shia expansion (Iraq and Iran).</span>”</p>
  643. <p style="text-align:left;">The secret Pentagon document thus provides extraordinary confirmation that the US-led coalition currently fighting ISIS, had three years ago welcomed the emergence of an extremist “<span style="color:#ff6600;">Salafist Principality</span>” in the region as a way to undermine Assad, and block off the strategic expansion of Iran. Crucially, Iraq is labeled as an integral part of this “<span style="color:#ff6600;">Shia expansion.</span>”</p>
  644. <p style="text-align:left;">The establishment of such a “<span style="color:#ff6600;">Salafist Principality</span>” in eastern Syria, the DIA document asserts, is “<span style="color:#ff6600;">exactly</span>” what the “<span style="color:#ff6600;">supporting powers to the [Syrian] opposition want.</span>” Earlier on, the document repeatedly describes those “<span style="color:#ff6600;">supporting powers</span>” as “the West, Gulf countries, and Turkey.”</p>
  645. </blockquote>
  646. </div>
  647. <div dir="rtl">
  648. <p style="text-align:justify;">نمونهٔ اسنادی که در متن گزارش به آن‌ها ارجاع شده است: <a href="http://www.judicialwatch.org/document-archive/pgs-287-293-291-jw-v-dod-and-state-14-812-2/">+</a> و <a href="https://medium.com/insurge-intelligence/secret-pentagon-report-reveals-west-saw-isis-as-strategic-asset-b99ad7a29092">+</a></p>
  649. <hr />
  650. <p style="text-align:justify;">با توجه به فیلتر بودن بامدادی در ایران، لطفا مطالب آن‌را از طریق اشتراک در <a href="http://feeds.feedburner.com/bamdadi">خوراک</a> آن پی‌گیری کنید. استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است. در ضمن جهت گفتگو و تبادل نظر، شما را به حضور و مشارکت در <a href="https://plus.google.com/u/0/+BamdadIrani/posts">گوگل‌پلاس</a> دعوت می‌کنم.</p>
  651. </div>
  652. ]]></content:encoded>
  653. <wfw:commentRss>https://bamdadi.com/2015/05/25/%d8%a7%d8%b3%d9%86%d8%a7%d8%af-%d8%ac%d8%af%db%8c%d8%af-%d9%81%d8%a7%d8%b4-%d8%b4%d8%af%d9%87-%d9%86%d8%b4%d8%a7%d9%86-%d9%85%db%8c%e2%80%8c%d8%af%d9%87%d8%af-%da%a9%d9%87-%d8%b8%d9%87%d9%88%d8%b1/feed/</wfw:commentRss>
  654. <slash:comments>0</slash:comments>
  655. <media:content url="https://2.gravatar.com/avatar/5d5e5f65a551107d3774b7a0f50ffffe4e72e6182c6f54c9ad9cf98221ee16a5?s=96&#38;d=&#38;r=G" medium="image">
  656. <media:title type="html">خودم</media:title>
  657. </media:content>
  658. </item>
  659. <item>
  660. <title>اگر بحران بالتیمور جای دیگری رخ داده بود</title>
  661. <link>https://bamdadi.com/2015/05/01/%d8%a7%da%af%d8%b1-%d8%a8%d8%ad%d8%b1%d8%a7%d9%86-%d8%a8%d8%a7%d9%84%d8%aa%db%8c%d9%85%d9%88%d8%b1-%d8%ac%d8%a7%db%8c-%d8%af%db%8c%da%af%d8%b1%db%8c-%d8%b1%d8%ae-%d8%af%d8%a7%d8%af%d9%87-%d8%a8%d9%88/</link>
  662. <comments>https://bamdadi.com/2015/05/01/%d8%a7%da%af%d8%b1-%d8%a8%d8%ad%d8%b1%d8%a7%d9%86-%d8%a8%d8%a7%d9%84%d8%aa%db%8c%d9%85%d9%88%d8%b1-%d8%ac%d8%a7%db%8c-%d8%af%db%8c%da%af%d8%b1%db%8c-%d8%b1%d8%ae-%d8%af%d8%a7%d8%af%d9%87-%d8%a8%d9%88/#respond</comments>
  663. <dc:creator><![CDATA[bamdadi]]></dc:creator>
  664. <pubDate>Fri, 01 May 2015 09:57:33 +0000</pubDate>
  665. <category><![CDATA[آمریکا]]></category>
  666. <category><![CDATA[امپراتور و حقوق بشر]]></category>
  667. <category><![CDATA[تبعیض و به حاشیه راندن]]></category>
  668. <category><![CDATA[جامعه]]></category>
  669. <category><![CDATA[رسانه‌]]></category>
  670. <category><![CDATA[سواد رسانه‌ای]]></category>
  671. <category><![CDATA[قومیت]]></category>
  672. <category><![CDATA[پوشش رسانه‌ای]]></category>
  673. <category><![CDATA[اقلیت]]></category>
  674. <category><![CDATA[بالتیمور]]></category>
  675. <category><![CDATA[بایاس]]></category>
  676. <category><![CDATA[تبعیض]]></category>
  677. <category><![CDATA[رسانه]]></category>
  678. <category><![CDATA[شورش]]></category>
  679. <guid isPermaLink="false">http://bamdadi.com/?p=9205</guid>
  680.  
  681. <description><![CDATA[اگر آن‌چه این روزها در بالتیمور رخ می‌دهد در یک کشور دیگر [غیرغربی] رخ داده بود، رسانه‌های غرب آن‌را چطور گزارش می‌کردند؟ متن زیر که نوشتهٔ یک روزنامه‌نگار آمریکایی به نام «کارِن عطیا» (Karen Attiah) است، تلاش می‌کند پاسخ سوال بالا را بدهد. متن کامل را می‌توانید این‌جا ببینید. ترجمه فارسی توسط من انجام شده &#8230; <a href="https://bamdadi.com/2015/05/01/%d8%a7%da%af%d8%b1-%d8%a8%d8%ad%d8%b1%d8%a7%d9%86-%d8%a8%d8%a7%d9%84%d8%aa%db%8c%d9%85%d9%88%d8%b1-%d8%ac%d8%a7%db%8c-%d8%af%db%8c%da%af%d8%b1%db%8c-%d8%b1%d8%ae-%d8%af%d8%a7%d8%af%d9%87-%d8%a8%d9%88/" class="more-link">به خواندن ادامه دهید<span class="screen-reader-text"> "اگر بحران بالتیمور جای دیگری رخ داده&#160;بود"</span></a>]]></description>
  682. <content:encoded><![CDATA[<blockquote>
  683. <p style="text-align:justify;">اگر آن‌چه این روزها در بالتیمور رخ می‌دهد در یک کشور دیگر [غیرغربی] رخ داده بود، رسانه‌های غرب آن‌را چطور گزارش می‌کردند؟ متن زیر که نوشتهٔ یک روزنامه‌نگار آمریکایی به نام «کارِن عطیا» (Karen Attiah) است، تلاش می‌کند پاسخ سوال بالا را بدهد. متن کامل را می‌توانید <a href="http://www.washingtonpost.com/blogs/post-partisan/wp/2015/04/30/how-western-media-would-cover-baltimore-if-it-happened-elsewhere/?tid=sm_fb">این‌جا </a>ببینید. ترجمه فارسی توسط من انجام شده است.</p>
  684. </blockquote>
  685. <p style="text-align:justify;"><strong>اگر بحران بالتیمور جای دیگری رخ داده بود</strong></p>
  686. <p style="text-align:justify;">رهبران جهان نگرانی خود را دربارهٔ گسترش نژادپرستی و خشونت دولتی در آمریکا اعلام کردند. این نگرانی‌ها به ویژه در رابطه با اقلیت‌های قومی و فساد نیروهای امنیتی در پی‌گیری‌ موارد گزارش شده از خشونت‌ پلیس وجود دارد. آخرین تحولات مربوط به این بحران در شهر بالتیمور واقع در ایالت مری‌لند رخ می‌دهد. شهری که روزی یکی از شهرهای شکوفای واقع در ساحل شرقی آمریکا بود. بحران امروز به دنبال کشته شدن فردی به نام «فردی گری» در اثر جراحت شدید از ناحیهٔ ستون فقرات  در شرایطی که تحت بازداشت پلیس بود اوج گرفت.</p>
  687. <p style="text-align:justify;">نیروهای امنیتی دولتی در آمریکا، سیاه‌پوستان را که از اقلیت‌های قومی این کشور هستند با نرخ بالاتری نسبت به اکثریت سفیدپوست می‌کشند. احتمال این که پلیس به یک مرد سیاه‌پوست جوان آمریکایی شلیک کند <a href="https://www.propublica.org/article/deadly-force-in-black-and-white">۲۱ برابر بیشتر از</a> احتمال مشابه برای مردان سفیدپوست آمریکایی است.</p>
  688. <p style="text-align:justify;">دولت بریتانیا نگرانی خود را نسبت به تحولات نگران کننده در آمریکا در ماه‌های اخیر نشان داد. وزارت خارجهٔ این کشور بیانیه‌ای منتشر کرد که در آن اعلام شده بود: «ما از رژیم آمریکا می‌خواهیم که مأموران امنیتی دولتی را که اقلیت‌های قومی را مورد قساوت قرار می‌دهند کنترل کند. ما خواستار اعمال عادلانهٔ حاکمیت قانون و احترام به حقوق انسانی همهٔ شهروندان سفیدپوست یا سیاه‌پوست هستیم و این یک ضرورت برای دموکراسی است.» بریتانیا همواره تحولات آمریکا، مستعمرهٔ سابق خود را با علاقهٔ ویژه‌ای دنبال کرده است.</p>
  689. <p style="text-align:justify;"><a href="http://stream.aljazeera.com/story/201408141902-0024060"> فلسطینی‌ها</a> استمرار حمایت خود را از فعالان طرفدار دموکراسی در آمریکا اعلام کرده‌اند و آماده‌اند تا تجربیات خود در رویارویی با سلاح‌های سرکوب شورش و گازهای اشک‌آور را با مردمی که در برابر قساوت‌های پلیس در شهرهای مختلف آمریکا ایستاده‌اند به اشتراک بگذارند. به همین ترتیب، <a href="http://abcnews.go.com/Blotter/egypt-protest-police-us-made-tear-gas-demonstrators/story?id=12785598">گروه‌های دموکراسی‌خواه در مصر هم گفته‌اند</a> که آماده‌اند تجربه‌های خود در مقابله با سلاح‌های ضدشورش آمریکایی را در اختیار مبارزان آمریکایی بگذراند.</p>
  690. <p style="text-align:justify;">یک سخنگوی سازمان ملل گفت: «ما فرایند نظامی شدن و قساوت پلیس را آن گونه که در ماه‌های اخیر در آمریکا شاهد آن بوده‌ایم محکوم می‌کنیم و اکیداً از نیروهای امنیتی دولت آمریکا می‌خواهیم که تحقیقات جامعی دربارهٔ مرگ فردی گری در بالتیمور آغاز کنند. هیچ عذری برای اعمال خشونت بیش‌ از حد پلیس پذیرفته نیست». سازمان ملل از ایالات متحده خواسته است که نهایت تلاش خود را برای علنی کردن بانک اطلاعاتی‌ خشونت‌های پلیس انجام دهد تا با این کار شفافیت را افزایش داده و فساد در سیستم قضایی را کاهش دهد.</p>
  691. <p style="text-align:justify;">تحلیل‌گران بین‌المللی پیش‌بینی می‌کنند که بذر «بهار آمریکایی» کاشته شده است و تکنولوژی‌های نوین باعث رشد سریع‌تر آن شده‌اند. یک تحلیل‌گر حقوق سیاسی مستقر در ژنو معتقد است که «مشاهدهٔ نقش رسانه‌های اجتماعی در پیشبرد مطالبات عدالت‌خواهانه در آمریکا جالب است. جوانان سیاه‌پوست آمریکایی به ما نشان می‌دهند که اکتیویسم سیاسی در قرن بیست و یکم چگونه است. آن‌ها با استفاده از تکنولوژی، رسانه‌های اجتماعی و استراتژی‌های سازمان‌دهی غیرمتمرکز توانسته‌اند مقامات را به پاسخ‌گویی فراخوانند و در وضعیت موجود تکانه‌هایی ایجاد کنند. این بچه‌ها به ما نشان می‌دهند پیکارجویی مدرن در راه آزادی چه شکلی می‌تواند باشد. انقلابِ آن‌ها توییت (tweeted)، پری‌سوکپ (Periscope-d) و اسنپ‌چت (Snapchatted) می‌شود‌.</p>
  692. <p style="text-align:justify;">در هفته اخیر به دنبال به خشونت گراییدن تظاهرات صلح‌آمیز معترضان، به دستور مقامات محلی وضعیت حکومت نظامی در بالتیمور برقرار شده است. در پاسخ، کشورهای مختلف در سراسر جهان به شهروندان تیره‌پوست خود توصیه کرده‌اند که سفرهای غیرضروری خود را به نواحی‌یی که خشونت دولتی علیه مردم غیرمسلح و اقلیت‌های سیاه‌پوست گزارش شده‌ لغو کنند. به خصوص سفر به مناطقی که اخیراً در این رابطه خبر ساز شده‌اند مانند <a href="http://www.nytimes.com/2014/12/04/nyregion/grand-jury-said-to-bring-no-charges-in-staten-island-chokehold-death-of-eric-garner.html">نیویورک</a>، <a href="http://www.cnn.com/2015/04/23/us/ferguson-missouri-michael-brown-parents-civil-lawsuit/">میسوری</a>، <a href="http://www.nbcnews.com/news/us-news/robert-bates-oklahoma-reserve-deputy-pleads-not-guilty-manslaughter-n345471">اکولاهاما</a>، <a href="http://www.cnn.com/2015/04/10/us/south-carolina-police-shooting/">کارولینای‌ جنوبی</a>، <a href="http://www.cleveland.com/metro/index.ssf/2015/01/extended_tamir_rice_shooting_v.html">اُوهایو</a>، <a href="http://www.latimes.com/local/california/la-me-ezell-ford-autopsy-20141229-story.html">کالیفرنیا</a>، <a href="http://newsone.com/3086905/aiyana-stanley-jones-news/">میشیگان</a>، <a href="http://www.washingtonpost.com/news/local/wp/2015/04/13/the-death-of-natasha-mckenna-in-the-fairfax-jail-the-rest-of-the-story/">ویرجینیا </a>و اکنون مری‌لند.</p>
  693. <p style="text-align:justify;">گروه‌های بین‌المللی حقوق بشر از جامعهٔ جهانی خواسته‌اند که تسهیلات لازم را برای پناه دادن به اقلیت‌های سیاه‌پوست آمریکایی فراهم آورند. یک سخنگوی اتحادیهٔ اروپا در پاسخ به این سوال که آیا اتحادیهٔ اروپا آمادگی پذیرش آوارگان سیاه‌پوستی را که به خاطر عدم امنیت جانی خود نسبت به خشونت‌های دولتی از آمریکا می‌گریزند دارد گفت: «آواره‌های سیاه‌پوست بیشتر؟ در حال حاضر ما درگیر بحران خودمان در مدیترانه هستیم و زمان مناسبی برای ما نیست. علاوه بر این، ما فکر می‌کنیم مشکلات آمریکایی راه‌حل‌های آمریکایی دارند». اتحادیهٔ آفریقا تاکنون به سوال‌های مشابه ما پاسخی نداده است.</p>
  694. <p style="text-align:justify;">مقامات آمریکا در رسانه‌های دولتی، <a href="http://www.wnd.com/2015/04/baltimore-mayor-apologizes-to-rioters-for-using-t-word/">معترضان را اوباش (thug) توصیف کردند</a>. این اصطلاح [در زبان انگلیسی] بار معنایی نژادپرستانه دارد و بیش از پیش در توصیف مردان سیاه‌پوست آمریکایی مورد استفاده قرار می‌گیرد. گزارش‌گران رسانه‌های ملی اغلب معترضان و شورشیان را با شخصیت‌های مختلف مجموعهٔ تلویزیونی محبوب «شنود» (The Wire)  که در اوایل دههٔ ۲۰۰۰ در بالتیمور رخ داد مقایسه می‌کنند.</p>
  695. <p style="text-align:justify;">بسیاری از اقوام سیاه‌پوست آمریکایی از مناطق محل سکونت خود <a href="http://www.salon.com/2015/03/23/black_history_bulldozed_for_another_starbucks_against_the_new_baltimore/">رانده می‌شوند</a>. کارشناسان به این فرایند « به‌سازی بافت شهری» یا «اصالت بخشی» (gentrification) می‌گویند: وقتی که ساکنان ثروتمندتر به مناطق فقیرتر وارد می‌شوند و به تدریج امکان سکونت را از اقشار فقیرتر صلب می‌کنند. بالتیمور هم از این روند عمومی در آمریکا مستثنی نبوده است. به دنبال انتقال <a href="http://www.bizjournals.com/baltimore/blog/real-estate/2015/03/this-map-shows-the-gentrification-of-baltimores.html?page=all">دلارهای شرکتی</a> به سمت سرمایه‌گذاری در منطقه‌های فقرزده در این شهر، قیمت خانه در برخی منطقه‌ها ۱۳۷٪ افزایش یافته است.</p>
  696. <p style="text-align:justify;">روبه روی شعبهٔ تازه تأسیس استارباکس با جو اسمیت که یکی از اعضای قوم اکثریت سفیدپوست در آمریکاست صحبت کردم. او به من گفت: «نمی‌فهمم چرا این سیاه‌ها محل سکونت خود را ویران می‌کنند. چرا از الگویی مثل مارتین لوترکینگ پیروی نمی‌کنند؟ آن روزها هم پلیس با آن‌ها رفتار مشابهی داشت. چرا آن‌ روزها سعی نمی‌کردند بلند شوند و بجنگند و آسایش همه را به هم بزنند؟»</p>
  697. <p><img data-attachment-id="9206" data-permalink="https://bamdadi.com/2015/05/01/%d8%a7%da%af%d8%b1-%d8%a8%d8%ad%d8%b1%d8%a7%d9%86-%d8%a8%d8%a7%d9%84%d8%aa%db%8c%d9%85%d9%88%d8%b1-%d8%ac%d8%a7%db%8c-%d8%af%db%8c%da%af%d8%b1%db%8c-%d8%b1%d8%ae-%d8%af%d8%a7%d8%af%d9%87-%d8%a8%d9%88/imrs-php/" data-orig-file="https://bamdadi.files.wordpress.com/2015/05/imrs-php.jpg" data-orig-size="1484,989" data-comments-opened="1" data-image-meta="{&quot;aperture&quot;:&quot;0&quot;,&quot;credit&quot;:&quot;&quot;,&quot;camera&quot;:&quot;&quot;,&quot;caption&quot;:&quot;&quot;,&quot;created_timestamp&quot;:&quot;0&quot;,&quot;copyright&quot;:&quot;&quot;,&quot;focal_length&quot;:&quot;0&quot;,&quot;iso&quot;:&quot;0&quot;,&quot;shutter_speed&quot;:&quot;0&quot;,&quot;title&quot;:&quot;&quot;,&quot;orientation&quot;:&quot;0&quot;}" data-image-title="imrs.php" data-image-description="" data-image-caption="" data-medium-file="https://bamdadi.files.wordpress.com/2015/05/imrs-php.jpg?w=600" data-large-file="https://bamdadi.files.wordpress.com/2015/05/imrs-php.jpg?w=840" class=" size-medium wp-image-9206 aligncenter" src="https://bamdadi.files.wordpress.com/2015/05/imrs-php.jpg?w=600&#038;h=400" alt="imrs.php" width="600" height="400" srcset="https://bamdadi.files.wordpress.com/2015/05/imrs-php.jpg?w=600 600w, https://bamdadi.files.wordpress.com/2015/05/imrs-php.jpg?w=1200 1200w, https://bamdadi.files.wordpress.com/2015/05/imrs-php.jpg?w=128 128w, https://bamdadi.files.wordpress.com/2015/05/imrs-php.jpg?w=768 768w" sizes="(max-width: 709px) 85vw, (max-width: 909px) 67vw, (max-width: 984px) 61vw, (max-width: 1362px) 45vw, 600px" /></p>
  698. <hr />
  699. <p style="text-align:justify;">با توجه به فیلتر بودن بامدادی در ایران، لطفا مطالب آن‌را از طریق اشتراک در <a href="http://feeds.feedburner.com/bamdadi">خوراک</a> آن پی‌گیری کنید. استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است. در ضمن جهت گفتگو و تبادل نظر، شما را به حضور و مشارکت در <a href="https://plus.google.com/u/0/+BamdadIrani/posts">گوگل‌پلاس</a> دعوت می‌کنم.</p>
  700. ]]></content:encoded>
  701. <wfw:commentRss>https://bamdadi.com/2015/05/01/%d8%a7%da%af%d8%b1-%d8%a8%d8%ad%d8%b1%d8%a7%d9%86-%d8%a8%d8%a7%d9%84%d8%aa%db%8c%d9%85%d9%88%d8%b1-%d8%ac%d8%a7%db%8c-%d8%af%db%8c%da%af%d8%b1%db%8c-%d8%b1%d8%ae-%d8%af%d8%a7%d8%af%d9%87-%d8%a8%d9%88/feed/</wfw:commentRss>
  702. <slash:comments>0</slash:comments>
  703. <media:content url="https://2.gravatar.com/avatar/5d5e5f65a551107d3774b7a0f50ffffe4e72e6182c6f54c9ad9cf98221ee16a5?s=96&#38;d=&#38;r=G" medium="image">
  704. <media:title type="html">خودم</media:title>
  705. </media:content>
  706.  
  707. <media:content url="https://bamdadi.files.wordpress.com/2015/05/imrs-php.jpg?w=600" medium="image">
  708. <media:title type="html">imrs.php</media:title>
  709. </media:content>
  710. </item>
  711. <item>
  712. <title>اشتباهی رخ داده است: راه را برای روبات‌های معصوم باز کنید</title>
  713. <link>https://bamdadi.com/2015/04/30/%d8%a7%d8%b4%d8%aa%d8%a8%d8%a7%d9%87%db%8c-%d8%b1%d8%ae-%d8%af%d8%a7%d8%af%d9%87-%d8%a7%d8%b3%d8%aa-%d8%b1%d8%a7%d9%87-%d8%b1%d8%a7-%d8%a8%d8%b1%d8%a7%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%a8%d8%a7%d8%aa%e2%80%8c/</link>
  714. <comments>https://bamdadi.com/2015/04/30/%d8%a7%d8%b4%d8%aa%d8%a8%d8%a7%d9%87%db%8c-%d8%b1%d8%ae-%d8%af%d8%a7%d8%af%d9%87-%d8%a7%d8%b3%d8%aa-%d8%b1%d8%a7%d9%87-%d8%b1%d8%a7-%d8%a8%d8%b1%d8%a7%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%a8%d8%a7%d8%aa%e2%80%8c/#respond</comments>
  715. <dc:creator><![CDATA[bamdadi]]></dc:creator>
  716. <pubDate>Wed, 29 Apr 2015 20:46:08 +0000</pubDate>
  717. <category><![CDATA[فلسفه و منطق]]></category>
  718. <category><![CDATA[تصمیم‌گیری]]></category>
  719. <category><![CDATA[فلسفهٔ فن‌آوری]]></category>
  720. <category><![CDATA[فلسفهٔ توسعه]]></category>
  721. <category><![CDATA[فن‌آوری]]></category>
  722. <category><![CDATA[ماشین]]></category>
  723. <category><![CDATA[ماشین جنگی]]></category>
  724. <category><![CDATA[معصومیت]]></category>
  725. <category><![CDATA[اشتباه]]></category>
  726. <category><![CDATA[توسعه]]></category>
  727. <category><![CDATA[تکنولوژی محوری]]></category>
  728. <category><![CDATA[تکنولوژی‌محوری]]></category>
  729. <category><![CDATA[خطاکاری]]></category>
  730. <category><![CDATA[ذهنیت تکنولوژی محور]]></category>
  731. <category><![CDATA[روبات]]></category>
  732. <category><![CDATA[روبات‌ها]]></category>
  733. <guid isPermaLink="false">http://bamdadi.com/?p=9200</guid>
  734.  
  735. <description><![CDATA[اشتباهی رخ داده است. این‌بار نه پیکارجویان طالبان، نه شهروندان بی‌گناه پاکستانی یا افغان، بلکه دو شهروند غربی که در اسارت نیروهای طالبان بودند در اثر حملات پهپادهای آمریکایی کشته شده‌اند. تردیدی نیست که «اشتباهی رخ داده است»: به نظر می رسد که سلاحهای پیشرفته هنوز هم نیاز به هدایت توسط انسان دارند. و شاید &#8230; <a href="https://bamdadi.com/2015/04/30/%d8%a7%d8%b4%d8%aa%d8%a8%d8%a7%d9%87%db%8c-%d8%b1%d8%ae-%d8%af%d8%a7%d8%af%d9%87-%d8%a7%d8%b3%d8%aa-%d8%b1%d8%a7%d9%87-%d8%b1%d8%a7-%d8%a8%d8%b1%d8%a7%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%a8%d8%a7%d8%aa%e2%80%8c/" class="more-link">به خواندن ادامه دهید<span class="screen-reader-text"> "اشتباهی رخ داده است: راه را برای روبات‌های معصوم باز&#160;کنید"</span></a>]]></description>
  736. <content:encoded><![CDATA[<p style="text-align:justify;">اشتباهی رخ داده است. این‌بار نه پیکارجویان طالبان، نه شهروندان بی‌گناه پاکستانی یا افغان، بلکه دو شهروند غربی که در اسارت نیروهای طالبان بودند در اثر حملات پهپادهای آمریکایی کشته شده‌اند. تردیدی نیست که «<a href="http://www.bbc.co.uk/persian/world/2015/04/150425_l16_drones_failure">اشتباهی رخ داده است</a>»:</p>
  737. <blockquote>
  738. <p style="text-align:justify;">به نظر می رسد که سلاحهای پیشرفته هنوز هم نیاز به هدایت توسط انسان دارند. و شاید به همین دلیل است که آنها بعضی اوقات در انجام مأموریتشان اشتباه می‌کنند&#8230; مقامات سالها است که می گویند حملات هواپیماهای بدون سرنشین دقیق بوده است. اما با این که این تجهیزات خیلی پیشرفته هستند، هنوز هم توسط انسان کنترل می شوند. مشکل هم معمولا در همین جا نهفته است. ویلیام بانک، استاد موسسه دانشگاه سیراکوس در مسایل امنیت ملی و مبارزه با تروریسم می گوید اشتباهات بسیار اوقات به دلیل یک مشکل یعنی &laquo;دخیل بودن انسان‌ها&raquo; اتفاق می افتد.</p>
  739. </blockquote>
  740. <p style="text-align:justify;">در جمله‌های بالا می‌توان رگه‌های پروپاگاندا و لابی‌گری برای تولید سلاح‌های جدید را تشخیص داد. اما از آن که بگذریم، متن بالا حاوی نگرشی نه چندان کمیاب است: ظاهراً باید سلاح‌های مدرن‌تر و بهتری ساخته شوند. سلاح‌های پیشرفته‌تری که مثل سلاح‌های کمتر پیشرفتهٔ امروز نیازی به هدایت انسان‌ها ندارند. اشتباه خصوصیتی انسانی است، چرا که اشتباه کردن لازمهٔ داشتن قوهٔ انتخاب (اختیار) و آزادی عمل است. رفتاری که تابع محض الگوریتمی جبرگرایانه باشد و طبق نظمی ساعت‌وار و از پیش تعیین شده حرکت کند نمی‌تواند «اشتباه» یا «درست» باشد. اشتباه پیش از هر چیز خصوصیتی انسانی است، اما ماشین‌ها اشتباه نمی‌کنند.</p>
  741. <p style="text-align:justify;">نویسنده از سلاح‌ها و ماشین‌هایی صحبت می‌کند که اشتباه نمی‌کنند. فرایند کشتن و نابود کردن از حیطهٔ انتخاب و اشتباه انسان خارج می‌شود و به حوزهٔ جبر و معصومیت (=اشتباه نکردن) ماشینی وارد می‌شود. ماشین جنگی آینده خصوصیتی جدید باید داشته باشد: بری از هر گونه اشتباه، معصوم.</p>
  742. <p style="text-align:justify;">اما موضوع به ماشین‌های جنگی ختم نمی‌شود. نگاه بالا پیش از هر چیز نشان‌دهندهٔ یک ذهنیت «فن‌آوری محور» است که مثل سرطانی بدخیم به جان ذهنیت‌های ما افتاده است و هر گوشه را که بنگریم نشانه‌هایش را می‌یابیم. بر اساس این ذهنیت، پیشرفت فرایندی نامتنهایی است که با تولید بی‌وقفهٔ «فن‌آوری‌های جدید» همبستگی کامل دارد. پیشرفتِ جامعه به معنای تولید فن‌آوری‌ها و ابزارهای جدید است و تولید فن‌آوری‌ها و ابزارهای جدید به معنای پیشرفتِ جامعه. و این نوع پیشرفتی است که باید آن‌قدر ادامه یابد تا وقتی که انسان خطاکار به کلی از عرصهٔ تصمیم‌گیری حذف شود: به چشم‌انداز فتح زمین توسط روبات‌های معصوم خوش‌آمدید!</p>
  743. ]]></content:encoded>
  744. <wfw:commentRss>https://bamdadi.com/2015/04/30/%d8%a7%d8%b4%d8%aa%d8%a8%d8%a7%d9%87%db%8c-%d8%b1%d8%ae-%d8%af%d8%a7%d8%af%d9%87-%d8%a7%d8%b3%d8%aa-%d8%b1%d8%a7%d9%87-%d8%b1%d8%a7-%d8%a8%d8%b1%d8%a7%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%a8%d8%a7%d8%aa%e2%80%8c/feed/</wfw:commentRss>
  745. <slash:comments>0</slash:comments>
  746. <media:content url="https://2.gravatar.com/avatar/5d5e5f65a551107d3774b7a0f50ffffe4e72e6182c6f54c9ad9cf98221ee16a5?s=96&#38;d=&#38;r=G" medium="image">
  747. <media:title type="html">خودم</media:title>
  748. </media:content>
  749. </item>
  750. <item>
  751. <title>حقوق بشر برای روبات‌ها</title>
  752. <link>https://bamdadi.com/2015/04/18/%d8%ad%d9%82%d9%88%d9%82-%d8%a8%d8%b4%d8%b1-%d8%a8%d8%b1%d8%a7%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%a8%d8%a7%d8%aa%e2%80%8c%d9%87%d8%a7/</link>
  753. <comments>https://bamdadi.com/2015/04/18/%d8%ad%d9%82%d9%88%d9%82-%d8%a8%d8%b4%d8%b1-%d8%a8%d8%b1%d8%a7%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%a8%d8%a7%d8%aa%e2%80%8c%d9%87%d8%a7/#respond</comments>
  754. <dc:creator><![CDATA[bamdadi]]></dc:creator>
  755. <pubDate>Sat, 18 Apr 2015 16:11:35 +0000</pubDate>
  756. <category><![CDATA[حقوق بشر]]></category>
  757. <category><![CDATA[درباره‌ی علم و فن‌آوری]]></category>
  758. <category><![CDATA[طنز]]></category>
  759. <category><![CDATA[کلیسا]]></category>
  760. <category><![CDATA[انسان]]></category>
  761. <category><![CDATA[انسان و روبات]]></category>
  762. <category><![CDATA[انسان‌ها و ماشین‌ها]]></category>
  763. <category><![CDATA[تکنولوژی]]></category>
  764. <category><![CDATA[حقوق]]></category>
  765. <category><![CDATA[دین]]></category>
  766. <category><![CDATA[دین و روبات‌ها]]></category>
  767. <category><![CDATA[روبات]]></category>
  768. <guid isPermaLink="false">http://bamdadi.com/?p=9196</guid>
  769.  
  770. <description><![CDATA[مطلب زیر نوشتهٔ «اسکات آدامز» (Scott Adams) کاریکاتوریست آمریکایی است که به خاطر خلق کمیک‌استریپ‌های «دیلبرت» (Dilbert) شهرت دارد. او همچنین به شیوه‌ای هجوآلود دربارهٔ چشم‌اندازهای ذهنی و اجتماعی جامعه‌های مدرن می‌نویسد. مطلب زیر یکی از نوشته‌های کوتاه اوست که به فارسی ترجمه کرده‌ام. مطلب اصلی به زبان انگلیسی را این‌جا مطالعه کنید. حقوق بشر &#8230; <a href="https://bamdadi.com/2015/04/18/%d8%ad%d9%82%d9%88%d9%82-%d8%a8%d8%b4%d8%b1-%d8%a8%d8%b1%d8%a7%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%a8%d8%a7%d8%aa%e2%80%8c%d9%87%d8%a7/" class="more-link">به خواندن ادامه دهید<span class="screen-reader-text"> "حقوق بشر برای&#160;روبات‌ها"</span></a>]]></description>
  771. <content:encoded><![CDATA[<blockquote>
  772. <p style="text-align:justify;">مطلب زیر نوشتهٔ <a href="http://en.wikipedia.org/wiki/Scott_Adams">«اسکات آدامز» (Scott Adams)</a> کاریکاتوریست آمریکایی است که به خاطر خلق کمیک‌استریپ‌های <a href="http://en.wikipedia.org/wiki/Dilbert">«دیلبرت» (Dilbert)</a> شهرت دارد. او همچنین به شیوه‌ای هجوآلود دربارهٔ چشم‌اندازهای ذهنی و اجتماعی جامعه‌های مدرن می‌نویسد. مطلب زیر یکی از نوشته‌های کوتاه اوست که به فارسی ترجمه کرده‌ام. مطلب اصلی به زبان انگلیسی را <a href="http://blog.dilbert.com/post/116298066321/human-rights-for-robots">این‌جا</a> مطالعه کنید.</p>
  773. </blockquote>
  774. <p style="text-align:justify;"><strong>حقوق بشر برای روبات‌ها</strong></p>
  775. <p style="text-align:justify;">چه خواهد شد اگر روزی کامپیوترها بتوانند به اندازه‌ای خوب فکر کنند که اغلب ما دیگر نتوانیم بین انسان و کامپیوتر تفاوتی حس کنیم؟ آیا چنین ماشین‌هایی به نظر ما «زنده» اما «بی‌روح» خواهند رسید؟</p>
  776. <p style="text-align:justify;">همهٔ دین‌های اصلی جهان معتقدند که انسان‌ها دارای روح هستند. مشاهدهٔ این‌که روبات‌ها فکر و رفتاری دقیقاً مشابه انسان‌های واقعی دارند ولی حاوی روح نیستند، چه تأثیری بر این دستگاه‌های اعتقادی خواهد گذاشت؟ عصر روباتیک می‌تواند جایگزین دین‌ شود، دست کم برای جوان‌ترها. ما به بدن‌هایمان به صورت روبات‌هایی مرطوب خواهیم نگریست که بر اساس قوانین فیزیک کار می‌کنند، نه موجوداتی جادویی‌ که روح راهنمای رفتارهایشان است. به بیان دیگر، وقتی روبات‌ها دقیقاً مثل انسان‌ها رفتار کنند، به صورت همزمان انسان‌ها نیز بیشتر به خود به مانند روبات‌ها  خواهند نگریست. این احتمالاً‌ یک فرایند دوجانبه است.</p>
  777. <p style="text-align:justify;">اما آیا روبات‌های انسان‌نما نهایتاً به حقوقی مشابه «حقوقِ بشر» دست خواهند یافت؟ من فکر می‌‌کنم این اتفّاق در نهایت رخ خواهد داد، چرا که روبات یک دارایی ارزشمند است و در نتیجه حتی صرف دلایل اقتصادی انگیزهٔ کافی را برای وضع قوانین حقوقی مختلف در حمایت از روبات‌ها ایجاد خواهد کرد. به عنوان مثال، شاید روزی شاهد وضع قانونی باشیم که تبعیض علیه روبات‌های جویای کار را ممنوع کند. این کاملاً منطقی است، چرا که روبات‌ها در شمار دارایی‌های انسان هستند و انسان‌ها سعی می‌کنند بهره‌برداری اقتصادی از کارگر-روبات‌‌هایشان را با اشتغال آن‌ها در سمت‌های مختلف به حداکثر برسانند. در همین راستا، اعمال فشار (lobby) صنایع‌ِ ربات‌سازی منجر به عوض شدن ‌قوانین کار خواهد شد، به گونه‌ای که برابری فرصت‌های شغلی برای روبات‌ها و انسان‌ها تضمین خواهد شد؛ بدون آن‌که سود یا زیانی که به واسطهٔ این قوانین نسیب گروه‌های مختلف انسانی می‌شود چندان اهمیّتی داشته باشد.</p>
  778. <p style="text-align:justify;">روزی روزگاری در تاریخ انسان‌ (روزی که احتمالاً کودکان امروز شاهد آن خواهند بود)، انسان‌ها و روبات‌ها با هم و در کنار هم کار و زندگی  خواهند کرد و چه بسا قرارهای عاشقانه (date) هم بگذارند. روزی که ما شروع به گذاشتن قرارهای عاشقانه با روبات‌ها کنیم، انسان‌ها خواستار حقوقی مساوی برای همسرها و شرکای زندگی روبات‌شان خواهند شد. طبعاً اعمال فشار (lobby) برای حقوق مساوی برای انسان و روبات در راستای منافع و مدل‌های کسب و کار (business model) صنایع تولیدکنندهٔ روبات خواهد بود. در همین راستا، انسان‌ها روبات‌هایی تولید خواهند کرد که به مثابه فعالان (activist) حقوق روبات‌ها عمل کنند.</p>
  779. <p style="text-align:justify;">مجازات به «قتل رساندن» یک روبات در مقایسه به انسان کمتر خواهد بود. اما به مرور زمان، این تضاد هم کمرنگ خواهد شد. چرا که روبات‌ها به تدریج با توجه به تجربه‌های شخصی‌شان دارای هوّیت‌های مختص به خودشان خواهند شد. اگر یک هَکر حافظهٔ یک روبات و نسخهٔ اَبری پشتیبان (cloud backup) آن را پاک کند، انسانی که مالک آن روبات است بهترین دوست، همکار یا معشوق خود را از دست خواهد داد.</p>
  780. <p style="text-align:justify;">بنابراین جریمهٔ آسیب جسمی رساندن به روبات‌ها، با فرض این‌که نسخه‌های پشتیبان از حافظهٔ آن‌ها وجود دارد و جسم آن‌ها نیز بیمه است، احتمالاً ناچیز باقی خواهد ماند. این مشابه حقوق انسان‌هاست، از این نظر که مجازات مجروح کردن یک فرد کمتر از کشتن اوست. اما در نهایت، این امکان وجود دارد که روزی روزگاری در آینده، جریمهٔ نابود کردن بانک اطلاعاتی و حافظهٔ روبات و شخصیتی که به تدریج در او شکل گرفته، به خاطر خسارت عاطفی‌یی که به بازمانده‌های انسان او وارد می‌کند، با جریمهٔ به قتل رساندن انسان برابر شود.</p>
  781. <p style="text-align:justify;">روزی که روبات‌ها به مادرخوانده‌ها و پدرخوانده‌‌ها، معشوقه‌ها، دوست‌ها و همکارهای ما تبدیل شوند ما نسخهٔ پشتیبان اَبری آن‌ها را به مثابه «روح» آن‌ها تلقی خواهیم کرد و قوانینی وضع خواهیم کرد که کشتن یک انسان و پاک کردن حافظهٔ اَبری یک روبات را مشابه قلمداد کنند. شاید دور از ذهن به نظر برسد، اما من به احتمال ٪۹۹ پیش‌بینی می‌کنم که کودکی که امروز متولّد می‌شود، اگر طول عمر معمولی‌یی داشته باشد، در طول زندگی‌اش شاهد وضعِ قوانین «حقوق روبات‌» خواهد بود.</p>
  782. <p style="text-align:justify;">همچنین من تا ٪۹۹ مطمئن هستم که روزی در آیندهٔ قابل پیش‌بینی انسان‌ها «ذهن‌هایشان» را به کامپیوترها منتقل خواهند کرد. امّا تا وقتی که مطمئن نباشیم که بدن‌های جدید ما حقوقی مشابه بدن‌های قدیمی‌مان دارند مایل به این‌کار نخواهیم بود. در ضمن ما حاضر به زندگی به مثابه ذهن‌هایی بدون روح در روبات‌ها نخواهیم شد، مگر این‌که ابتدا به این نتیجه برسیم که روبات‌های مرطوب خودمان (بدن‌هایمان) فاقد روح هستند.</p>
  783. <p style="text-align:justify;">به غیر از فن‌آوری، انتقال ذهن‌های انسانی به کامپیوترها دو پیش‌شرط دارد: (۱) حقوق مساوی یا مشابه برای انسان‌ها و روبات‌ها و (۲) باور به این‌که روح وجود ندارد. این دو شرط در آینده برآورده خواهد شد. حدس من این است که فن‌آوری مورد نیاز نیز بین ده تا بیست سال آینده به دست خواهد آمد. از طرف دیگر من فکر می‌کنم احتمال این‌که روبات‌ها بتوانند دین را توسط کاهش اعتقاد به روح، به موضوعی نامربوط تبدیل کنند ٪۵۰ درصد است. به همین اندازه محتمل است که دین خود را با شرایط جدید وفق دهد، به این گونه که روبات‌ها را به عنوان آفریدهٔ خداوند توسط انسان‌هایی که مشوق الهی دارند در نظر بگیرد. مسلماً در آینده شاهد آمدن نوعی «چیپ الکترونیک ذی‌روح مورد تأیید کلیسای کاتولیک» به بازار خواهیم بود. همهٔ روبات‌ها این امکان را خواهند داشت که به کلیسا مراجعه کنند، به همان دلایلی که انسان‌ها این کار را می‌کنند.</p>
  784. <p style="text-align:justify;">حالا آیا در این‌که در آینده ما شاهد شکل‌گیری حقوق تقریباً مساوی روبات‌ها و انسان‌ها خواهیم بود با من موافق هستید؟</p>
  785. <p style="text-align:justify;"><img data-attachment-id="9197" data-permalink="https://bamdadi.com/2015/04/18/%d8%ad%d9%82%d9%88%d9%82-%d8%a8%d8%b4%d8%b1-%d8%a8%d8%b1%d8%a7%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%a8%d8%a7%d8%aa%e2%80%8c%d9%87%d8%a7/robot-2/" data-orig-file="https://bamdadi.files.wordpress.com/2015/04/robot-2.gif" data-orig-size="640,199" data-comments-opened="1" data-image-meta="{&quot;aperture&quot;:&quot;0&quot;,&quot;credit&quot;:&quot;&quot;,&quot;camera&quot;:&quot;&quot;,&quot;caption&quot;:&quot;&quot;,&quot;created_timestamp&quot;:&quot;0&quot;,&quot;copyright&quot;:&quot;&quot;,&quot;focal_length&quot;:&quot;0&quot;,&quot;iso&quot;:&quot;0&quot;,&quot;shutter_speed&quot;:&quot;0&quot;,&quot;title&quot;:&quot;&quot;,&quot;orientation&quot;:&quot;0&quot;}" data-image-title="gilbert-CEO-robot" data-image-description="" data-image-caption="" data-medium-file="https://bamdadi.files.wordpress.com/2015/04/robot-2.gif?w=600" data-large-file="https://bamdadi.files.wordpress.com/2015/04/robot-2.gif?w=640" class=" size-medium wp-image-9197 aligncenter" src="https://bamdadi.files.wordpress.com/2015/04/robot-2.gif?w=600&#038;h=187" alt="gilbert-CEO-robot" width="600" height="187" srcset="https://bamdadi.files.wordpress.com/2015/04/robot-2.gif?w=600 600w, https://bamdadi.files.wordpress.com/2015/04/robot-2.gif?w=128 128w, https://bamdadi.files.wordpress.com/2015/04/robot-2.gif 640w" sizes="(max-width: 709px) 85vw, (max-width: 909px) 67vw, (max-width: 984px) 61vw, (max-width: 1362px) 45vw, 600px" /></p>
  786. <hr />
  787. <p style="text-align:justify;">با توجه به فیلتر بودن بامدادی در ایران، لطفا مطالب آن‌را از طریق اشتراک در <a href="http://feeds.feedburner.com/bamdadi">خوراک</a> آن پی‌گیری کنید. استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است. در ضمن جهت گفتگو و تبادل نظر، شما را به حضور و مشارکت در <a href="https://plus.google.com/u/0/+BamdadIrani/posts">گوگل‌پلاس</a> دعوت می‌کنم.</p>
  788. ]]></content:encoded>
  789. <wfw:commentRss>https://bamdadi.com/2015/04/18/%d8%ad%d9%82%d9%88%d9%82-%d8%a8%d8%b4%d8%b1-%d8%a8%d8%b1%d8%a7%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%a8%d8%a7%d8%aa%e2%80%8c%d9%87%d8%a7/feed/</wfw:commentRss>
  790. <slash:comments>0</slash:comments>
  791. <media:content url="https://2.gravatar.com/avatar/5d5e5f65a551107d3774b7a0f50ffffe4e72e6182c6f54c9ad9cf98221ee16a5?s=96&#38;d=&#38;r=G" medium="image">
  792. <media:title type="html">خودم</media:title>
  793. </media:content>
  794.  
  795. <media:content url="https://bamdadi.files.wordpress.com/2015/04/robot-2.gif?w=600" medium="image">
  796. <media:title type="html">gilbert-CEO-robot</media:title>
  797. </media:content>
  798. </item>
  799. <item>
  800. <title>از پُل پُت تا داعش: هر آن‌چه پرواز می‌کند علیه هر آن‌چه تکان می‌خورد</title>
  801. <link>https://bamdadi.com/2015/02/11/%d8%a7%d8%b2-%d9%be%d9%8f%d9%84-%d9%be%d9%8f%d8%aa-%d8%aa%d8%a7-%d8%af%d8%a7%d8%b9%d8%b4-%d9%87%d8%b1-%d8%a2%d9%86%e2%80%8c%da%86%d9%87-%d9%be%d8%b1%d9%88%d8%a7%d8%b2-%d9%85%db%8c%e2%80%8c%da%a9/</link>
  802. <comments>https://bamdadi.com/2015/02/11/%d8%a7%d8%b2-%d9%be%d9%8f%d9%84-%d9%be%d9%8f%d8%aa-%d8%aa%d8%a7-%d8%af%d8%a7%d8%b9%d8%b4-%d9%87%d8%b1-%d8%a2%d9%86%e2%80%8c%da%86%d9%87-%d9%be%d8%b1%d9%88%d8%a7%d8%b2-%d9%85%db%8c%e2%80%8c%da%a9/#comments</comments>
  803. <dc:creator><![CDATA[bamdadi]]></dc:creator>
  804. <pubDate>Tue, 10 Feb 2015 22:48:57 +0000</pubDate>
  805. <category><![CDATA[ترجمه]]></category>
  806. <category><![CDATA[جنگ و خشونت]]></category>
  807. <category><![CDATA[سوریه]]></category>
  808. <category><![CDATA[عراق]]></category>
  809. <category><![CDATA[لبنان]]></category>
  810. <category><![CDATA[هنری کسینجر]]></category>
  811. <category><![CDATA[کامبوج]]></category>
  812. <category><![CDATA[پل پت]]></category>
  813. <category><![CDATA[آمریکا]]></category>
  814. <category><![CDATA[انگلیس]]></category>
  815. <category><![CDATA[ایران]]></category>
  816. <category><![CDATA[بمباران]]></category>
  817. <category><![CDATA[باراک اوباما]]></category>
  818. <category><![CDATA[تونی بلر]]></category>
  819. <category><![CDATA[ترکیه]]></category>
  820. <category><![CDATA[جان پیلجر]]></category>
  821. <category><![CDATA[خلیج فارس]]></category>
  822. <category><![CDATA[دولت اسلامی]]></category>
  823. <category><![CDATA[داعش]]></category>
  824. <category><![CDATA[ریچارد نیکسون]]></category>
  825. <guid isPermaLink="false">http://bamdadi.com/?p=9155</guid>
  826.  
  827. <description><![CDATA[مطلب زیر نوشته‌ی «جان پیلجر» (که امیدوارم نیازی به معرفی نداشته باشد) است که «محسن» و من به فارسی ترجمه کرده‌ایم. جان‌ پیلجر: هنری کسینجر در متنی که برای ارسال دستور ریچارد نیکسون &#8211; رئیس جمهور وقت آمریکا &#8211; مبنی بر بمباران گسترده‌ی کامبوج در سال ۱۹۶۹ نوشت چنین گفت: «&#8230; هر آن‌چه پرواز می‌کند &#8230; <a href="https://bamdadi.com/2015/02/11/%d8%a7%d8%b2-%d9%be%d9%8f%d9%84-%d9%be%d9%8f%d8%aa-%d8%aa%d8%a7-%d8%af%d8%a7%d8%b9%d8%b4-%d9%87%d8%b1-%d8%a2%d9%86%e2%80%8c%da%86%d9%87-%d9%be%d8%b1%d9%88%d8%a7%d8%b2-%d9%85%db%8c%e2%80%8c%da%a9/" class="more-link">به خواندن ادامه دهید<span class="screen-reader-text"> "از پُل پُت تا داعش: هر آن‌چه پرواز می‌کند علیه هر آن‌چه تکان&#160;می‌خورد"</span></a>]]></description>
  828. <content:encoded><![CDATA[<blockquote>
  829. <p style="text-align:justify;">مطلب زیر نوشته‌ی «<a href="http://johnpilger.com/">جان پیلجر</a>» (<a href="https://bamdadi.com/?s=%D8%AC%D8%A7%D9%86+%D9%BE%DB%8C%D9%84%D8%AC%D8%B1">که امیدوارم نیازی به معرفی نداشته باشد</a>) است که «<a href="https://plus.google.com/u/0/+MohsenGhamari/posts">محسن</a>» و من به فارسی ترجمه کرده‌ایم.</p>
  830. </blockquote>
  831. <p style="text-align:justify;"><a href="http://johnpilger.com/">جان‌ پیلجر</a>: هنری کسینجر در متنی که برای ارسال دستور ریچارد نیکسون &#8211; رئیس جمهور وقت آمریکا &#8211; مبنی بر بمباران گسترده‌ی کامبوج در سال ۱۹۶۹ نوشت چنین گفت: «&#8230; هر آن‌چه پرواز می‌کند علیه هر آن‌چه تکان می‌خورد» [همه‌ی هواپیماها و هلی‌کپترها و &#8230; علیه هر چه که در کامبوج می‌جُنبد]. در حالی که باراک اوباما آتش هفتمین سال &#8211; از زمانی که جایزه‌ی صلح نوبل را برد &#8211; جنگ خود با جهان اسلام  را روشن می‌کند، دروغ‌ها و هیستریای هماهنگ‌ شده، دل انسان را برای صداقت جنایت‌بار کسینجر تنگ می‌کند.</p>
  832. <p style="text-align:justify;">به عنوان کسی که از نزدیک شاهد «عواقب» وحشی‌گری‌ هوابرد در کامبوج بوده‌ام &#8211; که شامل بریدن سر قربانیان و آراستن درخت‌ها و مزارع با اعضای بدن آن‌ها نیز می‌شد &#8211; از فراموشی و نادیده گرفته شدن تاریخ تعجب نمی‌کنم. مثالِ گویای این واقعیت، افزایش قدرت «<a href="http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D9%84_%D9%BE%D9%88%D8%AA">پُل پُت</a>» (<a href="http://en.wikipedia.org/wiki/Pol_Pot">Pol Pot</a>) و خِمِرهای سرخ او بود. امروز، شباهت زیادی بین آن‌ها و دولت اسلامی در عراق و شام (<a href="http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D9%88%D9%84%D8%AA_%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C_%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D9%82_%D9%88_%D8%B4%D8%A7%D9%85">داعِش</a>) وجود دارد. نیروهای پُل پُت وحشیانی قرون وسطایی‌ بودند که از یک گروهک کوچک شروع شدند. آن‌ها هم مانند داعِش، محصول یک آخرالزمان ساخت آمریکا بودند، منتها آن‌بار در آسیای جنوب شرقی [و این‌بار در خاورمیانه].</p>
  833. <p style="text-align:justify;">به گفته‌ی  پُل پُت، جنبش او متشکل از کمتر از ۵۰۰۰ چریک با اسلحه‌های اندک بود که حتی نمی‌دانستند استراتژی‌‌ و تاکتیک‌هایشان چیست و باید به کدام رهبر یا رهبران وفادار باشند. روزی که بمب‌افکن‌های بی-۵۲‌ی نیکسون و کسینجر «عملیات منو» (<a href="en.wikipedia.org/wiki/Operation_Menu">Operation Menu</a>) را آغاز کردند، هیولای بزرگ غرب [پُل پُت] نمی‌توانست بختِ خودش را باور کند.</p>
  834. <p style="text-align:justify;">طی سال‌های ۱۹۶۳ تا ۱۹۷۳، آمریکایی‌ها معادل پنج بُمبِ اتمی هیروشیما روی منطقه‌های روستایی کامبوج فرو ریختند. یکی بعد از دیگری روستا بود که با خاک یکسان می‌شد و با این‌حال بمب‌‌افکن‌های آمریکایی باز می‌گشتند تا خرابه‌ها و جسدها را هم بمباران کنند. دهانه‌های باقیمانده ناشی از محل برخورد بمب‌ها به مثابه گردنبندی مهیب از آن همه ویرانی هنوز از آسمان قابل مشابه هستند. وحشتِ غیر قابل تصوری است. یک مقام سابق خِمِر سرخ توضیح داد که آن‌هایی که زنده می‌ماندند همان‌طور «بی‌حرکت می‌ماندند و بی‌صدا سه یا چهار روز بی‌هدف ول می‌گشتند. وحشت‌زده و نیمه‌مجنون، هر آن‌چه به ایشان گفته می‌شد را باور می‌کردند&#8230; این نکته بود که پیروزی [ما] خمرهای سرخ را بر مردم این چنین آسان ساخت.»</p>
  835. <p style="text-align:justify;">بنا به برآورد یک کمیته‌ی تحقیق وابسته به دولت فنلاند، بیش از ۶۰۰ هزار کامبوجی در جنگ داخلی‌ای که به دنبال بمباران‌ها ایجاد شد کشته شدند. این کمیته معتقد است بمباران‌ها «اولین مرحله از یک دهه قتل عام بود». آن‌چه نیکسون و کسینجر آغاز کردند، ذینفع‌شان پُل پُت کامل کرد. خِمِرهای سرخ زیر بمب‌های آن‌ها رشد کردند و تبدیل به یک ارتش ترسناک ۲۰۰ هزار  نفره شدند.</p>
  836. <p style="text-align:justify;">داعش گذشته و حال مشابهی دارد. تقریباً با همه‌ی استانداردهای تحقیقی، تهاجمِ بوش و بلر به عراق در سال ۲۰۰۳ منجر به کشته شدن حدود ۷۰۰ هزار نفر شد. در کشوری که هیچ پیشینه‌ای از جهادی‌گری نداشت. آن روزها، کُردها به برخی توافقات ارضی با حکومت مرکزی دست یافته بودند؛ سُنّی‌ها و شیعیان تفاوت‌های طبقاتی و قومیتی خود را داشتند، اما با هم در صلح بودند و ازدواج‌های بین قومی متدوال بود. سه سال قبل از تهاجم، من با ماشین طول عراق را بدون ترس راندم. در طول مسیر مردمی را دیدم که مغرور بودند و بالاتر از همه خود را عراقی می‌دانستند. آن‌ها وُرّاث تمدنی بودند که به نظر می‌رسید برای آن‌ها حضور دائمی دارد.</p>
  837. <p style="text-align:justify;">بوش و بلر تمام این‌ها را خرد کردند. عراق امروز به بستر امن جهادی‌گری تبدیل شده است. القاعده &#8211; مانند &laquo;جهادی‌های&raquo; پُل پُت &#8211; فرصتی که در اثر حمله‌ی برق آسا و جنگ داخلی متعاقب آن ایجاد شده بود را مغتنم شمرد. اما آن‌چه نصیب &laquo;پیکارجویان&raquo; سوری شد به مراتب با ارزش‌تر بود: اسلحه، پشتیبانی و پولِ سازمان سیا و دولت‌های حاشیه‌ی خلیج فارس که از مسیر ترکیه به سوی آن‌ها جاری شد. ورود مزدوران خارجی به صحنه‌ی سوریه غیرقابل اجتناب بود. یکی از سفرای سابق بریتانیا به نام «اُلیوِر مایلز» (<a href="http://en.wikipedia.org/wiki/Oliver_Miles">Oliver Miles</a>)‌ اخیرا نوشت: «به نظر می‌رسد دولت [کامرون] از الگوی تونی بلر پیروی می‌کند. بلر متداوماً توصیه‌های وزارت امور خارجه، ام.ای.۵ (MI5) و ام.ای.۶ (MI6) که هشدار می‌دادند سیاست خارجه‌ی ما در خاورِمیانه (به ویژه جنگ‌های ما در این منطقه) مهم‌ترین عامل جذب مسلمانان بریتانیا به تروریسم در این‌جاست، را نادیده گرفت.»</p>
  838. <p style="text-align:justify;">داعش از زاد و رود آن افرادی در واشنگتن و لندن است که با نابودی دولت و جامعه‌ی عراق، مرتکب جنایتی تاریخی علیه بشریت شدند. مشابه پُل پُت و خِمِر‌های سرخ، داعش جهش ژنتیکی تروریسم دولتی غربی‌ای است که توسط رهبرانی فاسد به دور انداخته شده است، بی آن‌که نگران عواقبی باشند که در دوردست‌های جغرافیا و فرهنگ به بار خواهد آورد. اما در جوامعِ &laquo;ما&raquo; نمی‌توان از تقصیرکار بودن دولت‌هایمان سخنی گفت.</p>
  839. <p style="text-align:justify;">۲۳ سال از هولوکاستی که عراق را در بر گرفت می‌گذرد: آن هنگام که بلافاصله بعد از جنگ اول خلیج فارس، آمریکا و بریتانیا شورای امنیت سازمان ملل را به گروگان گرفتند و «تحریم‌های» تنبیهی‌ای را علیه مردم عراق وضع کردند (طنز تلخ این است که با این‌کار اقتدار داخلی صدّام حسین را تقویت کردند). این تحریم‌ها شبیه یک محاصره‌ی قرون وُسطایی بود. به زبانِ فنی، ورود تقریبا هر آن‌چه که برای بقاء یک حکومت مدرن لازم بود به عراق &laquo;مسدود&raquo; شده بود: از کلر برای تصفیه‌ی آب آشامیدنی گرفته تا مداد برای کودکان در مدرسه. همین‌طور قطعاتِ یدکی برای دستگاه‌هایِ اشعه‌ی ایکس بیمارستانی، مُسَکّن‌های معمولی و داروی‌هایِ سرطان‌. سرطان‌هایی بی‌سابقه که گرد و غبارهای آلوده به «اورانیوم ضعیف‌شده» (Depleted Uranium) از مناطق رزمی جنوب عراق با خود آورده بود.</p>
  840. <p style="text-align:justify;">درست قبل از کریسمس ۱۹۹۹، اداره‌ی تجارت و صنایع در لندن (Department of Trade and Industry) صادراتِ واکسن به عراق را محدود کرد. واکسن‌هایی که قرار بود کودکان عراقی را در مقابل دیفتری و تب زرد مصون کند. «کیم هاولز» (Kim Howells)، معاون پارلمانی وزارت امور خارجه‌ی بریتانیا علت این تصمیم را توضیح داد: «واکسنِ اطفال کاربرد دوگانه دارد و می‌تواند برای تولید سلاح‌های کشتار جمعی مورد استفاده قرار گیرد». علت این‌که دولت بریتانیا توانست به سلامت از عواقب چنین تصمیم‌های شنیعی بگریزد این بود که گزارش‌هایی که رسانه‌‌‌ها درباره‌ی عراق پخش می‌کردند (و عمدتا توسط وزارت خارجه دستکاری می‌شدند)، همه‌ی تقصیرها را گردن صدام حسین می‌انداختند.</p>
  841. <p style="text-align:justify;">تحت لوای برنامه‌ی «بشردوستانه‌‌ی» قلابی نفت در برابر غذا، برای یک سال زندگی هر عراقی مبلغ ۱۰۰ دلار در نظر گرفته شده بود. با این رقم ناچیز می‌بایست تمامی زیرساخت‌ها و خدمات ضروری یک جامعه‌ نظیر برق و آب اداره می‌شد. «هانس فون اسپونک» (<a href="http://en.wikipedia.org/wiki/Hans_von_Sponeck">Hans Von Sponeck</a>) معاون دبیرکل سازمان ملل به گفت:</p>
  842. <blockquote>
  843. <p style="text-align:justify;">«این مبلغ ناچیز را در مقابل فقدانِ آب پاکیزه، ناتوانی اغلب بیماران به پرداخت مخارج درمانی‌شان و رنج عظیم گذران زندگی از امروز به فردا بگذارید تا قسمت کوچکی از آن کابوس برایتان مجسم شود&#8230; و اشتباه نکنید، این عمدی است. پیش از این من از به کار بردن واژه‌ی «نسل کشی» پرهیز داشتم، اما دیگر از به کار بردن آن گریزی نیست.»</p>
  844. </blockquote>
  845. <p style="text-align:justify;">فون اسپونک که از این وضعیت منزجر بود از سِمَتِ خود به عنوان هماهنگ‌کننده‌ی فعالیت‌های بشردوستانه‌ی سازمان ملل در عراق استعفا داد. قبل از او، «دنیس هالیدی» (<a href="http://en.wikipedia.org/wiki/Denis_Halliday">Denis Halliday</a>) که از کارکنان باسابقه و به همان اندازه سرشناس سازمان ملل بود نیز از این مقام استعفا داده بود. هالیدی گفت: «دستور داشتم سیاستی را به اجرا بگذارم که عملا با تعریف نسل‌کشی هم‌خوانی داشت. سیاستی عامدانه که بیش از یک میلیون کودک و بالغ را کشته است».</p>
  846. <p style="text-align:justify;">تحقیقی که توسط صندوق کودکان سازمان ملل متحد (یونیسف) انجام شد نشان داد که بین سال‌های ۱۹۹۱ و ۱۹۹۸ (یعنی اوج دوران تحریم)، ۵۰۰ هزار مرگ «بیش از معمول» میان خردسالان زیر ۵ سال عراقی رخ داده است. یک گزارش‌گر آمریکایی از «مادلین آلبرایت» (<a href="http://en.wikipedia.org/wiki/Madeleine_Albright">Madeleine Albright</a>)، نماینده‌ی وقت آمریکا در سازمان ملل پرسید: «آیا [تحریم‌ها] به این بها می‌ارزید؟». پاسخ آلبرایت این بود: «ما فکر می‌کنیم که ارزش‌اش را داشت».</p>
  847. <p style="text-align:justify;">«کارن رُز» (<a href="http://en.wikipedia.org/wiki/Carne_Ross">Carne Ross</a>) یکی از مقامات ارشد بریتانیا بود که در دهه‌ی ۱۹۹۰ مسئول برقراری تحریم‌‌ها علیه عراق بود. در آن روزها، او در ساختمان وزارت خارجه در لندن به «آقای عراق» شهرت داشت. در سال ۲۰۰۷ او به یک کمیته‌ی گزینش پارلمانی گفت: «[دولت‌های آمریکا و بریتانیا] عملا مانع رسیدن مایحتاج اولیه‌ی زندگی به کل جمعیت عراق شدند». سه سال بعد با او مصاحبه کردم. او که لبریز از پشیمانی و ندامت بود به من گفت «احساس شرمساری می‌کنم». امروز، او در شمار معدود حقیقت‌گویانی است که دروغ‌های دولت را افشا می‌کنند. او توضیح می‌دهد چطور رسانه‌ها نقش کلیدی‌ای در انتشار و تثبیت فریب بازی کردند: «ما شبه-حقیقت‌های (factoid) حاوی اطلاعات به دقت بررسی شده را در اختیار روزنامه‌نگارها قرار می‌دادیم و آن‌ها منتشرشان می‌کردند، در غیر این‌صورت ما آن‌‌ها [روزنامه‌نگارهای خاطی] را ایزوله می‌کردیم».</p>
  848. <p style="text-align:justify;">۲۵ام سپتامبر، روزنامه‌ی گاردین مطلبی را با این عنوان منتشر کرد: «در مواجهه با دِهشت داعش باید کاری کنیم». عبارت &laquo;باید کاری کنیم&raquo; شبحی است که دوباره بیدار شده، هشداری درخصوص بازگشتِ سانسور و سرکوبِ ذهن‌های مطلع، حقایق، درس­هایی که از گذشته گرفته‌ایم و پشیمانی­‌ها و شرمساری­‌ها. نویسنده‌ی مطلب «پیتر هِین» (<a href="http://en.wikipedia.org/wiki/Peter_Hain">Peter Hain</a>) بود، معاون پیشین وزارت خارجه‌ی بریتانیا در دولت تونی بلر که مسئولیت بخش عراق را بر عهده داشت. در سال ۱۹۹۸، وقتی «دنیس هالیدی» پرده از عمق و گستردگی رنج و مصیبت عراقی­‌ها برداشت و دولت بلر را مسئول اصلی آن‌ دانست، هِین در برنامه‌ی خبری شبان‌گاهی بی‌­بی‌­سی «نیوزنایت» (<a href="http://en.wikipedia.org/wiki/Newsnight">Newsnight</a>) به او حمله کرد و او را &laquo;مدافع صدام&raquo; نامید. در سال ۲۰۰۳ هِین از طرح بلر برای تجاوز به عراق مصیبت‌­زده حمایت کرد، طرحی که به وضوح بر اساس مجموعه‌ای دروغ­ بنا نهاده شده بود. پس از آن و در گردهم‌آیی حزب کارگر، او موضوع تجاوز به عراق را تحت عنوان &laquo;موضوعی حاشیه‌­ای&raquo; از دستور کار خارج کرد.</p>
  849. <p style="text-align:justify;">این روزها هِین برای مردمی که در سوریه و عراق &laquo;در خطر نسل‌­کشی&raquo; هستند درخواستِ «حمله‌ی هوایی، استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین، تجهیزات نظامی و سایر حمایت‌­ها» را دارد. چیزی که به زعم او در راستای &laquo;ضرورت راه حل‌های سیاسی&raquo; است. اوباما هم با قرار دادن محدودیت‌هایی بر حملات بمب‌­افکن­‌ها و هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی طرح مشابهی در ذهن دارد. این بدان معناست که موشک­‌ها و بمب‌­های ۵۰۰ پوندی [حدود ۲۳۰ کیلوگرم] ممکن است خانه­‌های مردم روستایی را ویران کند، درحالی‌که همین اتفاق در یمن، پاکستان، افغانستان و سومالی بدون هیچ محدودیتی در حال رخ دادن است – هما‌ن‌طور که پیشتر در کامبوج، ویتنام و لائوس رخ داده بود. در روز ۲۳ سپتامبر، یک موشک کروز تاماهاک به روستایی در استان اِدلِب سوریه فرود آمد و جان عده‌ی زیادی غیرنظامی از جمله چندین زن و کودک را گرفت و هیچ صدای اعتراضی هم برنخواست.</p>
  850. <p style="text-align:justify;">روزی که مقاله‌ی هِین منتشر شد، دنیس هلیدی و هانس فُن اسپونک در لندن بودند و به ملاقات من آمدند. آن‌ها به هیچ وجه از دورویی یک سیاستمدار متعجّب نبودند، اما بر نبودِ مداوم و تقریبا غیر قابل توضیحِ یک دیپلماسیِ هوشمند در مذاکراتِ آتش‌­بس تاسف می­خوردند. در تمام دنیا، از ایرلند شمالی تا نپال، کسانی که همدیگر را تروریست و مُلحِد می‌­خواند‌‌ه­‌اند نهایتاً بر سر یک میز چهره به چهره نشسته‌­اند، پس چرا چنین چیزی در عراق و سوریه ممکن نباشد؟</p>
  851. <p style="text-align:justify;">مانند اِبولا در غرب آفریقا، باکتری‌­ای به نام &laquo;جنگِ ابدی&raquo; (<a href="http://en.wikipedia.org/wiki/Perpetual_war">perpetual war</a>) به آن‌سوی اقیانوس هم سرایت کرده است. «لرد ریچاردز» (<a href="http://en.wikipedia.org/wiki/David_Richards,_Baron_Richards_of_Herstmonceux">Lord Richards</a>)، که تا همین اواخر فرمانده ارتش بریتانیا بود، درخواست &laquo;حمله‌ی زمینی&raquo; کرده است. این در حالی است که زیاده‌­گویی‌­هایی تقریبا بیمارگونه و عاری از هرگونه ذکاوت از کامرون، اوباما و متحدانشان (به خصوص نخست‌­وزیر خیلی عجیب استرالیا، تونی ابوت) می‌­شنویم. آن‌ها اِعمال خشونت از ارتفاع ده‌هزار متری بر نقاطی که هنوز خون‌های ریخته ­شده از ماجراجویی‌های قبلی‌شان در آن‌ها خشک نشده است را تجویز می‌کنند. هیچ کدام از این افراد بمباران ندیده‌­اند، ولی ظاهراً آن‌چنان شیدای آن هستند که می‌­خواهند یک متحد ارزشمند بالقوه، یعنی سوریه را سرنگون کنند. این البته چیز جدیدی نیست، همان‌طور که اسناد درز کرده از سیستم‌های اطلاعاتی آمریکا-بریتانیا نشان می‌­دهد:</p>
  852. <blockquote>
  853. <p style="text-align:justify;">«به منظور تسهیل عملیات نیروهای رهایی‌­بخش &#8230; تلاشی ویژه جهت حذف برخی افراد مشخص و نیز پیشبرد آشوب‌­های داخلی باید صورت گیرد. سازمان سیا کاملا مهیا است و ام.ای.۶ نیز تلاش خواهد کرد تا مجموعه‌­ای از عملیات را به صورت خراب‌کاری‌­های کوچک و حملات غافلگیرانه در داخل خاک سوریه و از طریق تماس با افراد معین انجام دهد &#8230; میزان مشخصی از وحشت مورد نیاز است&#8230; [و] درگیری‌­های مرزی از پیش برنامه‌ریزی شده، بهانه‌ی لازم برای مداخله را فراهم خواهند کرد &#8230; سیا و ام.ای.۶ می‌بایست …. از قابلیت‌­های موجود در هر دو حوزه‌ی «میدان عمل» و «روان‌شناسی» به منظور افزایش تنش‌ها استفاده کنند.»</p>
  854. </blockquote>
  855. <p style="text-align:justify;">مطلب فوق در سال ۱۹۵۷ نوشته شده، اگرچه می‌­توانست همین دیروز نوشته شده باشد. هیچ چیز به صورت اساسی در دنیای سلطه‌ی امپراطورها تغییر نمی‌کند. «رولاند دوما» (<a href="http://en.wikipedia.org/wiki/Roland_Dumas">Roland Dumas</a>) وزیر خارجه‌ی پیشین فرانسه آشکار کرد که «دو سال پیش از بهار عربی» به او گفته شده بود که جنگی در سوریه طرح‌­ریزی شده است. او در مصاحبه‌­اش با کانال تلویزیون فرانسوی اِل‌.پی‌.سی (LPC) گفت:</p>
  856. <blockquote>
  857. <p style="text-align:justify;">«می‌­خواهم چیزی به شما بگویم، من دو سال پیش از آغاز خشونت­‌های سوریه به ­خاطر مقوله‌ی دیگری در انگلیس بودم. آن‌جا با مقامات بلندپایه‌ی بریتانیا ملاقات کردم که به من گفتند که در حال طرح‌­ریزی اتفاقاتی در سوریه بودند &#8230; بریتانیا داشت تجاوز شورشی­‌ها به داخل خاک سوریه را سازماندهی می‌­کرد. آنها حتی از من پرسیدند که آیا مایل به شرکت در طرحشان هستم، اگرچه من آن زمان دیگر وزیر خارجه نبودم &#8230; این عملیات به خیلی قبل‌­تر باز می‌­گردد و کاملا از پیش طرح و برنامه‌­ریزی شده بود».</p>
  858. </blockquote>
  859. <p style="text-align:justify;">تنها دشمنان موثر داعش، اهریمن­‌های به زعم غرب یعنی سوریه، ایران و حزب‌­الله هستند. در این میان مانع اصلی ترکیه است، یک &laquo;متحد&raquo; و عضو ناتو که با سیا و ام.ای.۶ و قرون وسطاییان خلیج فارس دست به یکی کرده تا جریان حمایت از &laquo;شورشیان&raquo; سوری (که داعش نیز در میانشان هست) را هدایت کنند. حمایت از ترکیه در راستای جاه‌­طلبی درازمدتش برای تبدیل شدن به یک هژمون منطقه­‌ای از طریق سرنگونی دولت اسد، زنگ خطر شکل‌­گیری جنگی بزرگ و متلاشی شدن متنوع‌­ترین جامعه‌ی قومیتی خاورمیانه را به صدا در آورده است.</p>
  860. <p style="text-align:justify;">دستیابی به یک آتش‌­بس اگرچه بسیار دشوار است اما تنها راه برون‌­رفت از این هزارتوی سلطه‌جویانه (imperial maze) است؛ درغیر این‌صورت، گردن زدن‌­ها ادامه خواهد داشت. این‌که مذاکرات واقعی با سوریه را باید &laquo;اخلاقاً با دیده‌ی تردید&raquo; نگریست (نقل از گاردین) نشان می‌­دهد که فرض «برتری اخلاقی» حامیان یک جنایت­‌کار جنگی (تونی بلر)، نه تنها مُهمَلی بیش نیست، بلکه خطرناک نیز هست.</p>
  861. <p style="text-align:justify;">در کنار آتش‌­بس، انتقال کلیه‌ی مصنوعات جنگی به اسرائیل باید متوقف شده و کشور فلسطین نیز می‌­بایست به رسمیت شناخته شود. مساله‌ی فلسطین عفونی‌­ترین زخم باز منطقه است که اغلب، به عنوان توجیهی برای گسترش تندروی اسلامی مورد استفاده قرار می‌گیرد. موضوعی که اُسامه بن لادن به روشنی آن را به تصویر کشید. فلسطین همچنین می­تواند بشارت‌دهنده‌ی امید باشد. عدالت را به فلسطینیان بدهید و خواهید دید که چگونه جهان اطرافتان شروع به تغییر می‌­کند.</p>
  862. <p style="text-align:justify;">بیش از چهل سال پیش، طرح نیکسون-کیسینجر برای بمباران کامبوج آن‌چنان سیلی از مصیبت و رنج بر سر مردمان آن روانه کرد که این کشور هرگز از آن بهبودی نیافت. نظیر همین‌را درباره‌ی جنایت‌ بلر-بوش در عراق می‌توان گفت.  طی یک زمان‌بندی بسیار دقیق، آخرین دست‌نوشته‌­های کیسینجر با عنوان طنزآمیز &laquo;نظم جهانی&raquo; (<a href="http://www.amazon.com/World-Order-Henry-Kissinger/dp/1594206147">World Order</a>) منتشر شده است. در یکی از نقدهای چاپلوسانه‌ی این کتاب، کیسینجر به عنوان «شکل‌­دهنده کلیدی نظمی جهانی که به مدت ربع قرن پایدار ماند» توصیف شده است. این را باید برای مردم کامبوج، ویتنام، لائوس، شیلی، تیمور شرقی و سایر قربانیان &laquo;هنر سیاستمداری&raquo; او تعریف کرد. تنها زمانی خون‌­های ریخته شده شروع به خشک شدن می‌­کنند که &laquo;ما&raquo; جنایتکاران جنگی را در میان خود تشخیص دهیم.</p>
  863. <p>{دریافت <a href="https://bamdadi.files.wordpress.com/2015/02/d8a7d8b2-d9bed98fd984-d9bed98fd8aa-d8aad8a7-d8afd8a7d8b9d8b4_-d987d8b1-d8a2d986e2808cda86d987-d9bed8b1d988d8a7d8b2-d985db8ce2808cdaa9.pdf">ترجمه‌ی فارسی با فرمت PDF </a>،  لینک <a href="http://johnpilger.com/articles/from-pol-pot-to-isis-anything-that-flies-on-everything-that-moves">مطلب به زبان انگلیسی</a> }</p>
  864. <hr />
  865. <p style="text-align:justify;">با توجه به فیلتر بودن بامدادی در ایران، لطفا مطالب آن‌را از طریق اشتراک در <a href="http://feeds.feedburner.com/bamdadi">خوراک</a> آن پی‌گیری کنید. استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است. در ضمن جهت گفتگو و تبادل نظر، شما را به حضور و مشارکت در <a href="https://plus.google.com/u/0/+BamdadIrani/posts">گوگل‌پلاس</a> دعوت می‌کنم.</p>
  866. ]]></content:encoded>
  867. <wfw:commentRss>https://bamdadi.com/2015/02/11/%d8%a7%d8%b2-%d9%be%d9%8f%d9%84-%d9%be%d9%8f%d8%aa-%d8%aa%d8%a7-%d8%af%d8%a7%d8%b9%d8%b4-%d9%87%d8%b1-%d8%a2%d9%86%e2%80%8c%da%86%d9%87-%d9%be%d8%b1%d9%88%d8%a7%d8%b2-%d9%85%db%8c%e2%80%8c%da%a9/feed/</wfw:commentRss>
  868. <slash:comments>1</slash:comments>
  869. <media:thumbnail url="https://bamdadi.files.wordpress.com/2015/02/c2z.jpg" />
  870. <media:content url="https://bamdadi.files.wordpress.com/2015/02/c2z.jpg" medium="image">
  871. <media:title type="html">C2z</media:title>
  872. </media:content>
  873.  
  874. <media:content url="https://2.gravatar.com/avatar/5d5e5f65a551107d3774b7a0f50ffffe4e72e6182c6f54c9ad9cf98221ee16a5?s=96&#38;d=&#38;r=G" medium="image">
  875. <media:title type="html">خودم</media:title>
  876. </media:content>
  877. </item>
  878. <item>
  879. <title>چرا اوباما به توافق با ایران دست نخواهد یافت؟</title>
  880. <link>https://bamdadi.com/2015/01/25/%da%86%d8%b1%d8%a7-%d8%a7%d9%88%d8%a8%d8%a7%d9%85%d8%a7-%d8%a8%d9%87-%d8%aa%d9%88%d8%a7%d9%81%d9%82-%d8%a8%d8%a7-%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86-%d8%af%d8%b3%d8%aa-%d9%86%d8%ae%d9%88%d8%a7%d9%87%d8%af/</link>
  881. <comments>https://bamdadi.com/2015/01/25/%da%86%d8%b1%d8%a7-%d8%a7%d9%88%d8%a8%d8%a7%d9%85%d8%a7-%d8%a8%d9%87-%d8%aa%d9%88%d8%a7%d9%81%d9%82-%d8%a8%d8%a7-%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86-%d8%af%d8%b3%d8%aa-%d9%86%d8%ae%d9%88%d8%a7%d9%87%d8%af/#comments</comments>
  882. <dc:creator><![CDATA[bamdadi]]></dc:creator>
  883. <pubDate>Sat, 24 Jan 2015 23:47:15 +0000</pubDate>
  884. <category><![CDATA[آمریکا]]></category>
  885. <category><![CDATA[ایران]]></category>
  886. <category><![CDATA[مذاکرات هسته‌ای]]></category>
  887. <category><![CDATA[وندی شرمن]]></category>
  888. <category><![CDATA[ژورنالیسم]]></category>
  889. <category><![CDATA[کابینه‌ی اوباما]]></category>
  890. <category><![CDATA[گاری سامور]]></category>
  891. <category><![CDATA[اوباما]]></category>
  892. <category><![CDATA[استراتژی تمدید]]></category>
  893. <category><![CDATA[برنامه‌ی هسته‌ای]]></category>
  894. <category><![CDATA[تحقیقی]]></category>
  895. <category><![CDATA[جان کری]]></category>
  896. <category><![CDATA[دیوید ایگناتیوس]]></category>
  897. <category><![CDATA[داعش]]></category>
  898. <category><![CDATA[روزنامه‌نگاری]]></category>
  899. <category><![CDATA[رابرت آین‌هورن]]></category>
  900. <guid isPermaLink="false">http://bamdadi.com/?p=9158</guid>
  901.  
  902. <description><![CDATA[مقاله‌ی زیر نوشته‌ی گرت پورتر (Gareth Porter) روزنامه‌نگار تحقیقی آمریکایی است که به فارسی ترجمه کرده‌ام. او در سال ۲۰۱۲ جایزه‌ی مارتا گلهورن (Martha Gellhorn Prize for Journalism) را دریافت کرده است. این جایزه به شیوه‌ای از گزارش‌گری اعطا می‌شود که خصوصیت بارز مارتا گلهورن بود: به بیان خودش «زاویه‌‌ی دید میدانی». این یعنی روایت &#8230; <a href="https://bamdadi.com/2015/01/25/%da%86%d8%b1%d8%a7-%d8%a7%d9%88%d8%a8%d8%a7%d9%85%d8%a7-%d8%a8%d9%87-%d8%aa%d9%88%d8%a7%d9%81%d9%82-%d8%a8%d8%a7-%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86-%d8%af%d8%b3%d8%aa-%d9%86%d8%ae%d9%88%d8%a7%d9%87%d8%af/" class="more-link">به خواندن ادامه دهید<span class="screen-reader-text"> "چرا اوباما به توافق با ایران دست نخواهد&#160;یافت؟"</span></a>]]></description>
  903. <content:encoded><![CDATA[<blockquote>
  904. <p style="text-align:justify;"><a href="http://www.truth-out.org/opinion/item/28229-why-obama-won-t-reach-an-agreement-with-iran">مقاله‌ی</a> زیر نوشته‌ی گرت پورتر (Gareth Porter) روزنامه‌نگار تحقیقی آمریکایی است که به فارسی ترجمه کرده‌ام. او در سال ۲۰۱۲ جایزه‌ی <a href="http://en.wikipedia.org/wiki/Martha_Gellhorn_Prize_for_Journalism">مارتا گلهورن (Martha Gellhorn Prize for Journalism)</a> را دریافت کرده است. <a href="http://en.wikipedia.org/wiki/Martha_Gellhorn_Prize_for_Journalism">این جایزه به شیوه‌ای از گزارش‌گری اعطا می‌شود</a> که خصوصیت بارز مارتا گلهورن بود: به بیان خودش «زاویه‌‌ی دید میدانی». این یعنی روایت داستانی انسانی که از روایت‌های پذیرفته شده از وقایع عبور کند و روشن‌گر نیاز‌های عاجلی باشد که به خاطر رویه‌های مرسوم تولید خبر در حاشیه قرار گرفته‌اند. به گفته‌ی بنیاد مارتا گلهورن «ما از برنده‌ی این جایزه انتظار داریم که حقیقت گزنده را بگوید، برای تایید آن مستندات معتبر و قدرتمند ارائه کند و عملکرد نظام غالب [سیاسی و اقتصادی] و پروپاگاندای آن یا آن‌گونه که مارتا می‌گفت «یاوه‌گویی‌های رسمی» را افشا کند».</p>
  905. <p style="text-align:justify;"><strong>چنانچه این مطلب را قابل توجه می‌دانید «لطفا آن‌را در شبکه‌های اجتماعی مختلف بازنشر» کنید.</strong></p>
  906. </blockquote>
  907. <h2 style="text-align:justify;">چرا اوباما به توافق با ایران دست نخواهد یافت؟</h2>
  908. <p style="text-align:justify;">همه‌ی کسانی که مذاکرات بر سر برنامه‌ی هسته‌ای و پایان تحریم‌های اقتصادی علیه ایران را دنبال کرده‌اند قبول دارند که دولت اوباما خواستار رسیدن توافق با ایران است. چنین توافقی با منافع واقعی ایالات متحده‌ی آمریکا هم‌خوانی خواهد داشت و مسیر را برای همکاری دو کشور علیه دشمن مشترک یعنی تروریست‌های سنی داعش باز خواهد کرد. علاوه بر این می‌تواند به یکی از مهم‌ترین دستاوردهای اوباما طی دو دوره‌ی ریاست جمهوری‌اش تبدیل شود.</p>
  909. <p style="text-align:justify;">اما شواهد نشان می‌دهند که دولت اوباما به آن اندازه که برای رسیدن به توافق جامع با ایران لازم است از خواسته‌های خود عدول نخواهد کرد. از یک طرف، سیستم قانونی و سیاسی آمریکا طی بیش از دو دهه‌ی اخیر به شدت با منافع اسرائیل گره خورده است. این یعنی موانعی که اوباما برای برداشتن تحریم‌ها علیه ایران پیش روی خود می‌بیند به مراتب بزرگ‌تر از آن‌هایی هستند که او برای لغو تحریم‌های کوبا پیش رو داشت.</p>
  910. <p style="text-align:justify;">از سوی دیگر، علی‌رغم اختلاف نظرهایی که بین اوباما و بنجامین نتانیاهو بر سر مذاکرات وجود دارد، واقعیت این است که دولت اوباما به <a href="http://www.aljazeera.com/indepth/opinion/2014/05/demonising-nuclear-iran-2014517195752572663.html">«روایت نادرستی» (false narative)</a> که از برنامه‌ی هسته‌ای سری نظامی ایران نقل شده و اتهام «دغل‌کاری هسته‌‌ای»‌ (nuclear deception) که اسرائیل مدت‌ها مروج آن بوده است باور دارد. در اکتبر ۲۰۱۳، وندی شرمن (Wendy Sherman) مذاکره کننده‌ی ارشد آمریکا با ایران (وندی شرمن دست پرورده‌ی وارن کریستوفر وزیر امور خارجه‌ی کابینه‌ی بیل کلینتون است. او همچنین معاون هیلاری کلینتون در دوران وزارتش بود) به کمیته‌ی نمایندگان کنگره (Congressional committee) گفت که به ایران اعتماد ندارد چرا که «می‌دانیم فریب‌کاری بخشی از DNA است» (we know deception is part of the DNA).</p>
  911. <p style="text-align:justify;">از این مهم‌تر اما شواهدی است که نشان می‌دهند دولت اوباما چندان انگیزه‌ای برای رسیدن به توافق نهایی با ایران ندارد، چرا که وضعیت موجود (status quo) اغلب خواسته‌های آن‌را تامین می‌کند.</p>
  912. <p style="text-align:justify;">گاهی آن‌چه گفته نمی‌شود بهتر و اساسی‌تر از آن‌چه گفته می‌شود می‌تواند طرز فکر مقامات سیاسی را به ما نشان دهد. جان کری، وزیر امور خارجه‌ی آمریکا در توضیحاتی که درباره‌ی تمدید فرصت مذاکرات داد <a href="http://news.yahoo.com/kerry-says-only-fools-walk-away-nuclear-talks-180123390.html">گفت</a>: «ما باید نادان باشیم که به این وضعیت که در آن فاصله‌ی ایران تا دستیابی به سلاح هسته‌ای بیشتر و نه کمتر شده و جهان به خاطر این مذاکرات به محلی صلح‌آمیزتر تبدیل شده پشت کنیم». واضح است که منظور او «برنامه‌ی اقدام مشترک» (JPOA یا Joint Program Of Action) است که در نوامبر ۲۰۱۳ به امضای کشورهای ۱+۵ و ایران رسیده بود. بنا بود این توافق‌نامه به مثابه پلی موقتی برای دستیابی به توافق جامع آتی عمل کند.</p>
  913. <p style="text-align:justify;">می‌توان گفت که آقای کری به نکته‌ای واضح اشاره می‌کرد. اما آن‌چه او نگفت این بود که بدون دستیابی به یک توافق جامع نهایی، همه‌ی این موفقیت‌های موقتی از دست خواهند رفت. این حذف در بیانات آقای کری این سوال واضح را ایجاد می‌کند که آیا برنامه‌ی دولت آمریکا این نیست که برنامه‌ی اقدام مشترک را به وسیله‌ی برای امتداد مذاکرات تبدیل کند تا وقتی که ایران با شرایط آمریکا همراه شود؟ به نظر می‌رسد پاسخ این سوال این است که دولت اوباما بر این باور است که ایران نهایتا مجبور خواهد شد بیشتر کوتاه بیاید و خواسته‌هایی که واشنگتن مطرح کرده را بپذیرد و یا در غیر این صورت، مذاکرات برای دو سال دیگر ادامه یابد.</p>
  914. <p style="text-align:justify;">گزارش نشریه‌ی پولیتیکو (Politico) درباره‌ی تصمیم‌‌گیری برای تمدید مذاکرات، مفصلا نوع تفکر محاسبه‌گر مقامات آمریکا را <a href="http://www.politico.com/story/2014/11/john-kerry-iran-nuclear-deal-extension-113153.html">توضیح می‌دهد.</a> بنا به این گزارش این مقامات «به شدت با این اتهام که کری وقتش را تلف می‌کند و یا تمدید مذاکرات به معنای ناامیدی است مخالفند»، چرا که به اعتقاد آن‌ها برنامه‌ی هسته‌ای ایران «در جای خود منجمد شده است» و «توافق نوامبر ۲۰۱۳ که شامل آسان شدن محدود تحریم‌های بین المللی ایران نیز بود رشد آن را متوقف کرده است». علاوه بر این آن‌ها معتقدند که زمان به سود مذاکره کننده‌های آمریکایی است «چرا که ادامه‌ی تحریم‌ها، در حال خرد کردن اقتصاد ایران است».</p>
  915. <p style="text-align:justify;">این نگرش باعث پیشنهاد استراتژی طول دادن مذاکرات تا وقتی که امکان آن وجود داشته باشد می‌شود. با این باور که ایران نهایتا مجبور خواهد شد خواسته‌های آمریکا را درباره‌ی غنی‌سازی بپذیرد و دست از خواسته‌های خود مبنی بر لغو تحریم‌ها بکشد.</p>
  916. <p style="text-align:justify;">یک روز بعد [از انتشار مقاله‌ی پولیتیکو]، دیوید ایگناتیوس (David Ignatius)‌ ستون‌نویس واشنگتن‌پست که به خاطر تحلیل‌هایش از طرز فکر مقامات عالی‌رتبه‌‌ی آمریکا در حوزه‌ی امنیت ملی (او از قدیم با مقامات ارشد سیاسی تماس نزدیک دارد)، <a href="http://www.washingtonpost.com/opinions/david-ignatius-at-an-impasse-with-iran/2014/11/25/fae90656-74dc-11e4-a755-e32227229e7b_story.html">خبر از استراتژی مشابهی داد</a>. او که دیدگاه یک مقام ناشناس دولت اوباما (که مورد استناد پولوتیکو قرار گرفته بود) را منعکس می‌کرد نوشت که به نظر می‌رسد فشار اقتصادی بر ایران «به سود غرب عمل می‌کند»، حتی در شرایطی که مذاکره‌ کننده‌های ایرانی هنوز آزادی عمل کافی برای پذیرش شرایط آمریکا را ندارند.</p>
  917. <p style="text-align:justify;">ایگناتیوس وضعیت گفتگوها با ایران را با نوعی از مذاکرات کار (labour negotiation) مقایسه کرد که در آن هر دو طرف یعنی کارگران و مدیران گزینه‌‌ی توافق یا شکست مذاکرات را بسیار پرهزینه می‌دانند و در نتیجه همین‌طور «بدون قرارداد» به مذاکره ادامه می‌دهند. دو طرف (هر یک بنا به دلایل خاص خود) بر سر این مساله توافق دارند که «هیچ توافقی بهتر از یک توافق بد است، مادامی که دو طرف در حال مذاکره باشند».</p>
  918. <p style="text-align:justify;">جان کری در کنفرانس مطبوعاتی اخیرش به نکته‌ی ویژه‌ای اشاره کرد. او گفت آمریکا «کارت نهایی‌‌اش» (ultimate card) &#8211;  نظام تحریم‌ها علیه ایران &#8211; را تا وقتی که ایران شرایط آمریکا را نپذیرد در دست خود نگاه خواهد داشت: «ما فقط وقتی تحریم‌ها را برخواهیم داشت که توافقی حاصل شده باشد».</p>
  919. <p style="text-align:justify;">جان کری به کلیدی‌ترین واقعیت این مذاکره‌ها اشاره می‌کند. دولت آمریکا می‌تواند به دستاوردهای «برنامه‌ی اقدام مشترک» خوش باشد و در عین حال دست بالا را در چانه‌زنی‌ با ایران حفظ کند.</p>
  920. <p style="text-align:justify;">این تاکتیک بر پایه‌ی این تصور بنا شده که ایران امکان ترک میز مذاکرات را ندارد. ۶ هفته قبل از مهلت ۲۴ نوامبر (November 24 cut-off date) رابرت آین‌هورن (Robert Einhorn) که تا ژانویه‌ی ۲۰۱۳ مسئول امور منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای در وزارت امور خارجه‌ی دولت اوباما بود &#8211; و قبلا مفصلا طرز فکر کابینه‌ی آمریکا را درباره‌ی کلیدی‌ترین مباحث مربوط به مذاکره تا اوایل ۲۰۱۴ <a href="http://www.brookings.edu/research/papers/2014/03/31-nuclear-armed-iran-einhorn">شرح داده بود</a> &#8211;  خطاب به لوس آنجلس تایمز <a href="http://www.latimes.com/world/middleeast/la-fg-iran-nuclear-talks-20141010-story.html">گفت</a> که استراتژی تمدید مذاکرات (rollover strategy) جایگزین قابل قبولی برای توافق نهایی است، چرا که ایران با آن کنار خواهد آمد: «گزینه‌ی ترک میز و اعلام شکست مذاکرات برای هیچ یک از طرفین گفتگو جذاب نیست».  او چند روز بعد گزینه‌ی تمدید مذاکرات را اعلام کرد.</p>
  921. <p style="text-align:justify;">مدت‌ها قبل از این‌، یعنی در دسامبر ۲۰۱۳، گاری سامور (Gary Samore) که قبلا مشاور ارشد اوباما درباره‌ی موضوع هسته‌ای ایران بود (او در ژانویه‌ی ۲۰۱۳ کابینه را ترک کرد) در نشست امنیت منطقه‌ای (regional security summit) در منامه‌ی بحرین <a href="http://www.iiss.org/en/events/manama%20dialogue/archive/manama-dialogue-2013-4e92/plenary-5-fbc6/samore-3140">پیش‌بینی کرد</a> که محتمل‌ترین نتیجه‌ی تمدید ۶ ماهه‌ی مذاکرات، توافق نهایی نخواهد بود، بلکه «یک توافق‌نامه‌ی موقتی دیگر» خواهد بود. به اعتقاد او این فرایند «تمدید توافق‌های موقتی» می‌تواند تا پایان دور دوم ریاست جمهوری اوباما ادامه یابد.</p>
  922. <p style="text-align:justify;">سامور، مدیر اجرایی تحقیقات (Executive Director for Research) «مرکز بلفور هاروارد در امور علمی و روابط بین‌الملل» (Harvard&#8217;s Belfer Center on Science and International Affairs) و رئیس سازمانی به نام «اتحاد علیه ایران هسته‌ای» (United Against Nuclear Iran) است (مواضع این سازمان درباره‌ی پرونده‌ی هسته‌ای ایران منافع اسرائیل را منعکس می‌کند). بنابراین این که او در اکتبر ۲۰۱۴ خطاب به نیویورک تایمز علنا از تمدید مذاکرات صحبت می‌کند و می‌گوید: «ما تمدید مذاکرات را ترجیح می‌دهیم چرا که تمدید، برنامه‌ی هسته‌ای ایران را منجمد نگاه می‌دارد» جالب توجه است.</p>
  923. <p style="text-align:justify;">بیانات سامور و این‌هورن دلالت مستقیم بر این دارند که کابینه‌ی اوباما انگیزه‌ی زیادی برای پافشاری بر خواسته‌های سخت‌گیرانه‌ی خود مبنی بر کاهش شدید توانایی‌‌های غنی‌سازی ایران دارد. خواسته‌ای که بعید است ایران آن‌را بپذیرد. و این تازه مربوط به قبل از سقوط قیمت‌ نفت است. حالا که قیمت نفت پایین آمده و فشار بیشتری به اقتصاد ایران وارد می‌شود، دولت آمریکا بیش از پیش از رویه‌ی دیپلماتیکی که در پیش گرفته اطمینان خاطر می‌یابد. تصور این‌که دولت اوباما طرز فکر خود را نسبت به خواسته‌های سخت‌گیرانه‌ی خود تغییر دهد اندک است. مگر این‌که (و تا آن‌ لحظه که) ایران میز مذاکرات را در پایان مهلت تمدید شده‌ی فعلی ترک کند و تهدید کند که به توسعه‌ی توانایی‌های غنی‌سازی‌اش ادامه خواهد داد. اقدامی که به صورت داوطلبانه و با هدف اعتماد سازی متوقف کرده بود.</p>
  924. <hr />
  925. <p style="text-align:justify;">با توجه به فیلتر بودن بامدادی در ایران، لطفا مطالب آن‌را از طریق اشتراک در <a href="http://feeds.feedburner.com/bamdadi">خوراک</a> آن پی‌گیری کنید. استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است. در ضمن جهت گفتگو و تبادل نظر، شما را به حضور و مشارکت در <a href="https://plus.google.com/u/0/+BamdadIrani/posts">گوگل‌پلاس</a> دعوت می‌کنم.</p>
  926. ]]></content:encoded>
  927. <wfw:commentRss>https://bamdadi.com/2015/01/25/%da%86%d8%b1%d8%a7-%d8%a7%d9%88%d8%a8%d8%a7%d9%85%d8%a7-%d8%a8%d9%87-%d8%aa%d9%88%d8%a7%d9%81%d9%82-%d8%a8%d8%a7-%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86-%d8%af%d8%b3%d8%aa-%d9%86%d8%ae%d9%88%d8%a7%d9%87%d8%af/feed/</wfw:commentRss>
  928. <slash:comments>2</slash:comments>
  929. <media:content url="https://2.gravatar.com/avatar/5d5e5f65a551107d3774b7a0f50ffffe4e72e6182c6f54c9ad9cf98221ee16a5?s=96&#38;d=&#38;r=G" medium="image">
  930. <media:title type="html">خودم</media:title>
  931. </media:content>
  932. </item>
  933. <item>
  934. <title>جنگ توسط رسانه‌ها و پیروزی پروپاگاندا (صحبت‌های جان پیلجر در سمپوزیوم روزنامه‌نگاری تحقیقی)</title>
  935. <link>https://bamdadi.com/2015/01/18/%d8%ac%d9%86%da%af-%d8%aa%d9%88%d8%b3%d8%b7-%d8%b1%d8%b3%d8%a7%d9%86%d9%87%e2%80%8c%d9%87%d8%a7-%d9%88-%d9%be%db%8c%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d9%be%d8%b1%d9%88%d9%be%d8%a7%da%af%d8%a7%d9%86%d8%af%d8%a7/</link>
  936. <comments>https://bamdadi.com/2015/01/18/%d8%ac%d9%86%da%af-%d8%aa%d9%88%d8%b3%d8%b7-%d8%b1%d8%b3%d8%a7%d9%86%d9%87%e2%80%8c%d9%87%d8%a7-%d9%88-%d9%be%db%8c%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d9%be%d8%b1%d9%88%d9%be%d8%a7%da%af%d8%a7%d9%86%d8%af%d8%a7/#comments</comments>
  937. <dc:creator><![CDATA[bamdadi]]></dc:creator>
  938. <pubDate>Sun, 18 Jan 2015 04:22:01 +0000</pubDate>
  939. <category><![CDATA[آزادی نرم‌افزار و اطلاعات]]></category>
  940. <category><![CDATA[رسانه‌]]></category>
  941. <category><![CDATA[سواد رسانه‌ای]]></category>
  942. <category><![CDATA[ونزوئلا]]></category>
  943. <category><![CDATA[پروپاگاندا]]></category>
  944. <category><![CDATA[تحریف]]></category>
  945. <category><![CDATA[جنگ]]></category>
  946. <category><![CDATA[جان پیلجر]]></category>
  947. <category><![CDATA[دموکراسی]]></category>
  948. <category><![CDATA[روزنامه‌نگاری]]></category>
  949. <category><![CDATA[روسیه]]></category>
  950. <category><![CDATA[سرکوب]]></category>
  951. <category><![CDATA[عراق]]></category>
  952. <guid isPermaLink="false">http://bamdadi.com/?p=9149</guid>
  953.  
  954. <description><![CDATA[صحبت‌های جان پیلجر در سمپوزیوم لوگان (Logan Symposium) مورخ ۵ دسامبر ۲۰۱۴. این سمپوزیوم مجموعه‌ای از مستقل‌ترین روزنامه‌نگاران جهان را گرد هم آورده است تا جبهه‌ی متحدی علیه پنهان‌کاری، نظارت و سانسور تشکیل دهند و وابسته به مرکز روزنامه‌نگاری تحقیقی (The Centre for Investigative Journalism) است. متن سخنرانی را از این نسخه ترجمه کرده‌ام. فیلم &#8230; <a href="https://bamdadi.com/2015/01/18/%d8%ac%d9%86%da%af-%d8%aa%d9%88%d8%b3%d8%b7-%d8%b1%d8%b3%d8%a7%d9%86%d9%87%e2%80%8c%d9%87%d8%a7-%d9%88-%d9%be%db%8c%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d9%be%d8%b1%d9%88%d9%be%d8%a7%da%af%d8%a7%d9%86%d8%af%d8%a7/" class="more-link">به خواندن ادامه دهید<span class="screen-reader-text"> "جنگ توسط رسانه‌ها و پیروزی پروپاگاندا (صحبت‌های جان پیلجر در سمپوزیوم روزنامه‌نگاری&#160;تحقیقی)"</span></a>]]></description>
  955. <content:encoded><![CDATA[<blockquote>
  956. <p style="text-align:justify;">صحبت‌های جان پیلجر در<a href="http://logancij.com/"> سمپوزیوم لوگان (Logan Symposium)</a> مورخ ۵ دسامبر ۲۰۱۴. این سمپوزیوم مجموعه‌ای از مستقل‌ترین روزنامه‌نگاران جهان را گرد هم آورده است تا جبهه‌ی متحدی علیه پنهان‌کاری، نظارت و سانسور تشکیل دهند و وابسته به <a href="http://www.tcij.org">مرکز روزنامه‌نگاری تحقیقی (The Centre for Investigative Journalism)</a> است. متن سخنرانی را از <a href="http://truth-out.org/opinion/item/28011-war-by-media-and-the-triumph-of-propaganda">این نسخه</a> ترجمه کرده‌ام. فیلم سخنرانی را هم <a href="https://www.youtube.com/watch?v=HAGyXF80u2g">این‌جا</a> (یا در همین پست) می‌توانید تماشا کنید. چنانچه این متن را مناسب دیدید، لطفا آمادگی خود را برای ترجمه‌ی گروهی متن‌های مشابه به من اعلام کنید. در صورتی که مطلب زیر را مفید یافتید لطفا آن‌را «بازنشر» کنید تا بیشتر خوانده شود. با تشکر.</p>
  957. </blockquote>
  958. <p style="text-align:justify;">
  959. <div class="jetpack-video-wrapper"><iframe class="youtube-player" width="840" height="473" src="https://www.youtube.com/embed/HAGyXF80u2g?version=3&#038;rel=1&#038;showsearch=0&#038;showinfo=1&#038;iv_load_policy=1&#038;fs=1&#038;hl=fa&#038;autohide=2&#038;wmode=transparent" allowfullscreen="true" style="border:0;" sandbox="allow-scripts allow-same-origin allow-popups allow-presentation allow-popups-to-escape-sandbox"></iframe></div>
  960. </p>
  961. <h2 style="text-align:justify;">جنگ توسط رسانه‌ها و پیروزی پروپاگاندا</h2>
  962. <p style="text-align:justify;">چرا روزنامه‌نگاری تا این حد تسلیم پروپاگاندا شده است؟ چرا سانسور و تحریف به رویه‌ی استاندارد ژورنالیسم تبدیل شده است؟ چرا بی‌بی‌سی به منادی قدرتِ درنده‌خو تبدیل شده است؟ چرا نیویورک‌ تایمز و واشنگتن پست خوانندگان خود را فریب می‌دهند؟</p>
  963. <p style="text-align:justify;">چرا به روزنامه‌نگاران جوان مهارت‌های ضروری آموزانده نمی‌شود تا آن‌ها بتوانند «دستورِ کار» رسانه‌ها را بفهمند و ادعاهایی که از سوی مراکز قدرت مطرح می‌شود و تعریف‌های سطحی و پوشالی از «بی‌طرفیِ ژورنالیستی» را به چالش بکشند؟ چرا آن‌ها یاد نمی‌گیرند که جوهر اصلی آن‌چه به آن «رسانه‌های جریان اصلی» می‌گوییم «اطلاعات» نیست بلکه «قدرت» است؟</p>
  964. <p style="text-align:justify;">این‌ها پرسش‌هایی عاجل هستند. چشم انداز پیش روی جهان، جنگی عظیم (و شاید جنگ هسته‌ای) است: ایالات متحده به وضوح مصمم است که روسیه و در نهایت چین را منزوی و تحریک کند. این واقعیت توسط روزنامه‌نگارها، از جمله آن‌هایی که دروغ‌هایی که در سال ۲۰۰۳ منجر به حمام خون در عراق شد را ترویج کردند، کاملا وارونه و از درون خالی می‌شود.</p>
  965. <p style="text-align:justify;">زمانه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم آن‌چنان خطرناک است و تصور عموم مردم از آن آن‌چنان مخدوش است که پروپاگاندا دیگر آن‌چنان که اِدوارد برنیز (Edward Bernays) آن‌را «دولت نامرئی» خواند نیست. پروپاگاندا تبدیل به دولت شده است. پروپاگاندا بی واهمه از به چالش کشیده شدن حکمرانی می‌کند و هدف اصلی آن پیروزی بر ماست: بر ادراکِ ما از دنیا و توانایی‌مان در تفکیک واقعیت‌ها از دروغ‌ها.</p>
  966. <p style="text-align:justify;">عصر اطلاعات در واقع عصر رسانه‌ها است. جنگ و سانسور و هیولاسازی و مجازات و منحرف کردن توجه‌ها توسط رسانه‌ها انجام می‌شود. کارخانه‌ای سورِئال که کلیشه‌های رام و پنداشت‌های نادرست تولید می‌کند.</p>
  967. <p style="text-align:justify;">شکل گرفتن این قدرت که می‌تواند «واقعیت جدید» تولید کند مدتی دراز طول کشیده است. ۴۵ سال پیش، کتابی تحت عنوان «سبز کردن آمریکا»‌ (The Greening of America) سر و صدا به پا کرد. روی جلد کتاب چنین نوشته شده بود: «انقلابی در پیش است که شبیه انقلاب‌های پیشین نخواهد بود. این انقلاب با &laquo;فرد&raquo; آغاز می‌شود.».</p>
  968. <p style="text-align:justify;">در آن زمان من به عنوان گزارش‌گر در آمریکا مشغول بودم. یادم هست که ارج و قرب نویسنده که جوانی به نام چالرز رایش (Charles Reich) و یک آکادمیک از دانشگاه ییل بود به سطح مرشد افزایش یافت. پیام او این بود که «حقیقت‌گویی و کنش‌ سیاسی شکست خورده است و تنها &laquo;فرهنگ&raquo; و درون‌نگری است که می‌تواند دنیا را تغییر دهد.».</p>
  969. <p style="text-align:justify;">طی مدت چند سال، فرقه‌ی «من-محوری» (me-ism) که نیرویش را از سودآوری می‌گرفت همه چیز را فتح کرد و بر درک ما از اهمیت کنشِ گروهی، عدالتِ اجتماعی و جهان‌ وطنی غلبه کرد. طبقه، جنسیت و نژاد از هم تفکیک شد. امر شخصی (the personal) همان امر سیاسی (the political) بود، رسانه همان پیام بود.</p>
  970. <p style="text-align:justify;">در سال‌های آغازین جنگ سرد، ساختن جعلی &laquo;تهدید&raquo;های جدید، سردرگمی سیاسی آن‌هایی را که تنها بیست سال پیش امکان آن‌را داشتند تا اعتراض‌هایی پرشور را سازمان‌دهی کنند تکمیل کرد.</p>
  971. <p style="text-align:justify;">در سال ۲۰۰۳ در واشنگتن، فیلمی از مصاحبه‌ با چارلز لِویس (Charles Lewis) روزنامه‌نگار تحقیقی سرشناس آمریکایی تهیه کردم. ما درباره‌ی حمله به عراق که چند ماه پیش از تاریخ مصاحبه انجام شده بود حرف زدیم. از او پرسیدم: «چه می‌شد اگر آزادترین رسانه‌های جهان، جورج بوش و دونالد رامسفِلد را با جدیت به چالش کشیده بودند و به جای این‌که به کانالی برای نشر ادعاهای آن‌ها که بعدا معلوم شد پروپاگانایی خام بیش نبوده تبدیل شوند، درباره‌شان تحقیق می‌کردند؟»</p>
  972. <p style="text-align:justify;">او پاسخ داد که «اگر ما روزنامه‌نگارها کارمان را درست انجام داده بودیم شانس خیلی خیلی خوبی وجود داشت که ما به جنگ با عراق نمی‌رفتیم».</p>
  973. <p style="text-align:justify;">این بیانیه‌ای تکان دهنده است. مشابه همین پاسخ را چندین روزنامه‌نگار سرشناس دیگر نیز به من دادند. دَن رادِر (Dan Rather) که قبلا در شبکه‌ی سی‌بی‌اس کار می‌کرد همین پاسخ را به من داد. پاسخ دیوید رُز (David Rose) از آبزِروِر (The Observer) و چندین روزنامه‌نگار و تهیه‌ی کننده‌ی با سابقه‌ی بی‌بی‌سی (که ترجیح دادند نامشان ذکر نشود) نیز همین بود.</p>
  974. <p style="text-align:justify;">به عبارت دیگر، چنان‌چه روزنامه‌نگارها کارشان را انجام داده بودند، اگر به جای تقویت و بزرگ‌نماییِ پروپاگاندا، آن‌را به پرسش گرفته بودند و درباره‌اش تحقیق کرده بودند، شاید صدها و هزاران مرد، زن و کودک امروز زنده می‌بودند، میلیون‌ها نفر از خانه‌های خود رانده نشده بودند، آتش جنگ فرقه‌ای بین سنی و شیعه شعله‌ور نشده بود و دولت رسوای اسلامی (داعش) امروز وجود نمی‌داشت.</p>
  975. <p style="text-align:justify;">حتی همین حالا، با وجود اعتراض وقت میلیون‌ها نفر که در خیابان‌ها حاضر شدند، اکثریت مردم در کشورهای غربی تصور بسیار محدودی از مقیاس عظیم جنایتی که دولت‌های ما در عراق مرتکب شده‌اند دارند. حتی تعداد بسیار کمتری از آن‌ها به این نکته آگاه هستند که ۱۲ سال پیش از حمله به عراق، دولت‌های آمریکا و بریتانیا با محروم کردن جمعیت غیرنظامی عراق از مایحتاج اولیه‌ی زندگی، هولوکاستی را سازمان دادند.</p>
  976. <p style="text-align:justify;">این‌ها بیانات یک مقام ارشد بریتانیایی است. کسی که مسئول برقراری تحریم‌ علیه عراق (محاصره‌ای قرون وسطایی که موجب مرگ نیم میلیون کودک زیر ۵ سال شد) در دهه‌ی ۱۹۹۰ بود. نام این شخص کارن رُز (Carne Ross) است، کسی که در آن روزها در ساختمان وزارت خارجه در لندن به «آقای عراق» شهرت داشت. امروز اما او درباره‌ی دروغ‌های دولت افشاگری می‌کند و توضیح می‌دهد چطور روزنامه‌نگاران وقت داوطلبانه دروغ‌ها را در جامعه پخش می‌کردند: «ما شبه-حقیقت‌هایی (factoid) حاوی اطلاعات به دقت بررسی شده را در اختیار روزنامه‌نگارها قرار می‌دادیم و آن‌ها منتشرشان می‌کردند، در غیر این‌صورت ما آن‌ها را ایزوله (we&#8217;d freeze them out) می‌کردیم.».</p>
  977. <p style="text-align:justify;">یکی از مهم‌ترین رسواکنندگان (whistleblower) آن روزهای هولناک سکوت، دنیس هالیدی (Denis Halliday) بود. او که در آن‌روزها معاون دبیرکل سازمان ملل و نماینده‌ی ارشد این سازمان در عراق بود به جای این‌که سیاست‌هایی را که به گفته‌ی او «قتلِ عام مآبانه» (genocidal) بودند اجرا کند، از سِمَت خود استعفا داد. بنا به برآورد او تحریم‌ها موجب کشته شدن بیش از یک میلیون عراقی شد.</p>
  978. <p style="text-align:justify;">آن‌چه بر سر هالیدی آمد آموزنده است. او را پاک (airbrushed) کردند. او را متهم کردند. جرمی پاکسمَن (Jeremy Paxman) که مجری برنامه‌ی نیوزسایت بی‌بی‌سی (BBC&#8217;s Newsnight) بود سرش داد کشید: «آیا شما چیزی جز یک توجیه‌گر و مدافع صدام حسین هستید؟». اخیرا گاردین این ماجرا را به عنوان یکی از لحظه‌های به یادماندنی پاکسمَن توصیف کرد. هفته‌ی پیش، پاکسمَن یک قرارداد کتاب به ارزش یک میلیون پوند امضا کرد.</p>
  979. <p style="text-align:justify;">خدمه‌های سلطه کارشان را خوب انجام داده اند. نتیجه‌ی کارشان را ببینید. بنا به یک نظر سنجی که در سال ۲۰۱۳ توسط کام‌رِس (ComRes) انجام شد، اکثر مردم در بریتانیا معتقدند که تعداد قربانیان جنگ عراق کمتر از ۱۰۰۰۰ نفر بوده است، که فقط کسر کوچکی از میزان واقعی است. کسانی موفق شده‌اند رد خونی را که از عراق به سوی لندن کشیده شده است به خوبی پاک کنند.</p>
  980. <p style="text-align:justify;">می‌گویند روپرت مورداک (Rupert Murdoch) پدرخوانده‌ی <span class="farsi-mean">اراذل و اوباش رسانه‌ای است و کسی نباید درباره‌ی قدرت روزافزون روزنامه‌های او (همه‌ی ۱۲۷ تایشان که مجموعا تیراژی ۴۰ میلیونی دارند) و شبکه‌ی فاکس (Fox network) تردیدی به خرج دهد. اما نفوذ امپراطوری مورداک بزرگ‌تر از بازتاب آن در حوزه‌ی گسترده‌تری از رسانه‌ها نیست. </span></p>
  981. <p style="text-align:justify;">موثرترین پروپاگاندا را نه در سان (Sun) یا فاکس‌ نیوز (Fox New)، بلکه باید پس پشت هاله‌ی قدسیِ رسانه‌هایِ لیبرال جستجو کرد. وقتی نیویورک‌تایمز این ادعا را که صدام حسین سلاح‌های کشتار جمعی دارد منتشر کرد، شواهدی ساختگی‌ که ارائه شده بود باور شد، چرا که این فاکس نیوز نبود، بلکه نیویورک تایمز بود.</p>
  982. <p style="text-align:justify;">همین نکته درباره‌ی واشنگتن پست و گاردیَن نیز صادق است. هر دوی این روزنامه‌ها نقشی کلیدی در آماده سازی مخاطبان برای پذیرفتن جنگ سردی جدید و خطرناک داشته‌اند. هر سه روزنامه‌ی لیبرال حقایق مربوط به رویدادهای اوکراین را به غلط به عنوان حرکت خبیثانه‌ی روسیه وانمود کرده‌اند، در حالی‌ که در واقع کودتای فاشیست‌ها در اوکراین کار آمریکایی‌ها و با همکاری آلمان و ناتو بود.</p>
  983. <p style="text-align:justify;">این وارونه‌سازی واقعیت آن‌چنان فراگیر است که محاصره‌ی نظامی و تهدید روسیه توسط واشنگتن، هیچ بحث و گفتگویی ایجاد نمی‌کند. این مساله حتی خبر محسوب نمی‌شود، بلکه در پشت کمپینی از افترا و وحشت‌ پراکنی، از آن گونه که من در دوران اولین جنگ سرد با آن بزرگ شدم، پنهان شده است.</p>
  984. <p style="text-align:justify;">یک بار دیگر، امپراطوری شیطان به رهبری استالینی دیگر یا هیتلری جدید به سراغ ما می‌آید. هیولای مورد علاقه‌ی خود را انتخاب کنید و اجازه دهید بدرد.</p>
  985. <p style="text-align:justify;">سرکوب حقیقت درباره‌ی اوکراین یکی از کامل‌ترین سانسورهای خبری‌ (news blacked out) است که به خاطر می‌آورم. از زمان جنگ جهانی دوم تا کنون، حضور نیروهای نظامی غرب در قفقاز و اروپای شرقی هرگز به اندازه‌ی امروز عظیم نبوده است و با این حال این رویداد مهم کاملا سانسور شده است. کمک‌های سری واشنگتن به کیف (Kiev) و گردان‌های نئونازی که مسئول ارتکاب جنایت‌های جنگی علیه جمعیت ساکن در شرق اوکراین هستند سانسور شده است. شواهدی که این پروپاگاندا را که «روسیه مسئول ساقط کردن هواپیمای مسافری خطوط هوایی مالزی بود» به چالش می‌کشند سانسور شده‌اند.</p>
  986. <p style="text-align:justify;">و مجددا، رسانه‌های ظاهرا لیبرال خودِ «سانسور» هستند. به هیچ فَکتی ارجاع داده نمی‌شود، هیچ مدرک و شاهدی ارائه نمی‌شود، یک روزنامه‌نگار، یکی از رهبران طرفدار روسیه را به عنوان مردی که هواپیما را سرنگون کرد معرفی نمود. او نوشت که این مرد به «هیولا» شهرت داشت و خیلی مهیب بود به گونه‌ای که روزنامه‌نگار از او ترسیده بود. این سطح مدارکی است که توسط این روزنامه‌ها ارائه شده است.</p>
  987. <p style="text-align:justify;">خیلی از کسانی که در رسانه‌های غربی کار می‌کنند به سختی در تلاش بوده‌اند که جمعیت روس‌تبار اوکراین را به عنوان خارجی‌هایی در کشور خود نشان دهند. این جمعیت هرگز به عنوان اوکراینی‌هایی که خواستار برقراری حکومت فدرال داخل اوکراین هستند و شهروندان اوکراینی‌ای که در برابر کودتایی که از خارج علیه دولت منتخب آن‌ها سازمان‌دهی شده مقاومت می‌کنند تصویر نمی‌شوند.</p>
  988. <p style="text-align:justify;">آن‌چه رئیس جمهور روسیه در این باره می‌گوید کوچکترین اهمیتی ندارد. او فرد رذلی است که پانتومیم بازی می‌کند و بدون ترس از مجازات می‌توان به او تعرض کرد. یک ژنرال آمریکایی که رئیس ناتو است و انگار مستقیما از توی فیلم دکتر استرِنج‌ لاو (Dr. Strangelove) بیرون آمده &#8211; ژنرال برییدلاو (General Breedlove) &#8211; مرتب مدعی تجاوزهای روسیه به اوکراین می‌شود بدون آن‌که کوچکترین شواهدی ارائه کند. او به خوبی نقش ژنرال جَک ریپِر (General Jack D. Ripper) را در فیلم استنلی کوبریک بازی می‌کند!</p>
  989. <p style="text-align:justify;">به گفته‌ی ژنرال بریدلاو، چهل‌ هزار نفر روس (Ruskies) پشت مرزهای اوکراین جمع شده‌ بودند. این برای نیویورک تایمز، واشنگتن‌ پست و آبزرور کافی بود (این آخری همان‌طور که دیوید رُز فاش کرد، قبلا خودش را با انتشار دروغ‌ها و ادعاهایی که بلر را در حمله به عراق حمایت کرد متمایز کرده بود).</p>
  990. <p style="text-align:justify;">ماجرا تقریبا به شور و شوق (joi d&#8217;esprit) یک همبستگی طبقاتی می‌ماند. طبل‌ نوازان واشنگتن پست دقیقا همان سرمقاله‌‌نویس‌هایی هستند که روزگاری مدعی شدند وجود سلاح‌های کشتار جمعی صدام حسین حقیقتی محکم (hard facts)‌ است.</p>
  991. <p style="text-align:justify;">رابرت پری (Robert Parry) نوشت، چنانچه در این فکر هستید که چطور ممکن است جهان به سوی جنگ جهانی سوم خزیده شود &#8211; نظیر حدود یک قرن قبل که به سوی جنگ جهانی اول کشیده شد &#8211; کافی است نگاهی به جنونی که تقریبا سراسر ساختار رسانه‌ای/سیاسی آمریکا را پیرامون اوکراین گرفته نگاه کنید. جایی که روایت نادرست کلاه‌ سفیدها علیه کلاه سیاه‌ها خیلی زود جا افتاده و نشان داده که استدلال و شواهد را به آن راهی نیست.</p>
  992. <p style="text-align:justify;">رابرت پری، روزنامه‌ نگاری که ماجرای ایران &#8211; کنترا (Iran-Contra) را فاش کرد &#8211; یکی از معدود کسانی بود که درباره‌ی نقش کلیدی رسانه‌ها در این <a href="http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%D9%88%D8%AC%D9%87_%28%D8%A8%D8%A7%D8%B2%DB%8C%29">&laquo;جوجه بازی&raquo; (game of chicken)</a> &#8211; آن‌گونه که وزیر امور خارجه‌ی روسیه آن‌را نامید &#8211; تحقیق کرد. اما آیا این واقعا یک بازی است؟ همین الان که در حال نوشتن این خطوط هستم، کنگره‌ی آمریکا به قطع‌نامه‌ی ۷۵۸ رای می‌دهد که به صورت خلاصه می‌گوید: <a href="https://www.congress.gov/bill/113th-congress/house-resolution/758/text">اجازه دهید برای جنگ با روسیه آماده شویم</a>.</p>
  993. <p style="text-align:justify;">یکی از نویسندگان قرن ۱۹ به نام الکساندر هِرتزِن (Alexander Herzen) لیبرالیسم سکولار را «مذهب نهایی» نامید، «اگر چه کلیسای این مذهب در آن دنیا قرار ندارد، بلکه این جهانی است». امروز، این حق الهی به مراتب خشن‌تر و خطرناک‌تر از هر آن‌چه که جهان اسلام بتواند تولید کند است، اگر چه شاید بزرگ‌ترین پیروزی آن توهم جریان آزاد و باز اطلاعات باشد.</p>
  994. <p style="text-align:justify;">در خبرها، کاری می‌شود که بعضی کشورها به کلی ناپدید می‌شوند. عربستان سعودی، سرچشمه‌ی افراطی‌گری و ترور مورد حمایت غرب، روایت خبری نیست، مگر وقتی که قیمت نفت را پایین ببرد. یمن بیش از ۱۲ سال حملات پهپادهای آمریکا را تاب آورده است. چه کسی می‌داند؟ چه کسی اهمیت می‌دهد؟</p>
  995. <p style="text-align:justify;">در سال ۲۰۰۹، دانشگاه وست انگلند نتیجه‌ی یک تحقیق ۱۰ ساله بر روی پوشش خبری بی‌بی‌سی از ونزوئلا را منتشر کرد. از ۳۰۴ گزارش خبری، فقط ۳ تا از آن‌ها به سیاست‌های مثبتی که توسط دولت هوگو چاوز پیاده شده بود اشاره کرده بودند. بزرگ‌ترین برنامه‌ی سوادآموزی در تاریخ بشر فقط اشاره‌ای مختصر دریافت کرده‌ بود.</p>
  996. <p style="text-align:justify;">در اروپا و آمریکا، میلیون‌ها خواننده و بیننده تقریبا هیچ چیز درباره‌ی تحولات چشم‌گیر و زندگی‌سازی که در آمریکای لاتین رخ داده نمی‌دانند. تحولاتی که خیلی از آن‌ها با الهام گرفتن از هوگو چاوز رخ داده است. مشابه بی‌بی‌سی، گزارش‌های نیوریوک‌تایمز، واشنگتن پست، گاردین و سایر رسانه‌های معتبر غربی نیز به شکلی رسوا منفی بودند. چاوز حتی در بستر مرگ نیز مورد تمسخر قرار گرفته بود. من در عجبم که چطور در مدرسه‌های روزنامه‌نگاری می‌توان این پدیده را توضیح داد.</p>
  997. <p style="text-align:justify;">چرا میلیون‌ها نفر از مردم بریتانیا متقاعد شده‌اند که مجازات دسته‌جمعی تحت عنوان «ریاضت اقتصادی» (austerity) ضروری است؟</p>
  998. <p style="text-align:justify;">به دنبال بحران اقتصادی در سال ۲۰۰۸، سیستمی پوسیده عریان شد. برای کسری از ثانیه، بانک‌دارها به عنوان کلاه‌بردارانی که در برابر عموم مسئول بودند به صف کشیده شدند. عمومی که آن‌ها به ایشان خیانت کرده بودند.</p>
  999. <p style="text-align:justify;">اما ظرف مدت چند ماه، به جز چند نک و ناله‌ای که درباره‌ی «پاداش‌های» بیش از حد مدیران شنیده شد، پیام عوض شد. عکس‌های بازداشتی‌ها (mugshots) یعنی بانکدارهای مجرم از صحنه‌ی رسانه‌ها حذف شد و به جای آن چیزی به نام «ریاضت اقتصادی» به معضل میلیون‌ها شهروند عادی تبدیل شد. آیا هرگز تردستی‌ای به این بی‌شرمی وجود داشته است؟ (امیدوارم معادل اصطلاح &laquo;Was there ever a sleight of hand as brazen&raquo; را درست آورده باشم)</p>
  1000. <p style="text-align:justify;">امروز، حوزه‌های متعددی از زندگی متمدنانه در بریتانیا اوراق می‌شود تا با پول آن قرض‌های شیادانه پرداخته شود &#8211; قرض‌های کلاه‌ بردارها. می‌گویند صرفه‌جویی‌های ناشی از «ریاضت اقتصادی» بالغ بر ۸۳ میلیارد پوند می‌شود. این تقریبا معادل مالیاتی است که همان بانک‌ها و موسسه‌ها نظیر آمازون و شبکه‌ی خبری مورداک در بریتانیا (Murdoch&#8217;s News UK) از پرداختش مصون مانده‌اند. علاوه بر این، بانک‌های کلاه‌ بردار یارانه‌ی سالانه‌ای به ارزش ۱۰۰ میلیارد پوند دریافت می‌کنند (در غالب بیمه و گارانتی‌های رایگان)، عددی که می‌تواند کل سیستم سلامت کشور (National Health Service) را تامین مالی کند.</p>
  1001. <p style="text-align:justify;">بحران اقتصادی پروپاگاندای خالص است. سیاست‌های تندروانه‌ای امروز بر بریتانیا، آمریکا، اغلب اروپا، کانادا و استرالیا حکم می‌راند. چه کسی طرف اکثریت را می‌گیرد؟ چه کسی روایت آن‌ها را نقل می‌کند؟ چه کسی حساب‌ها را درست نگاه می‌دارد؟ آیا این کاری نیست که روزنامه‌نگارها باید انجام دهند؟</p>
  1002. <p style="text-align:justify;">در سال ۱۹۷۷، کارل برنشتاین (Carl Bernstein) (شهرت به خاطر افشای واترگیت) افشا کرد که بیش از ۴۰۰ روزنامه‌نگار و مدیر خبری برای سازمان سیا کار می‌کرده‌اند. این تعداد شامل عده‌ای از روزنامه‌نگارهای نیویورک‌ تایمز، تایم و شبکه‌های تلویزیونی نیز می‌شد. در سال ۱۹۹۱، ریچارد نورتون تِیلُر (Richard Norton Taylor) از گاردین افشاگری مشابهی درباره‌ی بریتانیا داشت.</p>
  1003. <p style="text-align:justify;">اما امروز به هیچ کدام از این‌ها نیازی نیست. من بعید می‌دانم هیچ‌ نهادی به روزنامه‌نگارهای واشنگتن پست و بسیاری از رسانه‌های اصلی دیگر پول داده باشد که ادوارد اسنودن (Edward Snowden) را به همکاری با تروریسم متهم کنند. برای من واضح است که علت این که جولیان آسانژ (Julian Assange) این همه زهر، نفرت و حسادت به سوی خودش جذب کرده این است که ویکی‌ لیکس (WikiLeaks) حجاب نخبگان فاسد سیاسی را پاره کرد. حجابی که سال‌ها توسط روزنامه‌نگاران برپا نگاه داشته شده بود. نمایش افشاگرانه و خارق‌العاده‌ او که دروازه‌بانان رسانه‌ای (media&#8217;s gatekeepers) را شرم‌سار کرد، برایش دشمن‌های زیادی درست کرد. حتی در روزنامه‌هایی که داستان او را منتشر کردند. او نه تنها یک هدف، که <a href="http://en.wikipedia.org/wiki/Golden_Goose">غازی طلایی</a> شد.</p>
  1004. <p style="text-align:justify;">قراردادهای پرسود برای نشر کتاب و تولید فیلم هالیوودی بسته شد، بسیاری به مدارج شغلی بالاتر دست یافتند و کسب و کارهای جدید بر شانه‌های ویکی‌لیکس و بنیان‌گذار آن بنا نهاده شد. خیلی‌ها از قبل ویکی‌لیکس پول زیادی در‌آوردند، در حالی که ویکی‌ لیکس برای بقاء خود دست و پا می‌زد.</p>
  1005. <p style="text-align:justify;">اما به هیچ کدام از این‌ها در اول دسامبر در استکهلم اشاره‌ای نشد. وقتی که سردبیر گاردین، آلن روس‌بریجِر (Alan Rusbridger) جایزه‌‌ی صلح نوبل آلترناتیو (Right Livelihood Award) را با ادوارد اسنودن سهیم شد. آن‌چه درباره‌ی این واقعه تکان دهنده بود این بود که آسانژ و ویکی‌لیکس کاملا سانسور شده بودند. آن‌ها وجود نداشتند. آن‌ها غیرمردم (unpeople) بودند.</p>
  1006. <p style="text-align:justify;">هیچ‌کس درباره‌ی مردی که اولین پیشرو در عرصه‌ی افشاگری دیجیتالی (digital whistleblowing) بود و یکی از بزرگ‌ترین سوژه‌های خبری تاریخ را در اختیار گاردین قرار داد سخن نگفت. علاوه بر آن، این آسانژ و تیم ویکی‌لیکس او بودند که در عمل &#8211; و به شیوه‌ای خیره کننده &#8211; ادوارد اسنودن را در هنگ کنگ نجات دادند و رهسپار جایی امن کردند. حتی یک کلمه درباره‌ی او گفته نشد.</p>
  1007. <p style="text-align:justify;">آن‌چه این سانسور و حذف را این چنین کنایه‌آلود، غم‌ انگیز و شرم آور می‌کند  این است که این مراسم در پارلمان سوئد برگزار شده بود. پارلمانی که سکوت بزدلانه‌اش درباره‌ی پرونده‌ی آسانژ با این سقط جنین بزرگ عدالت در استکهلم تبانی داشت.</p>
  1008. <p style="text-align:justify;">یِوگِنی یفتوشنکو (Yevgeny Yevtushenko) نویسنده‌ی معترض دوران شوروی می‌گوید «وقتی که حقیقت با سکوت عوض شده است، سکوت دروغ است.».</p>
  1009. <p style="text-align:justify;">این نوع سکوت است که باید توسط ما روزنامه‌نگارها شکسته شود. ما باید در آینه نگاه کنیم. باید مسئولیت را به رسانه‌های بی‌مسئولیتی که در خدمت قدرت و جنونی که جهان را به خطر جنگ تهدید می‌کند هستند برگردانیم.</p>
  1010. <p style="text-align:justify;">در قرن ۱۸ام، اِدموند بورک (Edmund Burke)، نقش مطبوعات را به مثابه قدرت چهارم (Fourth Estate) برای مهار قدرتمند توصیف کرد. آیا هیچ وقت این ایده عملی شده است؟ شکی نیست که دیگر رنگ و رویی ندارد. آن‌چه ما به آن احتیاج داریم قدرت پنجم است: ژورنالیسمی که رصد کند، واسازی کند (deconstructs) و پروپاگاندا را به چالش بگیرد و به جوانان بیاموزد که نماینده‌ی مردم باشند و نه قدرت. ما به آن چه روس‌ها به آن «پرسترویکا» (perestroika) می‌گفتند نیاز داریم: طغیان دانش مقهور شده. من اسمش را می‌گذارم «ژورنالیسم حقیقی».</p>
  1011. <p style="text-align:justify;">۱۰۰ سال از زمان نخستین جنگ جهانی می‌گذرد. آن روزها گزارش‌‌گرها برای سکوت و تبانی‌شان پاداش دریافت می‌کردند. در اوج دوران کشتار و قساوت، دیوید لوید جورج (David Lloyd George) نخست وزیر بریتانیا این نکته را با سی پی اسکات (C.P. Scott) سردبیر گاردین منچستر درمیان گذاشت: «اگر مردم واقعا [حقیقت] را می‌دانستند، جنگ فردا تمام می‌شد، اما البته که آن‌ها نمی‌دانند و نمی‌توانند بدانند.».</p>
  1012. <p style="text-align:justify;">وقت آن رسیده است که آن‌ها بدانند.</p>
  1013. ]]></content:encoded>
  1014. <wfw:commentRss>https://bamdadi.com/2015/01/18/%d8%ac%d9%86%da%af-%d8%aa%d9%88%d8%b3%d8%b7-%d8%b1%d8%b3%d8%a7%d9%86%d9%87%e2%80%8c%d9%87%d8%a7-%d9%88-%d9%be%db%8c%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d9%be%d8%b1%d9%88%d9%be%d8%a7%da%af%d8%a7%d9%86%d8%af%d8%a7/feed/</wfw:commentRss>
  1015. <slash:comments>1</slash:comments>
  1016. <media:content url="https://2.gravatar.com/avatar/5d5e5f65a551107d3774b7a0f50ffffe4e72e6182c6f54c9ad9cf98221ee16a5?s=96&#38;d=&#38;r=G" medium="image">
  1017. <media:title type="html">خودم</media:title>
  1018. </media:content>
  1019. </item>
  1020. <item>
  1021. <title>عملیات بازگشت گنوم (یک داستان خانوادگی)</title>
  1022. <link>https://bamdadi.com/2014/11/12/%d8%b9%d9%85%d9%84%db%8c%d8%a7%d8%aa-%d8%a8%d8%a7%d8%b2%da%af%d8%b4%d8%aa-%da%af%d9%86%d9%88%d9%85-%db%8c%da%a9-%d8%af%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d9%86-%d8%ae%d8%a7%d9%86%d9%88%d8%a7%d8%af%da%af%db%8c/</link>
  1023. <comments>https://bamdadi.com/2014/11/12/%d8%b9%d9%85%d9%84%db%8c%d8%a7%d8%aa-%d8%a8%d8%a7%d8%b2%da%af%d8%b4%d8%aa-%da%af%d9%86%d9%88%d9%85-%db%8c%da%a9-%d8%af%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d9%86-%d8%ae%d8%a7%d9%86%d9%88%d8%a7%d8%af%da%af%db%8c/#comments</comments>
  1024. <dc:creator><![CDATA[bamdadi]]></dc:creator>
  1025. <pubDate>Tue, 11 Nov 2014 21:34:33 +0000</pubDate>
  1026. <category><![CDATA[زندگی]]></category>
  1027. <category><![CDATA[سوئد]]></category>
  1028. <category><![CDATA[قایق]]></category>
  1029. <category><![CDATA[گنوم]]></category>
  1030. <category><![CDATA[بازی]]></category>
  1031. <category><![CDATA[بازی خانوادگی]]></category>
  1032. <category><![CDATA[بازی‌های خانوادگی]]></category>
  1033. <category><![CDATA[بازگشت گنوم]]></category>
  1034. <category><![CDATA[تور ماهیگیری]]></category>
  1035. <category><![CDATA[تابستان]]></category>
  1036. <category><![CDATA[دریاچه]]></category>
  1037. <guid isPermaLink="false">http://bamdadi.com/?p=8997</guid>
  1038.  
  1039. <description><![CDATA[اواسط تعطیلات تابستانی سوئدی (ماه جولای) بود که من و چند نفر از همکارهایم ای‌میل زیر را از طرف همکار دیگرمان لینا دریافت کردیم. خانواده‌ی لینا و پدر و مادر لینا بر سر برگرداندن پنهانی یک مجسمه‌ی سفالی گنوم (Gnome) به یکدیگر با هم «کل کل» دارند. بازی را پدر و مادر لینا شروع کرده‌اند: &#8230; <a href="https://bamdadi.com/2014/11/12/%d8%b9%d9%85%d9%84%db%8c%d8%a7%d8%aa-%d8%a8%d8%a7%d8%b2%da%af%d8%b4%d8%aa-%da%af%d9%86%d9%88%d9%85-%db%8c%da%a9-%d8%af%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d9%86-%d8%ae%d8%a7%d9%86%d9%88%d8%a7%d8%af%da%af%db%8c/" class="more-link">به خواندن ادامه دهید<span class="screen-reader-text"> "عملیات بازگشت گنوم (یک داستان&#160;خانوادگی)"</span></a>]]></description>
  1040. <content:encoded><![CDATA[<blockquote>
  1041. <p style="text-align:justify;">اواسط تعطیلات تابستانی سوئدی (ماه جولای) بود که من و چند نفر از همکارهایم ای‌میل زیر را از طرف همکار دیگرمان لینا دریافت کردیم. خانواده‌ی لینا و پدر و مادر لینا بر سر برگرداندن پنهانی یک مجسمه‌ی سفالی گنوم (<a href="http://en.wikipedia.org/wiki/Gnome">Gnome</a>) به یکدیگر با هم «کل کل» دارند. بازی را پدر و مادر لینا شروع کرده‌اند: آن‌ها مجسمه‌ی کذایی را که به زشتی مشهور است به لینا و همسرش فردیک هدیه دادند و از آن به بعد گنوم چندین بار بین دو خانواده دست به دست شده است. هر کدام از این رد و بدل شدن‌ها با برنامه‌ریزی مفصل و اجرای دقیق همراه است تا به هدف که غافلگیر کردن تیم مقابل است برسند. بیشتر ما همکارها تحولات مربوط به گنوم را دنبال می‌کنیم. ای‌میل زیر را با اجازه‌ی لینا و با اندکی ویرایش به فارسی منتشر می‌کنم.</p>
  1042. </blockquote>
  1043. <p style="text-align:justify;"><strong>عملیات بازگشت گنوم (یک داستان خانوادگی)</strong></p>
  1044. <p style="text-align:justify;">سلام. امیدوارم خوب باشید و مشغول لذت بردن از تعطیلات تابستانی. مناسب دیدم براتون از بازگشت گنوم به خانه‌اش بنویسم. ما الان در منزل تابستانی پدر و مادرم هستیم و حسابی بهمان خوش می‌گذرد. ایده‌ی بازگشت گنوم را یوناس به ما داد: سپاس فراوان یوناس! ما از همان ایده استفاده کردیم و خیلی هم خوب جواب داد. اما اجازه دهید ماوقع را برایتان تعریف کنم.</p>
  1045. <p style="text-align:justify;">ایده این بود که گنوم را به تور ماهیگیری گره بزنیم تا پدر و مادرم موقعی که صبح آن را از دریاچه بیرون می‌کشند کشفش کنند. مهم‌ترین مشکلی که داشتیم این بود که باید راهی مطمئن برای وصل کردن گنوم به تور پیدا می‌کردیم، طوری که به تور آسیبی نرسد. فردریک (همسرم) از یک حراجی چند بطری فلزی دردار خریده بود که از آن‌ها به عنوان شناور استفاده کردیم. گنوم را با چند ریسمان به این بطری‌ها وصل کردیم تا وقتی زیر آب می‌رود وزنش کمتر شود.</p>
  1046. <p style="text-align:justify;">مشکل بعدی‌ وصل کردن گنوم به تور بود. ما نمی‌توانستیم این‌کار را روز انجام دهیم چون کلبه‌ی پدر و مادرم نزدیک دریاچه است و حتما کسی ما را می‌دید و لو می‌رفتیم. علاوه بر این تور ماهی‌گیری را آخر شب به آب می‌اندازند. بنابراین عملیات باید در عمق شب وقتی همه خواب بودند انجام شود. چالش دیگر ما این بود که نیمه شب از کلبه خارج شویم بدون این‌که ساکنان کلبه ما را ببینند یا صدایی از ما بشنوند. به خصوص که اغلب پنجره‌ی اتاق‌هایشان را باز می‌گذاشتند و هر صدایی که از سمت دریاچه بلند شود به راحتی از داخل کلبه قابل شنیدن است. ما خیلی آهسته حرکت کردیم و طرف‌های سه صبح قایق (کانو) را به انداختیم. تور ماهیگیری در فاصله‌ی یک کیلومتری ساحل به آب انداخته شده بود. فردریک تنها سوار قایق شد و به محل تور رفت و من به کلبه برگشتم که مبادا سه تا بچه‌ام از خواب بیدار شده باشند. ۵۰ دقیقه بعد، فردریک که ماموریت دریاچه را انجام داده بود به ساحل برگشت. چالش بعدی این بود که قایق را بی‌سر و صدا از دریاچه بیرون بیاوریم. این کار اصلا ساده نبود. اما به هر قیمتی بود انجامش دادیم. آن شب تقریبا اصلا نخوابیده بودیم و کاملا خسته بودیم اما از این که توانسته بودیم گنوم را با موفقیت به تور ماهیگیری وصل کنیم خوشنود بودیم.</p>
  1047. <p style="text-align:justify;">اما شاید دشوارترین قسمت عملیات این بود که صبح روز بعد پدر و مادرم را متقاعد کنیم که خودشان برای بیرون کشیدن تور به دریاچه بروند. مادرم خیلی مردد بود چون فکر می‌کرد بیرون کشیدن تور کار پدرم و برادرم است. اما ما قبلا با برادرم هماهنگ کرده بودیم و درباره‌ی پروژه به او گفته بودیم. این بود که او به ما کمک کرد و به پدر و مادرم گفت که می‌خواهد برای برداشتن روزنامه‌ با دوچرخه به جاده‌ی اصلی که در چند کیلومتری کلبه قرار داشت برود. عاقبت مادرم غرولند کنان موافقت کرد که همراه پدرم با قایق برای بیرون کشیدن تور به دریاچه برود.</p>
  1048. <p style="text-align:justify;">دیگر برایتان چه بگویم. عملیات ما یک موفقیت چشم‌گیر بود. ما صدای خنده‌های پدر و مادرم را از راه دور شنیدیم. آن‌ها از وقتی تور را بیرون کشیدند و متوجه شدند چه شکار کرده‌اند تا وقتی که به کلبه برگشتند یک سر در حال خندیدن بودند! عکس مربوط به عملیات بازگشت گنوم را ضمیمه کرده‌ام که در زیر می‌بینید. متاسفانه هیچ عکسی از فردریک در حالی که نیمه‌شب با قایق وسط دریاچه رفت نداریم!</p>
  1049. <p style="text-align:justify;">اما موضوعی که قضیه را مضحک‌تر می‌کند همسایه‌مان بود که نیمه‌های شب دستشویی رفته بود و متوجه تحرکات مشکوکی در دریاچه شده بود. او مسئولانه با دوربین چشمی‌ سفر شبانه‌ی فردریک را با نهایت شکاکیت دنبال کرده بود. البته او در تاریکی شب متوجه هویت فردریک نشده بود و گمان کرده بود که قایق پدر و مادر من را دزدیده‌اند. اما وقتی دیده بود که قایق به ساحل برگشته، تصمیم گرفته بود با دزد رو در رو نشود و صبح روز بعد ما را در جریان موضوع قرار دهد. بنابراین همسایه‌مان هم شبی پرهیجان را سپری کرده بود!</p>
  1050. <p style="text-align:justify;">خلاصه این‌که ماموریت با موفقیت انجام شد و حدس می‌زنم پدر و مادرم برای برگرداندن گنوم به ما روزهای دشواری را پیش رو داشته باشند. بنابراین خاطر ما تا مدتی آسوده خواهد بود.</p>
  1051. <p style="text-align:justify;">مراقب خودتان باشید و تابستان خوبی داشته باشید&#8230;</p>
  1052. <p style="text-align:justify;">به امید دیدار</p>
  1053. <p style="text-align:justify;">لینا</p>
  1054. <p><img loading="lazy" data-attachment-id="9137" data-permalink="https://bamdadi.com/2014/11/12/%d8%b9%d9%85%d9%84%db%8c%d8%a7%d8%aa-%d8%a8%d8%a7%d8%b2%da%af%d8%b4%d8%aa-%da%af%d9%86%d9%88%d9%85-%db%8c%da%a9-%d8%af%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d9%86-%d8%ae%d8%a7%d9%86%d9%88%d8%a7%d8%af%da%af%db%8c/20140717_105250/" data-orig-file="https://bamdadi.files.wordpress.com/2014/11/20140717_105250.jpg" data-orig-size="1920,2560" data-comments-opened="1" data-image-meta="{&quot;aperture&quot;:&quot;2.6&quot;,&quot;credit&quot;:&quot;&quot;,&quot;camera&quot;:&quot;GT-I8190N&quot;,&quot;caption&quot;:&quot;&quot;,&quot;created_timestamp&quot;:&quot;1405594369&quot;,&quot;copyright&quot;:&quot;&quot;,&quot;focal_length&quot;:&quot;3.54&quot;,&quot;iso&quot;:&quot;50&quot;,&quot;shutter_speed&quot;:&quot;0.010101&quot;,&quot;title&quot;:&quot;&quot;,&quot;orientation&quot;:&quot;1&quot;}" data-image-title="20140717_105250" data-image-description="" data-image-caption="" data-medium-file="https://bamdadi.files.wordpress.com/2014/11/20140717_105250.jpg?w=300" data-large-file="https://bamdadi.files.wordpress.com/2014/11/20140717_105250.jpg?w=600" class="size-medium wp-image-9137 aligncenter" src="https://bamdadi.files.wordpress.com/2014/11/20140717_105250.jpg?w=300&#038;h=400" alt="20140717_105250" width="300" height="400" srcset="https://bamdadi.files.wordpress.com/2014/11/20140717_105250.jpg?w=300 300w, https://bamdadi.files.wordpress.com/2014/11/20140717_105250.jpg?w=600 600w, https://bamdadi.files.wordpress.com/2014/11/20140717_105250.jpg?w=72 72w" sizes="(max-width: 300px) 85vw, 300px" /></p>
  1055. ]]></content:encoded>
  1056. <wfw:commentRss>https://bamdadi.com/2014/11/12/%d8%b9%d9%85%d9%84%db%8c%d8%a7%d8%aa-%d8%a8%d8%a7%d8%b2%da%af%d8%b4%d8%aa-%da%af%d9%86%d9%88%d9%85-%db%8c%da%a9-%d8%af%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d9%86-%d8%ae%d8%a7%d9%86%d9%88%d8%a7%d8%af%da%af%db%8c/feed/</wfw:commentRss>
  1057. <slash:comments>2</slash:comments>
  1058. <media:content url="https://2.gravatar.com/avatar/5d5e5f65a551107d3774b7a0f50ffffe4e72e6182c6f54c9ad9cf98221ee16a5?s=96&#38;d=&#38;r=G" medium="image">
  1059. <media:title type="html">خودم</media:title>
  1060. </media:content>
  1061.  
  1062. <media:content url="https://bamdadi.files.wordpress.com/2014/11/20140717_105250.jpg?w=300" medium="image">
  1063. <media:title type="html">20140717_105250</media:title>
  1064. </media:content>
  1065. </item>
  1066. <item>
  1067. <title>آقای اوباما! چه کاری وحشیانه است؟</title>
  1068. <link>https://bamdadi.com/2014/08/15/%d8%a2%d9%82%d8%a7%db%8c-%d8%a7%d9%88%d8%a8%d8%a7%d9%85%d8%a7-%da%86%d9%87-%da%a9%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%88%d8%ad%d8%b4%db%8c%d8%a7%d9%86%d9%87-%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%9f/</link>
  1069. <comments>https://bamdadi.com/2014/08/15/%d8%a2%d9%82%d8%a7%db%8c-%d8%a7%d9%88%d8%a8%d8%a7%d9%85%d8%a7-%da%86%d9%87-%da%a9%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%88%d8%ad%d8%b4%db%8c%d8%a7%d9%86%d9%87-%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%9f/#comments</comments>
  1070. <dc:creator><![CDATA[bamdadi]]></dc:creator>
  1071. <pubDate>Thu, 14 Aug 2014 20:52:44 +0000</pubDate>
  1072. <category><![CDATA[اسرائیل و فلسطین]]></category>
  1073. <category><![CDATA[ترجمه]]></category>
  1074. <category><![CDATA[حقوق بشر]]></category>
  1075. <category><![CDATA[barbarism]]></category>
  1076. <category><![CDATA[Rania Masri]]></category>
  1077. <category><![CDATA[فلسطین]]></category>
  1078. <category><![CDATA[وحشی‌گری]]></category>
  1079. <category><![CDATA[وحشیانه]]></category>
  1080. <category><![CDATA[what is barbarism]]></category>
  1081. <category><![CDATA[آمریکا]]></category>
  1082. <category><![CDATA[آستین]]></category>
  1083. <category><![CDATA[اسرائیل]]></category>
  1084. <category><![CDATA[رانية المصري]]></category>
  1085. <category><![CDATA[سخنرانی]]></category>
  1086. <guid isPermaLink="false">http://bamdadi.com/?p=9032</guid>
  1087.  
  1088. <description><![CDATA[در این ویدئوی کوتاه &#8211; که ظاهرا مربوط به یک تجمع اعتراض‌آمیز علیه اسرائیل در آستین تگزاس است &#8211;  خانم «رانية المصري» (Rania Masri) فعال سیاسی و استاد دانشگاه لبنانی-آمریکایی در دفاع از مردم فلسطین و خطاب به آقای اوباما صحبت می‌کند. لحن صریح و فصیح و پرشور اما سکولار و متین او به دلم &#8230; <a href="https://bamdadi.com/2014/08/15/%d8%a2%d9%82%d8%a7%db%8c-%d8%a7%d9%88%d8%a8%d8%a7%d9%85%d8%a7-%da%86%d9%87-%da%a9%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%88%d8%ad%d8%b4%db%8c%d8%a7%d9%86%d9%87-%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%9f/" class="more-link">به خواندن ادامه دهید<span class="screen-reader-text"> "آقای اوباما! چه کاری وحشیانه&#160;است؟"</span></a>]]></description>
  1089. <content:encoded><![CDATA[<blockquote>
  1090. <p style="text-align:justify;">در این ویدئوی کوتاه &#8211; که ظاهرا مربوط به یک تجمع اعتراض‌آمیز علیه اسرائیل در آستین تگزاس است &#8211;  خانم <a href="https://twitter.com/rania_masri">«رانية المصري» (Rania Masri)</a> فعال سیاسی و استاد دانشگاه لبنانی-آمریکایی در دفاع از مردم فلسطین و خطاب به آقای اوباما صحبت می‌کند. لحن صریح و فصیح و پرشور اما سکولار و متین او به دلم نشست. در گوگل‌پلاس <a href="https://plus.google.com/u/0/+BamdadIrani/posts/2pqhVeHAaNV">هم‌خوانش کردم</a> که با استقبال نسبی دوستان مواجه شد. در عین حال نگاهی به کامنت‌های آن پست نشان می‌دهد که ترول‌های طرفدار اسرائیل بدون دعوت سعی کرده‌اند آن‌جا را اشغال کنند. چیز عجیبی نیست. شاید غیر از اشغال‌گری و تجاوز به آن‌ها نیاموخته‌اند، گیرم که برخلاف غزه این‌جا من بی‌دفاع نیستم. تا توانستم بلاک کردم!</p>
  1091. <p style="text-align:justify;">این متن با همکاری <a href="https://plus.google.com/u/0/114591594390677548821/posts">م.‌ ‌آشنا</a> به فارسی ترجمه شده است. با تشکر از ایشان.</p>
  1092. </blockquote>
  1093. <div class="jetpack-video-wrapper"><iframe class="youtube-player" width="840" height="473" src="https://www.youtube.com/embed/V4H5PFGr03Q?version=3&#038;rel=1&#038;showsearch=0&#038;showinfo=1&#038;iv_load_policy=1&#038;fs=1&#038;hl=fa&#038;autohide=2&#038;wmode=transparent" allowfullscreen="true" style="border:0;" sandbox="allow-scripts allow-same-origin allow-popups allow-presentation allow-popups-to-escape-sandbox"></iframe></div>
  1094. <p style="text-align:justify;"><strong>آقای اوباما! چه کاری وحشیانه است؟ (?Mr.Obama, what is barbaric)</strong></p>
  1095. <p style="text-align:justify;">دیروز، اول ماه اوت، دولت آقای اوباما اعلام کرد که دستگیری سرباز مهاجم اسرائیلی توسط نیروهای مقاومت فلسطینی &#8211; نقل قول می‌کنم &#8211; «اقدامی وحشیانه» بود.</p>
  1096. <p style="text-align:justify;">به نظر می رسد پرزیدنت اوباما و دولتش به گروگان گرفتن سرباز مهاجم متعلق به یک ارتش اشغال‌گر را «وحشیانه» می‌دانند، اما قتل عام بیش از ۱۶۰۰ فلسطینی در محله‌ها، خانه‌ها، مدرسه‌ها، بیمارستان‌ها، زمین‌های بازی‌ یا سواحل دریا وحشیانه نیست.</p>
  1097. <p style="text-align:justify;">لازم است که به آقای اوباما بگوییم چه چیزی وحشیانه است.</p>
  1098. <p style="text-align:justify;">وحشیانه به قتل رساندن بیش از ۷۰ خانواده در غزه توسط اسرائیلی‌هاست. بیش از ۷۰ خانواده‌ی فلسطینی از دست رفته‌اند.</p>
  1099. <p style="text-align:justify;">وحشیانه ۳۰۰ هزار کودک در غزه هستند که خانه یا نزدیکانشان را از دست داده‌اند.</p>
  1100. <p style="text-align:justify;">وحشیانه هدف قرار دادن بیمارستان‌هاست. ۶ تا از ۹ بیمارستان غزه تعطیل شده‌اند و اسرائیل تهدید می‌کند که به بقیه‌ی آن‌ها نیز حمله خواهد کرد.</p>
  1101. <p style="text-align:justify;">وحشیانه محله‌هایی هستند که سراسر نابود شده‌اند، به گونه‌ای که یک خبرنگار آن‌‌ها را «<span id="result_box" class="short_text" lang="fa"><span class="hps">آخرالزمانی</span></span>» (apocalyptic) نامید.</p>
  1102. <p style="text-align:justify;">وحشیانه پرتاب ۵۰۰ هزار موشک به ناحیه‌ای با مساحتی کمتر از ۲۶۰ کیلومتر مربع (۱۰۰ مایل مربع) است.</p>
  1103. <p style="text-align:justify;">وحشیانه سیاست صیهونیستی مبنی بر نابودسازی اقتصاد غزه است. به همین دلیل آن‌ها نیروگاه غزه را بمباران کردند. به همین دلیل زیرساخت‌های فاضلاب و تصفیه‌خانه را بمباران می‌کنند. به همین دلیل دیروز یک کارخانه‌ی بستنی‌سازی را نابود کردند.</p>
  1104. <p style="text-align:justify;">وحشیانه محاصره‌ی کامل غزه از سال ۲۰۰۵ و جداسازی آن با حصار از سال ۱۹۹۵ است. وحشیانه هدف این محاصره است که تخریب اقتصاد فلسطینی‌های غزه است تا آن‌ها را ناتوان کند و در هم بشکند. این، وحشیانه است آقای اوباما!</p>
  1105. <p style="text-align:justify;">وحشیانه، آقای اوباما، آن‌چه امروز از اسرائیل به گوش می‌رسد است که علنا خواستار قتل عام فلسطینی‌های غزه می‌شوند. این‌ها در روزنامه‌های اسرائیلی نوشته شده است. معاون نخست‌وزیر فعلی اسرائیل است که علیه فلسطینی‌ها چنین خواسته است. {نکته: او گفته: «ما باید آن‌چنان ضربه‌ای به غزه وارد کنیم که به قرون وسطی فرستاده شود. همه‌ی زیرساخت‌ها شامل جاده‌ها و تاسیسات آب باید نابود شوند».}</p>
  1106. <p style="text-align:justify;">اما هیچ‌یک از این‌ها برای ما فلسطینی‌ها جدید نیست. ما این چیزها را قبلا هم دیده‌ایم&#8230; قبلا هم دیده‌ایم.</p>
  1107. <p style="text-align:justify;">ما شگفت‌زده نشده‌ایم. ای کاش شده بودیم. اما هیچ‌کدام از وقایعی که در غزه یا رام‌ الله یا قدس {بیت المقدس یا اورشلیم} علیه ما رخ داده است برای ما جدید نیستند.</p>
  1108. <p style="text-align:justify;">وحشیانه، آقای اوباما، صهیونیزم است. «گولدا مایر» (Golda Meir) &#8211; چهارمین نخست وزیر اسرائیل &#8211; گفت: «چیزی به نام مردم فلسطین وجود ندارد». وحشیانه انکار هویت و هستی ماست.</p>
  1109. <p style="text-align:justify;">وحشیانه آن‌چه است که «مناخیم بگین» (Menachem Begin) &#8211; یکی دیگر از نخست وزیران اسرائیلی &#8211; در ۱۹۴۹ گفت، هنگامی که او همه‌ی فلسطینی‌ها را «جانورانی وحشی که روی دو پا راه می‌روند» نامید.</p>
  1110. <p style="text-align:justify;">وحشیانه آن‌ چیزی است که «بنی موریس» (Benny Morris) مورخ می‌گوید. او با این‌که اذعان دارد تک تک روستاها و شهرهای اسرائیلی روی روستاها و شهرهای فلسطینی ساخته شده‌اند از این نسل‌ کشی و تصفیه‌ی قومی فلسطینی‌ها حمایت می‌کند و اخیرا هم خواستار تصفیه‌ی قومی کامل آن‌ها در غزه شده است. وحشیانه، این است.</p>
  1111. <p style="text-align:justify;">وحشیانه آن‌چه نیروهای تهاجمی اسرائیل {کنایه از ارتش اسرائیل به نام نیروهای دفاعی اسرائیل} خواستارش هستند است. آن‌ها کاملا به صراحت گفته‌اند که به افسران ارتش توصیه‌ی حقوقی (legal advice) شده که آن‌ها اجازه دارند &#8211; نقل قول می‌کنم &#8211; «هدف‌شان رسیدن به تلفات بالای غیرنظامی باشد». این دستورالعمل در سال ۲۰۱۴ صادر نشده؛ بلکه مربوط به ۲۰۰۹ بوده است.</p>
  1112. <p style="text-align:justify;">وحشیانه صحبت‌های نتانیاهو است، آن‌جا که می‌گوید ما باید آن‌ها را بکوبیم «نه فقط یک ضربه، بلکه ضرباتی چنان دردآور که هزینه‌ی سنگینش ورای تحمل باشد». و او این را در ۲۰۱۲ گفت. این، وحشیانه است.</p>
  1113. <p style="text-align:justify;">وحشیانه این است که وقتی از نتانیاهو درباره‌ی واکنش‌‌ احتمالی جهانیان به تخریب روستاهای فلسطینی پرسیدند پاسخ داد: «جهان هیچ نخواهد گفت؛ جز این که ما داریم از خود دفاع می‌کنیم».</p>
  1114. <p style="text-align:justify;">پرزیدنت اوباما گفته &#8211; و من نقل قول می‌کنم &#8211; :«غیرنظامیان بی‌گناهی که در تبادل آتش گیر افتاده‌اند باید بر وجدان‌های ما سنگینی کنند. ما باید بیشتر تلاش کنیم».</p>
  1115. <p style="text-align:justify;">من از شما درخواست می‌کنم آقای اوباما، لطفا تلاش بیشتری نکنید.</p>
  1116. <p style="text-align:justify;">چرا که هرگاه او تلاش بیشتری می‌کند تسلیحات بیشتری هدیه می‌دهد و میلیون‌ها دلار از پول‌های ما را خرج ماشین جنگی اسرائیل می‌کند.</p>
  1117. <p style="text-align:justify;">نه آقای اوباما، اگر مرگ خانواده‌های ما این‌گونه بر وجدانتان سنگینی می‌کند، لطفا بیشتر تلاش نکنید!</p>
  1118. <p style="text-align:justify;">ما باید توجه داشته باشیم که جرائمی که در ۲۷ روز گذشته علیه فلسطینی‌ها انجام گرفته به هیچ عنوان جدید نیست. جنایت‌‌هایی که علیه فلسطینیان غزه از زمان آغاز محاصره در سال ۲۰۰۵ تاکنون مرتکب شده‌اند جدید نیست. این جنایت‌ها از سال ۱۹۴۸ شروع شده‌ است.</p>
  1119. <p style="text-align:justify;">ما باید بدانیم چه چیزی وحشیانه است. وحشیانه نژادپرستی است. وحشیانه این است که فلسطینی‌ها را به مثابه یک «تهدید جمعیتی» (demographic threat) تعریف کنیم و وجود داشتن فلسطینی‌ها را تهدیدی برای بقاء اسرائیل به شمار بیاوریم. وجود ما تهدیدی برای بقاء آن‌هاست. این یعنی این حقیقت که ما وجود داریم به خودی خود توجیهی کافی برای آن‌هاست تا ما را بکشند. این، وحشی‌گری است. این، نژادپرستی است. این، صهیونیزم است&#8230; و این آن‌چه باید به آن خاتمه دهیم است.</p>
  1120. <p style="text-align:justify;">ما اینجاییم که همگی اعلام کنیم خواستار تحریم تسلیحاتی دولت اسرائیل هستیم. ما خواستار تحریم تسلیحاتی دولت اسرائیل هستیم.</p>
  1121. <p style="text-align:justify;">ما اینجاییم که از «دیوان بین‌المللی کیفری» (International Criminal Court) و «دیوان بین‌المللی دادگستری» (International Court of Justice) بخواهیم جنایت‌کاران جنگی اسرائیلی را به جرم نسل کشی محاکمه کنند.</p>
  1122. <p style="text-align:justify;">ما خواستار پایان اشغال‌ هستیم&#8230; و ما خواستار پایان نژادپرستی هستیم.</p>
  1123. <p style="text-align:justify;">ما با وزیر امور خارجه‌ی فنلاند موافقیم که گفت گزینه‌ی تحریم اسرائیل باید روی میز باشد.</p>
  1124. <p style="text-align:justify;">ما از دولت‌های آمریکای لاتین که سفرای خود را از اسرائیل فراخواندند حمایت می‌کنیم&#8230; از اکوادر گرفته تا السالوادور، بولیوی، برزیل، ونزوئلا، شیلی، پرو و کوبا. ما از رئیس جمهور بولیوی &#8211; «اوو مورالس» (Evo Morales) &#8211; حمایت می‌کنیم که گفت اسرائیل یک «دولت تروریست» است.</p>
  1125. <p style="text-align:justify;">و این را هم باید بگویم. ما نه فقط از خانواده‌های فلسطینی &#8211; و زنان و کودکان آن‌ها &#8211; دفاع می‌کنیم؛ بلکه باید در کنار «مقاومت فلسطینی» بایستیم و از آن حمایت کنیم. اگر معتقدیم که مردمان تحت اشغال‌ حق دفاع از خود را دارند &#8211; مردم سرزمین‌های اشغالی حق این کار را دارند &#8211; باید از «مقاومت فلسطینی» حمایت کنیم.</p>
  1126. <p style="text-align:justify;">ما از مقاومت فلسطینی حمایت می‌کنیم.</p>
  1127. <p style="text-align:justify;">و اگر ما با نژادپرستی علیه فلسطینیان مخالفیم، لازم است که بگوییم که با نژادپرستی علیه هر کس و در هر جا مخالفیم.</p>
  1128. <p style="text-align:justify;">این یعنی آقای اوباما، ما با جنگ‌افزارها و جنگ‌های پهپادی شما مخالفیم. ما با سیاست‌های مهاجرتی‌تان که خانواده‌ها را در تگزاس و نقاط دیگر آمریکا از هم جدا می‌کند مخالفیم. ما مخالف تبعیض علیه آمریکایی‌های آفریقایی‌تبار و لاتین‌تبار و سایر رنگین‌پوستان هستیم. ما این را به نام فلسطینیان و فعالان حقوق بشر می‌گوییم: خصوصی‌سازی زندان‌ها را در این کشور پایان دهید، جنگ‌افزارها و جنگ‌های پهپادی را متوقف کنید و به هر آن‌چه وحشیانه است خاتمه دهید. این است آن‌چه ما می‌گوییم.</p>
  1129. <p style="text-align:justify;">و ما عهد می‌بندیم. ما امروز همین‌جا عهد می‌بندیم. به نام فلسطینیان، که مقاوم‌ترین مردمانی هستند که تا به حال شناخته‌ام، که ایستاده‌اند، که از ۱۹۴۸ تاکنون ایستاده‌اند&#8230; ما با آنها عهد می‌بندیم که وقتی بمباران‌ها پایان یافتند &#8211; و آنها پایان خواهند یافت &#8211; خشم امروزمان را به یاد خواهیم داشت. ما اشک‌های امروزمان را به یاد خواهیم داشت. ما نخواهیم شکست.</p>
  1130. <p style="text-align:justify;">پس تا زمانی که فلسطینی‌ها زنده‌ هستند &#8211; و آن‌ها زنده خواهند ماند &#8211; و تا زمانی که پایداری می‌کنند &#8211; و به خدا سوگند که ما پایداریم &#8211; ما نخواهیم شکست و سازمان خواهیم یافت.</p>
  1131. <p>این یعنی تک تک شما متعهد شوید که از جنبش تحریم و تحدید اسرائیل (BDS) حمایت کنید و برای قدرت گرفتن آن سازمان‌دهی کنید. این را به رسالت شخصی‌تان تبدیل کنید&#8230;</p>
  1132. <p><strong>پی‌نوشت</strong>: متن این پست به صورت زیرنویس فارسی در ویدئوی بالا اضافه شده است. هنگام تماشا می‌توانید آن‌را از گزینگان نمایشگر یوتیوب انتخاب کنید.</p>
  1133. <hr />
  1134. <p style="text-align:justify;">fا توجه به فیلتر بودن بامدادی در ایران، لطفا مطالب آن‌را از طریق اشتراک در <a href="http://feeds.feedburner.com/bamdadi">خوراک</a> آن پی‌گیری کنید. استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است. در ضمن جهت گفتگو و تبادل نظر، شما را به حضور و مشارکت در <a href="https://plus.google.com/u/0/+BamdadIrani/posts">گوگل‌پلاس</a> دعوت می‌کنم.</p>
  1135. ]]></content:encoded>
  1136. <wfw:commentRss>https://bamdadi.com/2014/08/15/%d8%a2%d9%82%d8%a7%db%8c-%d8%a7%d9%88%d8%a8%d8%a7%d9%85%d8%a7-%da%86%d9%87-%da%a9%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%88%d8%ad%d8%b4%db%8c%d8%a7%d9%86%d9%87-%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%9f/feed/</wfw:commentRss>
  1137. <slash:comments>8</slash:comments>
  1138. <media:thumbnail url="https://bamdadi.files.wordpress.com/2014/08/522f7707a5290-image-e1409004291382.jpg" />
  1139. <media:content url="https://bamdadi.files.wordpress.com/2014/08/522f7707a5290-image-e1409004291382.jpg" medium="image">
  1140. <media:title type="html">522f7707a5290.image</media:title>
  1141. </media:content>
  1142.  
  1143. <media:content url="https://2.gravatar.com/avatar/5d5e5f65a551107d3774b7a0f50ffffe4e72e6182c6f54c9ad9cf98221ee16a5?s=96&#38;d=&#38;r=G" medium="image">
  1144. <media:title type="html">خودم</media:title>
  1145. </media:content>
  1146. </item>
  1147. </channel>
  1148. </rss>
  1149.  

If you would like to create a banner that links to this page (i.e. this validation result), do the following:

  1. Download the "valid RSS" banner.

  2. Upload the image to your own server. (This step is important. Please do not link directly to the image on this server.)

  3. Add this HTML to your page (change the image src attribute if necessary):

If you would like to create a text link instead, here is the URL you can use:

http://www.feedvalidator.org/check.cgi?url=http%3A//feeds.feedburner.com/bamdadi

Copyright © 2002-9 Sam Ruby, Mark Pilgrim, Joseph Walton, and Phil Ringnalda