This is a valid RSS feed.
This feed is valid, but interoperability with the widest range of feed readers could be improved by implementing the following recommendations.
line 35, column 0: (4 occurrences) [help]
<div data-readmoretitle="بیشتر بخوانید">
line 70, column 0: (6 occurrences) [help]
<div itemprop="articleBody" class="item-text">
line 191, column 0: (6 occurrences) [help]
<p style="text-align:center"><img decoding="async" src="https://newsmedia.ta ...
<?xml version="1.0" encoding="UTF-8"?><rss version="2.0"
xmlns:content="http://purl.org/rss/1.0/modules/content/"
xmlns:wfw="http://wellformedweb.org/CommentAPI/"
xmlns:dc="http://purl.org/dc/elements/1.1/"
xmlns:atom="http://www.w3.org/2005/Atom"
xmlns:sy="http://purl.org/rss/1.0/modules/syndication/"
xmlns:slash="http://purl.org/rss/1.0/modules/slash/"
>
<channel>
<title>بک لینک</title>
<atom:link href="https://www.backlinkdev.ir/feed/" rel="self" type="application/rss+xml" />
<link>https://www.backlinkdev.ir</link>
<description>طراحی انواع بک لینک</description>
<lastBuildDate>Fri, 05 Sep 2025 13:17:43 +0000</lastBuildDate>
<language>fa-IR</language>
<sy:updatePeriod>
hourly </sy:updatePeriod>
<sy:updateFrequency>
1 </sy:updateFrequency>
<item>
<title>حضور ایران در سی و هشتمین دوره نمایشگاه کتاب مسکو</title>
<link>https://www.backlinkdev.ir/%d8%ad%d8%b6%d9%88%d8%b1-%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86-%d8%af%d8%b1-%d8%b3%db%8c-%d9%88-%d9%87%d8%b4%d8%aa%d9%85%db%8c%d9%86-%d8%af%d9%88%d8%b1%d9%87-%d9%86%d9%85%d8%a7%db%8c%d8%b4%da%af%d8%a7%d9%87/</link>
<dc:creator><![CDATA[استاندارد وب ایران]]></dc:creator>
<pubDate>Fri, 05 Sep 2025 13:17:43 +0000</pubDate>
<category><![CDATA[کتاب]]></category>
<category><![CDATA[اخبار ادبیات و نشر]]></category>
<guid isPermaLink="false">https://www.backlinkdev.ir/%d8%ad%d8%b6%d9%88%d8%b1-%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86-%d8%af%d8%b1-%d8%b3%db%8c-%d9%88-%d9%87%d8%b4%d8%aa%d9%85%db%8c%d9%86-%d8%af%d9%88%d8%b1%d9%87-%d9%86%d9%85%d8%a7%db%8c%d8%b4%da%af%d8%a7%d9%87/</guid>
<description><![CDATA[به گزارش خبرگزاری تسنیم، سی و هشتمین دوره نمایشگاه بینالمللی کتاب مسکو از 3 تا 7 سپتامبر 2025 (12 تا 16 شهریور 1404) در محل «ودنخا» (مرکز رویدادها و نمایشگاههای فرهنگی و تجاری) برگزار میشود. در این دوره، کشور هند بهعنوان میهمان ویژه حضور دارد و تازهترین آثار و بیش از دو هزار و 500 عنوان … <a href="https://www.backlinkdev.ir/%d8%ad%d8%b6%d9%88%d8%b1-%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86-%d8%af%d8%b1-%d8%b3%db%8c-%d9%88-%d9%87%d8%b4%d8%aa%d9%85%db%8c%d9%86-%d8%af%d9%88%d8%b1%d9%87-%d9%86%d9%85%d8%a7%db%8c%d8%b4%da%af%d8%a7%d9%87/" class="more-link">ادامه خواندن <span class="screen-reader-text">حضور ایران در سی و هشتمین دوره نمایشگاه کتاب مسکو</span></a>]]></description>
<content:encoded><![CDATA[<p> <br />
</p>
<div data-readmoretitle="بیشتر بخوانید">
<p>به گزارش خبرگزاری تسنیم، سی و هشتمین دوره نمایشگاه بینالمللی کتاب مسکو از 3 تا 7 سپتامبر 2025 (12 تا 16 شهریور 1404) در محل «ودنخا» (مرکز رویدادها و نمایشگاههای فرهنگی و تجاری) برگزار میشود.</p>
<p>در این دوره، کشور هند بهعنوان میهمان ویژه حضور دارد و تازهترین آثار و بیش از دو هزار و 500 عنوان کتاب خود را به نمایش میگذارد. نمایشگاه امسال با حضور بیش از 300 ناشر و توزیعکننده از روسیه و دیگر کشورها و همزمان با سومین نمایشگاه بینالمللی کتاب کودک برگزار میشود.</p>
<p>برنامههای اصلی شامل رونمایی کتاب، نشستهای تخصصی، سخنرانیها، میزگردهای ادبی و کارگاههای آموزشی است. همچنین بیش از 100 رویداد ویژه کودکان شامل کارگاههای آموزشی، نمایش انیمیشن و مسابقات برگزار میشود و موضوعاتی چون نشر دیجیتال، کتابهای صوتی و فناوریهای نوین صنعت نشر برجسته خواهد شد.</p>
<p>خانه کتاب و ادبیات ایران با غرفهای به مساحت 27 مترمربع در این نمایشگاه حضور خواهد داشت و بیش از 300 عنوان کتاب در حوزههای ادبیات کلاسیک و معاصر، ایرانشناسی، آموزش زبان فارسی و آثار غیرداستانی و … را به مخاطبان معرفی میکند.</p>
<p>بخشی از غرفه به نمایش آثار تصویرگری ایرانی اختصاص دارد و مرجان فولادوند (نویسنده) و عاطفه ملکیجو (تصویرگر) با حضور در نشستها و کارگاهها، تجربیات خود را با مخاطبان و علاقهمندان بینالمللی به اشتراک میگذارند. همچنین غرفه جمهوری اسلامی ایران به معرفی طرح گرنت، جایزه جهانی کتاب سال جمهوری اسلامی ایران و نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران نیز میپردازد.</p>
<p>این حضور، فرصتی برای معرفی زبان فارسی، گسترش همکاریهای بینالمللی در حوزه ترجمه و کپیرایت و گرامیداشت یکهزار و پانصدمین سالگرد میلاد پیامبر اکرم (ص) فراهم میکند.</p>
<p>انتهای پیام/</p>
</div>
<p><br />
<br />منبع: خبرگزاری تسنیم</p>
]]></content:encoded>
</item>
<item>
<title>کرّار بود نه فرار و مَثلش، مَثل سوره قلهوالله؛ علی (ع) در کلام اهل سنت</title>
<link>https://www.backlinkdev.ir/%da%a9%d8%b1%d9%91%d8%a7%d8%b1-%d8%a8%d9%88%d8%af-%d9%86%d9%87-%d9%81%d8%b1%d8%a7%d8%b1-%d9%88-%d9%85%d9%8e%d8%ab%d9%84%d8%b4%d8%8c-%d9%85%d9%8e%d8%ab%d9%84-%d8%b3%d9%88%d8%b1%d9%87-%d9%82%d9%84/</link>
<dc:creator><![CDATA[استاندارد وب ایران]]></dc:creator>
<pubDate>Tue, 02 Sep 2025 07:06:48 +0000</pubDate>
<category><![CDATA[کتاب]]></category>
<category><![CDATA[امام علی(ع)]]></category>
<category><![CDATA[امیرالمومنین(ع)]]></category>
<category><![CDATA[انتشارات کتاب جمکران]]></category>
<category><![CDATA[اهل سنت]]></category>
<category><![CDATA[روز پدر]]></category>
<category><![CDATA[میلاد امام علی(ع)]]></category>
<category><![CDATA[وحدت شیعه و سنی]]></category>
<guid isPermaLink="false">https://www.backlinkdev.ir/%da%a9%d8%b1%d9%91%d8%a7%d8%b1-%d8%a8%d9%88%d8%af-%d9%86%d9%87-%d9%81%d8%b1%d8%a7%d8%b1-%d9%88-%d9%85%d9%8e%d8%ab%d9%84%d8%b4%d8%8c-%d9%85%d9%8e%d8%ab%d9%84-%d8%b3%d9%88%d8%b1%d9%87-%d9%82%d9%84/</guid>
<description><![CDATA[خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: کتاب «مسیح اسلام؛ داستانهایی از فضائل امام علی (ع) در منابع اهل سنت» اثر علی قهرمانی سال ۱۴۰۰ توسط انتشارات کتاب جمکران وارد بازار نشر شد و طی ۱۰ روز به چاپ هشتم رسید. اینکتاب که مولفش برای نوشتن آن، بیش از ۳۰۰ منبع تاریخی و حدیثی اهل … <a href="https://www.backlinkdev.ir/%da%a9%d8%b1%d9%91%d8%a7%d8%b1-%d8%a8%d9%88%d8%af-%d9%86%d9%87-%d9%81%d8%b1%d8%a7%d8%b1-%d9%88-%d9%85%d9%8e%d8%ab%d9%84%d8%b4%d8%8c-%d9%85%d9%8e%d8%ab%d9%84-%d8%b3%d9%88%d8%b1%d9%87-%d9%82%d9%84/" class="more-link">ادامه خواندن <span class="screen-reader-text">کرّار بود نه فرار و مَثلش، مَثل سوره قلهوالله؛ علی (ع) در کلام اهل سنت</span></a>]]></description>
<content:encoded><![CDATA[<p> <br />
</p>
<div itemprop="articleBody" class="item-text">
<p style="text-align:justify"><strong><span style="color:#000080">خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب:</span></strong> کتاب «مسیح اسلام؛ داستانهایی از فضائل امام علی (ع) در منابع اهل سنت» اثر علی قهرمانی سال ۱۴۰۰ توسط انتشارات کتاب جمکران وارد بازار نشر شد و طی ۱۰ روز به چاپ هشتم رسید. اینکتاب که مولفش برای نوشتن آن، بیش از ۳۰۰ منبع تاریخی و حدیثی اهل سنت را مطالعه و بررسی کرده، در حال حاضر با نوبت چاپ نوزدهم با شمارگان ۱۰ هزار نسخه در بازار نشر حضور دارد.</p>
<p style="text-align:justify">علی قهرمانی، پیش از اینکتاب، اثر دیگری درباره شخصیت حضرت فاطمه زهرا (س) نوشت که با عنوان «فاطمه علی است» توسط همینناشر چاپ شد. «مسیح اسلام» نیز با رویکرد همانکتاب اول نوشته شد و به خردهروایتهای داستانی اختصاص دارد که بازه زمانیاش از ۱۳ سالگی علی (ع) که به جانشینی پیامبر (ص) انتخاب میشود، تا ۲۰ سال بعد یعنی حجهالوداع و واقعه غدیر خم امتداد دارد.</p>
<p style="text-align:justify">نویسنده کتاب پیشرو در مقدمه آن میگوید: «پژوهش مطالب اینکتاب بهطور ناپیوسته بیش از ۱۰ سال طول کشید و بنا بر آن بود که داستان به متن وفادار باشد. در اندک مواردی که روایت، هیچزمینه و فضای داستانی نداشت، با مراجعه به تاریخ و منابع فریقین تلاش شد سقف خیال در داستانپردازیها نیز بالاتر از کشش روایت مذکور نباشد.»</p>
<p style="text-align:justify">داستانهای کتاب پیشرو در ۵ فصل تدوین شدهاند که عبارتاند از: «خورشید مکه»، «آفتاب مدینه»، «طلوع در غدیر»، «خورشید خانهنشین» و «در جستجوی آفتاب»</p>
<p style="text-align:justify">در ادامه به بهانه سالروز میلاد امیرالمومنین (ع)، <strong>۱۰ فراز</strong> از داستانهای «مسیح اسلام» را میخوانیم؛</p>
<p style="text-align:justify"><span style="color:#000080"><strong>قدم از قدم برنداشت</strong></span></p>
<p style="text-align:justify">بانگ هجرت که نواخته شد، تازهمسلمانها دستهدسته و پنهانی راهی یثرب شدند. مکه دیگر جای زندگی نبود، همهشان گرچه صبور بودند و ساکت، اما شکنجههای گاه و بیگاه کفار و آزار مشرکان امانی برای مومنان نگذاشته بود. درست در همین شرایط از جایی که گمانش را هم نمیبردند خدا درِ گشایشی برایشان باز کرد؛ بیعت شبانه اهالی یثرب همهچیز را دگرگون ساخت، پیامبر تا همه را نفرستاد خودش راهی نشد. وقتی هم هجرت را آغاز کرد، در قبا ماند و وارد شهر نشد.</p>
<p style="text-align:justify">همه دلهای شهر برای نبی میتپید و دل پیامبر برای علی (ع). جانشین پیامبر در مکه ماند تا در نبوتش امانتهای مانده پیش رسول خدا را به صاحبانشان برگرداند و کارهای نیمهتمام پیامبر را به سامانی برساند.</p>
<p style="text-align:justify">تا علی نیامد، نبی قدم از قدم برنداشت، تا همه بفهمند ارزش علی را برای نبی و جایگاهش را.</p>
<p style="text-align:justify"><strong><span style="color:#000080">خشونت در راه خدا</span></strong></p>
<p style="text-align:justify">از نبرد یمن که برمیگشتند علی جلوتر رفت. رفت تا رسول خدا را ببیند و اخبار پیروزی سپاه اسلام را داغ داغ تقدیم کند.</p>
<p style="text-align:justify">علی که رفت باقیماندهها، هرچه پارچه و لباس غنیمتی بود پوشیدند. علی اما خیلی زود برگشت و هرچه را هرکه تصرف کرده بود به زور پس گرفت.</p>
<p style="text-align:justify">زورشان به علی نرسید، اما شکایت پیش رسول خدا بردند و شکوهای طولانی سر دادند.</p>
<p style="text-align:justify">«از علی پیش من گله و شکایت نکنید. زیرا اگر خشونتی نشان داده، حتما برای خدا بوده و بس.»</p>
<p style="text-align:justify"><strong><span style="color:#000080">کرار بود نه فرار</span></strong></p>
<p style="text-align:justify">زرهی که بر تن داشت، پشت نداشت، چون در قاموسش نه شکست را میتوانستی پیدا کنی، نه پشت کردن به دشمن و نه فرار از میدان نبرد. سپر را خرج عروسی کرد و جای آن پرچم فرماندهی سپاه را به دست گرفت؛ دلاوری که خدا از او راضی بود و او هم از خدا، هرجا بود فتح و ظفر با او بود و از هیچ جنگی برنگشت مگر با پیروزی.</p>
<p style="text-align:justify">کسی به میدان مبارزه با او نرفت مگر آنکه در بازگشت جانش را جا گذاشته بود. شمشیر که به دست میگرفت از چپ و راست میگریختند. زیرا جبرئیل دست راستش بود و میکائیل دست چپش. فرار میکردند و میگفتند: «فرشته مرگ جایی در پشت شمشیر علی است.»</p>
<p style="text-align:justify"><strong><span style="color:#000080">غدیر به روایت ذهبی</span></strong></p>
<p style="text-align:justify">کتاب را از قفسه بیرون کشید و پیش رویش گذاشت. ورق به ورق و سطر به سطر شروع کرد به خواندن. کتاب اول که تمام کرد کناری گذاشت و کتاب دوم را به دست گرفت. تورقی کرد و مروری؛ همه مطالب مرتبط و در راستای کتاب قبلی بود. کتابهای سوم و چهارم هم همینطور. دانست اینها جلدهایی از یککتاب هستند و پیرامون حقیقتی واحد به نگارش درآمدند.</p>
<p style="text-align:justify">«محمد ذهبی» محدثی نامآشنا، تاریخنگاری برجسته و سیرهنویسی توانا و آشنا به رجال بود. میدانست جمعآوری چنین گنج گرانبهایی چقدر سخت است و طاقتفرسا. نمیتوانست تحسین و تقدیر خود را از اینکار بزرگ پنهان کند. دست به قلم برد و حال خود را پس از خوندن اینکتاب اینطور نوشت:</p>
<p style="text-align:justify">«محمد بن جریر طبری روایات غدیر خم را در چهارجلد گردآوری کرده است. من بخشی از آن را دیدم و جلدی از آن را خواندم. از گستردگی روایات غدیر شگفتزده شدم و فراوانی اینروایات مرا مات و مبهوت ساخت. آنجا بود که یقین کردم ایناتفاق ناب رخ داده است.»</p>
<p style="text-align:justify"><strong><span style="color:#000080">تو هم شنیدهای؟</span></strong></p>
<p style="text-align:justify">در روزگاری زندگی میکرد که سینهها جام کینهها بود؛ دورانی که هیچخطیب و منبری بیلعن علی از منبر پایین نمیآمد. حدیثی عجیب اما ناب سعید بن مسیب را آواره کوه و بیابان و راهی راه دانایی کرده بود.</p>
<p style="text-align:justify">پیش پسر ابیوقاص که رسید، روایت را که چون گنجی گرانبها پنهان کرده بود بیرون آورد. حدیث منزلت را برای سعد خواند. گفت: «تو رسول خدا را درک کردهای. آیا چنین حدیثی از او شنیدهای؟!»</p>
<p style="text-align:justify">با حرف و خنده سعد، چشمهای از تعجب گردشدهاش، داشت از حدقه بیرون میزد:</p>
<p style="text-align:justify">«آری، نه یکبار و دوبار. این حرفی بود که رسول خدا مدام تکرار میکرد و در هر مناسبتی رو به علی (ع) میفرمود: نسبت تو به من مانند نسبت هارون است به موسی، مگر آنکه پس از من پیامبری نیست.»</p>
<p style="text-align:justify"><strong><span style="color:#000080">قرآن با علی است</span></strong></p>
<p style="text-align:justify">«دیدن عایشه روی آن ناقه بزرگ و با ابهت دلم را بهسوی او میکشاند، اما لحظههای اذان ظهر بود که خدا آرامشی عجیب به دلم انداخت و مرا در رکاب علی ثابتقدم ساخت.»</p>
<p style="text-align:justify">امسلمه از او پرسیده بود: «دل تو کجا سیر میکرد، آنگاه که دلها بهسوی جایگاه و منطقه پرواز خود میشتافتند؟»</p>
<p style="text-align:justify">آزادشده دست ابوذر با تواضع زانو زده بود و در تمام طول صحبت با همسر رسول خدا به نشانه احترام سر به زمین افکنده بود. گفت: «ای امالمومنین به خدا سوگند نیامدهام تا چیزی بخورم و بیاشامم. خوب میدانی که آمدهام تا پردههای شک را از حجره قلبم بگیری.»</p>
<p style="text-align:justify">لبخند رضایت لبهای امالمومنین نشانه تایید او بود. با تبسم گفت: «از رسول خدا (ص) شنیدم که میفرمود: علی (ع) همراه قرآن است و قرآن نیز همراه علی (ع). هرگز علی (ع) از قرآن و قرآن از علی (ع) جدا نمیشوند تا در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند.»</p>
<p style="text-align:justify"><strong><span style="color:#000080">از زبان ابوذر</span></strong></p>
<p style="text-align:justify">مفسری به نام بود و محدثی مشهور. روزی گذرش به زمزم افتاد. نزدیک چاه قصد استراحت کرد. تا نشست حلقهای از جمعیت او را چون نگینی در بر گرفت. جماعتی اینچنین مشتاق او را سر ذوق آورد و خستگی فراموشش شد.</p>
<p style="text-align:justify">بهترین هدیهای که برای اینجمع باصفا داشت، احادیثی ناب بود که خودش از پیامبر خدا شنیده بود.</p>
<p style="text-align:justify">بهترین آنها روایتهایی از فضیلتهای پسر ابوطالب. عبدالله میگفت و مردی ناشناس از میان جمع او را تایید میکرد. مردی که با پارچه انتهای عمامهاش، صورتش را پوشانده بود.</p>
<p style="text-align:justify">جان عبدالله مالامال شد از شوق شناخت آن مرد ناشناس اما آشنای به حقایق.</p>
<p style="text-align:justify">پسر عباس دیگر طاقت نیاورد. قسمش داد که خودش را معرفی کند. مرد، پارچه از صورت برگرفت و گفت: «من جندب، پسر جناده هستم؛ معروف به ابوذر غفاری. از یاریکنندگان رسول خدا (ص) در جنگ بدر. با دو گوشم از دو لب رسول خدا شنیدم که میفرمود: «علی پیشوای نیکوکاران و کشنده کافران است، هرکه او را یاری کند پیروز است و آنکه او را خوار نماید ذلیل و بیچاره.»</p>
<p style="text-align:justify"><span style="color:#000080"><strong>اللهم وال من والاه</strong></span></p>
<p style="text-align:justify">هنوز سینههایی از کینه لبریز بود؛ دلهایی که از کشتهشدن اقوام مشرکشان به دست علی در جنگها آتشی روشن داشت و آدمهای کوچکی که بزرگی علی را تاب نمیآوردند.</p>
<p style="text-align:justify">آتش کینهای و دامنه حسادتی که از ایندلها و سینهها زبانه میکشید، میتوانست غیر خودشان، جامعهای را بسوزاند.</p>
<p style="text-align:justify">هرچه گفت اینانتصاب از جانب خداست دلهاشان اما گنجایش پذیرش علی را نداشت.</p>
<p style="text-align:justify">حرفش را جور دیگری زد تا بهانه را از بهانهجوها بگیرد. دست به آسمان مناجات برداشت. دعا کرد و نفرین؛ علی و دوستانش را دعا کرد و دشمنانش را نفرین.</p>
<p style="text-align:justify">«خدایا دوست بدار هرکه را علی را دوست دارد و دشمن باش با هرکه با او دشمن است. یاری کن هرکه او را یاری کند و خوار گردان هرکه خواری او را بخواهد…»</p>
<p style="text-align:justify"><strong><span style="color:#000080">زینو مجالسکم بذکر علی (ع)</span></strong></p>
<p style="text-align:justify">از کوچه پس کوچههای خاکی گذشتند. انتهای کوچه آخر، خانه یکی از همسران پیامبر خدا بود.</p>
<p style="text-align:justify">خوشحال بودند که پس از حج، توفیق زیارت مزار رسول خدا نصیبشان شده و حالا فرصتی برای فیضبردن دارند.</p>
<p style="text-align:justify">وقتی در خانه عایشه رسیدند جمع فراوان دیگری از حاجیها را دیدند که به خانه او آمدهاند.</p>
<p style="text-align:justify">از نگاهها شراره اشتیاق میبارید و عطش دانستن را در چهره تکتکشان میشد دید. بیتابی و ازدحام جمعیت منتظر، عایشه را به سخن وا داشت. گفت: «چیزی را میگویم که پیامبر خدا بسیار به آن توصیه میکرد: «زینوا مجالسکم بذکر علی (ع). در دورهمیها، زینت مجالستان ذکر علی باشد.»</p>
<p style="text-align:justify"><strong><span style="color:#000080">مَثل سوره قلهوالله</span></strong></p>
<p style="text-align:justify">«مَثل علی در میان امت، مانند مَثل قل هوالله است در میان سورههای قرآن.»</p>
<p style="text-align:justify">اینجمله غوغایی برپا کرد در جمع حلقه محبان. برخی حیران شدند و جمعی شیدا. هرکس حرفی میزد و به قدر فهم خود تفسیری میکرد.</p>
<p style="text-align:justify">اجازه نداد دلها و زبانها بیش از این به بیراهه بروند و گمانهای بیهوده برند.</p>
<p style="text-align:justify">به ثواب خواندن سوره توحید اشاره کرد. گفت: «هرکه در قلبش علی را دوست داشته باشد، یکسوم ثواب امت را از آن خود کرده است. اگر محبت علی از دلش جوشید و بر زبانش جاری شد، ثلث دیگر اینثواب را به چنگ آورده و اگر محبت قلبی و اقرار زبانی را با رفتار و کردارش کامل کند، معادل تمام ثواب امت اسلام را به او میدهند.»</p>
<p style="text-align:justify">
</p></div>
<p><br />
<br />منیع: خبرگزاری مهر</p>
]]></content:encoded>
</item>
<item>
<title>بی سؤال و جواب میبخشد، پدرم بیحساب میبخشد</title>
<link>https://www.backlinkdev.ir/%d8%a8%db%8c-%d8%b3%d8%a4%d8%a7%d9%84-%d9%88-%d8%ac%d9%88%d8%a7%d8%a8-%d9%85%db%8c%d8%a8%d8%ae%d8%b4%d8%af%d8%8c-%d9%be%d8%af%d8%b1%d9%85-%d8%a8%db%8c%d8%ad%d8%b3%d8%a7%d8%a8-%d9%85/</link>
<dc:creator><![CDATA[استاندارد وب ایران]]></dc:creator>
<pubDate>Sun, 31 Aug 2025 07:03:17 +0000</pubDate>
<category><![CDATA[کتاب]]></category>
<category><![CDATA[امام علی(ع)]]></category>
<category><![CDATA[روز پدر]]></category>
<category><![CDATA[شعر]]></category>
<category><![CDATA[شعر آئینی]]></category>
<category><![CDATA[محمد حسین مهدویان]]></category>
<category><![CDATA[ولادت امام علی(ع)]]></category>
<guid isPermaLink="false">https://www.backlinkdev.ir/%d8%a8%db%8c-%d8%b3%d8%a4%d8%a7%d9%84-%d9%88-%d8%ac%d9%88%d8%a7%d8%a8-%d9%85%db%8c%d8%a8%d8%ae%d8%b4%d8%af%d8%8c-%d9%be%d8%af%d8%b1%d9%85-%d8%a8%db%8c%d8%ad%d8%b3%d8%a7%d8%a8-%d9%85/</guid>
<description><![CDATA[به گزارش خبرنگار مهر، محمدحسین مهدویان شاعر جوان و طنزپرداز، شعر تازهای به مناسبت ولادت امیرالمومنین (ع) و برای روز پدر سروده که برای انتشار در اختیار خبرگزاری مهر قرار گرفته است. مهدویان در ابتدای شعرش نوشته «تقدیم به همه پدران زحمتکش میهنم که برای کسب روزی حلال تلاش میکنند». این غزل را در ادامه … <a href="https://www.backlinkdev.ir/%d8%a8%db%8c-%d8%b3%d8%a4%d8%a7%d9%84-%d9%88-%d8%ac%d9%88%d8%a7%d8%a8-%d9%85%db%8c%d8%a8%d8%ae%d8%b4%d8%af%d8%8c-%d9%be%d8%af%d8%b1%d9%85-%d8%a8%db%8c%d8%ad%d8%b3%d8%a7%d8%a8-%d9%85/" class="more-link">ادامه خواندن <span class="screen-reader-text">بی سؤال و جواب میبخشد، پدرم بیحساب میبخشد</span></a>]]></description>
<content:encoded><![CDATA[<p> <br />
</p>
<div itemprop="articleBody" class="item-text">
<p style="text-align:justify">به گزارش خبرنگار مهر، محمدحسین مهدویان شاعر جوان و طنزپرداز، شعر تازهای به مناسبت ولادت امیرالمومنین (ع) و برای روز پدر سروده که برای انتشار در اختیار خبرگزاری مهر قرار گرفته است.</p>
<p style="text-align:justify">مهدویان در ابتدای شعرش نوشته «تقدیم به همه پدران زحمتکش میهنم که برای کسب روزی حلال تلاش میکنند».</p>
<p style="text-align:justify">این <strong>غزل</strong> را در ادامه میخوانیم؛</p>
<p style="text-align:justify">*</p>
<p style="text-align:justify">کنج دکّان خود نشسته پدر، مینویسد حساب سالش را</p>
<p style="text-align:justify">تا دوباره کنار بگذارد، سهم خمس و زکات مالش را </p>
<p style="text-align:justify">کاسب مورد وثوق محل، با توکل، بدون دوز و دغل</p>
<p style="text-align:justify">میگذارد میان سفره خود، سالها لقمه حلالش را </p>
<p style="text-align:justify">گرچه در طول زندگی گهگاه در بساطش نبوده غیر از آه</p>
<p style="text-align:justify">هیچگاه از حساب خمس و زکات، جا نینداخت یک ریالش را </p>
<p style="text-align:justify">بی سؤال و جواب میبخشد، پدرم بیحساب میبخشد</p>
<p style="text-align:justify">او که تنها کمک به خلقُالله خوب کرده همیشه حالش را </p>
<p style="text-align:justify">مثل رودی روان و در حرکت، مثل باران لطیف و پر برکت</p>
<p style="text-align:justify">میستایم همیشه در شعرم، روح بخشنده و زلالش را</p>
</p></div>
<p><br />
<br />منیع: خبرگزاری مهر</p>
]]></content:encoded>
</item>
<item>
<title>روایت بیتعارف “ننه علی” از روزهای جنگ</title>
<link>https://www.backlinkdev.ir/%d8%b1%d9%88%d8%a7%db%8c%d8%aa-%d8%a8%db%8c%d8%aa%d8%b9%d8%a7%d8%b1%d9%81-%d9%86%d9%86%d9%87-%d8%b9%d9%84%db%8c-%d8%a7%d8%b2-%d8%b1%d9%88%d8%b2%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%ac%d9%86%da%af/</link>
<dc:creator><![CDATA[استاندارد وب ایران]]></dc:creator>
<pubDate>Sat, 30 Aug 2025 13:15:14 +0000</pubDate>
<category><![CDATA[کتاب]]></category>
<category><![CDATA[اخبار ادبیات و نشر]]></category>
<guid isPermaLink="false">https://www.backlinkdev.ir/%d8%b1%d9%88%d8%a7%db%8c%d8%aa-%d8%a8%db%8c%d8%aa%d8%b9%d8%a7%d8%b1%d9%81-%d9%86%d9%86%d9%87-%d8%b9%d9%84%db%8c-%d8%a7%d8%b2-%d8%b1%d9%88%d8%b2%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%ac%d9%86%da%af/</guid>
<description><![CDATA[به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، “قصه ننه علی” از آن کتابهای خواندنی جنگ است که ماجرای دو فرزند از یک خانواده شهید را به تصویر میکشد. مرتضی اسدی، نویسنده، در این اثر به سراغ مادر شهیدان علی و امیر شاهآبادی رفته و با او گفتوگو کرده است. کتاب با محوریت شخصیت این دو شهید … <a href="https://www.backlinkdev.ir/%d8%b1%d9%88%d8%a7%db%8c%d8%aa-%d8%a8%db%8c%d8%aa%d8%b9%d8%a7%d8%b1%d9%81-%d9%86%d9%86%d9%87-%d8%b9%d9%84%db%8c-%d8%a7%d8%b2-%d8%b1%d9%88%d8%b2%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%ac%d9%86%da%af/" class="more-link">ادامه خواندن <span class="screen-reader-text">روایت بیتعارف “ننه علی” از روزهای جنگ</span></a>]]></description>
<content:encoded><![CDATA[<p> <br />
</p>
<div data-readmoretitle="بیشتر بخوانید">
<p>به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، “قصه ننه علی” از آن کتابهای خواندنی جنگ است که ماجرای دو فرزند از یک خانواده شهید را به تصویر میکشد. مرتضی اسدی، نویسنده، در این اثر به سراغ مادر شهیدان علی و امیر شاهآبادی رفته و با او گفتوگو کرده است. </p>
<p>کتاب با محوریت شخصیت این دو شهید نوشته شده، اما ما در سطر به سطر کتاب با شخصیت مادری مواجه هستیم که علیرغم سختیهای فراوان، سعی دارد سایه مادری را از سر فرزندانش کم نکند و در کشاکش زندگی، پناه فرزندانش باشد. </p>
<p>شاید خیلی از ما عکس شهید علی شاهآبادی را بارها و بارها دیده باشیم، چهره آرامی در قاب تصویر نشسته؛ گویی به خواب رفته است. در حالی که این عکس تنها دقایقی پس از شهادت او و همرزمش، عباس حصیبی، در سومین روز از عملیات کربلای 5، زمانی که نیروهای ایرانی تحت محاصره شدید نیروهای عراقی بودند، توسط رضا احمدی، یکی از نیروها، گرفته شد. </p>
<p style="text-align:center"><img decoding="async" src="https://newsmedia.tasnimnews.com/Tasnim/Uploaded/Image/1404/02/29/1404022911581188432895974.jpg" alt="کتاب , ادبیات دفاع مقدس , شهید , "/></p>
<p> </p>
<p>کتاب “قصه ننه علی” در روایت بیتعارف است و مصلحتاندیشیهای معمول را ندارد که باعث حذف برخی از خاطرات میشود؛ و همین نکته کتاب را با بسیاری از آثار مشابه متمایز میکند. نویسنده به خوبی توانسته فضایی را که فرزندان در آن رشد کردهاند به تصویر بکشد و نشان دهد که زندگی شهدا، چنانکه تصور میشود، ایدهآل نبوده و آنها با وجود چالشهای مختلف از نظر معنوی به این درجه رسیدهاند. </p>
<p>در معرفی این اثر آمده است: در کتاب قصه ننه علی داستان زندگی دخترکی کم سن و سال را که برای کمک به معیشت خانواده پا به پای مادرش کار کرد و رشد یافت را میخوانیم. این دختر در سن پایین به خانهٔ بخت رفت. ازدواج زهرا برایش زندگی راحتی به ارمغان نیاورد. همسر زهرا مردی تندخو بود که هر حرف و رفتار زهرا را که به مذاقش خوش نمیآمد با کتک جواب میداد.</p>
<p>سالها گذشت و زهرا مادر چند فرزند بود. دوتا از فرزندان پسر زهرا، به نامهای علی و امیر قصد حضور در جبهه را داشتند و برای کسب رضایت پدر دست به دامان مادر شدند. زهرا برای اجابت خواستهٔ فرزندانش با ترفندهای زنانه و قربان صدقه رفتن پا پیش میگذاشت و با کتک جواب میگرفت؛ اما با اصرار زیاد و تحمل سختیهای این مسیر بالاخره موفق شد تا مجوز بهشت را برای فرزندانش بگیرد؛ و حالا او مادر دو شهید و مورد احترام یک ملت است و بسیاری از مردم او را ستایش میکنند.</p>
<p>هجدمین چاپ از کتاب “قصه ننه علی” به کوشش انتشارات حماسه یاران در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است. </p>
<p>انتهای پیام/</p>
</div>
<p><br />
<br />منبع: خبرگزاری تسنیم</p>
]]></content:encoded>
</item>
<item>
<title>سرور غالب امیرالمؤمنین حیدر علی (ع)؛ در شعر وحشی بافقی</title>
<link>https://www.backlinkdev.ir/%d8%b3%d8%b1%d9%88%d8%b1-%d8%ba%d8%a7%d9%84%d8%a8-%d8%a7%d9%85%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%84%d9%85%d8%a4%d9%85%d9%86%db%8c%d9%86-%d8%ad%db%8c%d8%af%d8%b1-%d8%b9%d9%84%db%8c-%d8%b9%d8%9b-%d8%af%d8%b1/</link>
<dc:creator><![CDATA[استاندارد وب ایران]]></dc:creator>
<pubDate>Fri, 29 Aug 2025 07:01:49 +0000</pubDate>
<category><![CDATA[کتاب]]></category>
<category><![CDATA[امام حسین(ع)]]></category>
<category><![CDATA[امام رضا(ع)]]></category>
<category><![CDATA[امام علی(ع)]]></category>
<category><![CDATA[امیرالمومنین(ع)]]></category>
<category><![CDATA[ایران]]></category>
<category><![CDATA[بافق یزد]]></category>
<category><![CDATA[شاه نجف در شعر فارسی]]></category>
<category><![CDATA[شیعه]]></category>
<category><![CDATA[هندوستان]]></category>
<category><![CDATA[یزد]]></category>
<guid isPermaLink="false">https://www.backlinkdev.ir/%d8%b3%d8%b1%d9%88%d8%b1-%d8%ba%d8%a7%d9%84%d8%a8-%d8%a7%d9%85%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%84%d9%85%d8%a4%d9%85%d9%86%db%8c%d9%86-%d8%ad%db%8c%d8%af%d8%b1-%d8%b9%d9%84%db%8c-%d8%b9%d8%9b-%d8%af%d8%b1/</guid>
<description><![CDATA[خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ طاهره طهرانی: کمال الدین محمد، معروف به وحشی بافقی متولد بافق یزد است و از زبردستترین شاعران قرن دهم، دوران عمرش همزمان با دوران شاهی شاه طهماسب صفوی و شاه اسماعیل دوم و شاه محمد خدابنده بود. تحصیل علم را از شهر خود و نزد شرف الدین علی … <a href="https://www.backlinkdev.ir/%d8%b3%d8%b1%d9%88%d8%b1-%d8%ba%d8%a7%d9%84%d8%a8-%d8%a7%d9%85%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%84%d9%85%d8%a4%d9%85%d9%86%db%8c%d9%86-%d8%ad%db%8c%d8%af%d8%b1-%d8%b9%d9%84%db%8c-%d8%b9%d8%9b-%d8%af%d8%b1/" class="more-link">ادامه خواندن <span class="screen-reader-text">سرور غالب امیرالمؤمنین حیدر علی (ع)؛ در شعر وحشی بافقی</span></a>]]></description>
<content:encoded><![CDATA[<p> <br />
</p>
<div itemprop="articleBody" class="item-text">
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><strong><span style="color:#000080">خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ طاهره طهرانی:</span></strong><span style="background-color:white"> کمال الدین محمد، معروف به وحشی بافقی متولد بافق یزد است و از زبردستترین شاعران قرن دهم، دوران عمرش همزمان با دوران شاهی شاه طهماسب صفوی و شاه اسماعیل دوم و شاه محمد خدابنده بود. تحصیل علم را از شهر خود و نزد شرف الدین علی بافقی شروع کرد، بعد از چند سال به یزد رفته و همچنان به کسب علم مشغول بود، سرانجام به کاشان رفت و با مکتب داری روزگار میگذراند. برخی میگویند او سفری به هندوستان داشته و به سیاق آن روزگار از راه دریا و از طریق بندر هرمز رفته؛ هرچند در دربار شاهان گورکانی نمانده و به یزد بازگشته و تا زمان پایان عمر در این شهر زندگی کرده است.</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">به هر صورت از احوالاتش بر میآید که مردی فاضل و بلند نظر، ولی تنگدست و گوشه نشین و در عین حال قانع بوده است. اشعارش درباره رسول الله صلی الله علیه و آله، امیرالمومنین علی علیه السلام، امام رضا علیه السلام و امام زمان عجل الله فرجه الشریف، و ترکیب بند درخشانش درباره امام حسین علیه السلام برمیآید که او شیعه بوده؛ بخصوص که کاشان نیز یکی از مراکز تشیع در ایران بوده است و او عمری در آن شهر گذرانده بوده است.</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">برخی از اشعاراو متأثر از آیات قرآن و احادیث ائمه (ع) است. درون مایههای عرفانی در اشعارش به ویژه در منظومه خُلد برین از وجوه برجسته اندیشههای او دانسته شده است. تبیین مفاهیم و فضائل دینی و اخلاقی چون قناعت، بخشش، عدل و انصاف و تحسین آنها و تشریح رذائل اخلاقی چون تظاهر، کبر، حرص و حسد و پرهیز از آنها، از جمله موضوعاتی است که جنبه تعلیمی و اخلاقی شعر او را برجسته کرده است. از آنجا که شاعری زبردست بود در همه قالبهای شعری شعر می سروده، اما غزلها و ترکیب بندهای او از شهرت بیشتری برخوردار است.</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">او در قصیدهای که مطلعش «زلف پیش پای او بر خاک میساید جبین / همچو هندویی که پیش بت نهد سر بر زمین» است، در مدح امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه السلام اینطور میسراید:</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">روح در تن میدمد باد بهاری غنچه را</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">میرسد گویا ز طرف روضۀ خلدبرین</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">یعنی از خاک حریم روضۀ شاه نجف</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">گلبن باغ حقیقت سرو بستانِ یقین</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">حیدر صفدر، شه عنترکش خیبر گشای</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">سرور غالب، سرِ مردان امیر المؤمنین</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">کیست کو سر کرده سر باشد بدور عدل او</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">کش ز سر نگذشت حرف ناامیدی همچو شین</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">گر نیارد سر فرو با پاسبان درگهت</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">هندوی گردنکش کیوان درین حصن حصین</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">از طناب کهکشان جلاد خونریز فلک</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">برکشد او را به حلق از پیش طاق هفتمین</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">چرخ چوگانی که گوی خاک در چوگان اوست</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">رخش قدر عالیش را چیست داغی بر سرین</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">ذات پاکش گر نبودی بانی مُلک وجود</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">حاش لله گر بدی الفت میان ماء و طین</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">شرح احوال جحیم و صورت حال جنان</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">سر به سر گوید، اشارت گر کند سوی جنین</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">ای حریم بوستانِ مرقدت، دارالسلام</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">وی ز خیل خاک بوسانِ درت روح الامین،</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">درگه قدر ترا ارواح علوی پاسبان،</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">خرمن فضل ترا مرغان قدسی خوشه چین</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">از همین قصیده میتوان دریافت که تمایل او سبک شعریش به مکتب وقوع نزدیک است، احساسات و عواطف و نازک خیالهای او آنچنان با زبانی ساده و روان بیان شده که گویی در حال محاوره بوده و گاهی چنان است که گویی حرفهای روزمره اش را میزند، با زبانی ساده و پر از صداقت شعر میگوید و به همین جهت در عهد خود او را تواناترین شاعر مکتب وقوع دانستهاند.</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">قصیدهای دیگر در مدح حضرت علی علیه السلام دارد که ردیفش آبله است و با بیان سختیهای روزگار شروع میشود و سپس به این ابیات میرسد:</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">یافت ره در روضه آن کو در ره شاه نجف</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">کرد پای او ز سیر کوه و هامون آبله</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">سرور غالب امیرالمؤمنین حیدر که شد</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">در طریق جستجویش پایِ گردون آبله</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">رفت مدتها که پا بر خاک نتواند نهاد</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">در ره او پای انجم نیست جیحون آبله</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">یک شرار از قاف قهرش در دل دریا فتاد</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">جوش زد چندانکه از وی شد گهر چون آبله</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">بسکه بر هم زد ز شوقِ ابرِ جودش دست خویش</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">شد کف دستِ صدف از دُرّ مکنون آبله</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">ای خوش آن روزی که خود را افکنم در روضهاش</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">همچو مجنون کرده پا در برِّ مجنون آبله</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">آنکه چون گل نیست خندان از نسیم حُبّ او</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">باد او را غنچۀ دل، غرق خون، چون آبله</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">قصیدهای دیگر دارد با ردیف گل، که بعد از توصیف دشتهای پر گل اینطور میگوید:</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:right"><span style="background-color:white">از کششهای قطره شبنم</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:right"><span style="background-color:white">بر ورقها کشیده مسطر گل</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:right"><span style="background-color:white">تا کند حرفهای رنگین درج</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:right"><span style="background-color:white">بر وی از مدح آل حیدر گل</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:right"><span style="background-color:white">شاه دین مرتضا علی که شدش</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:right"><span style="background-color:white">به هزاران زبان ثناگر گل</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:right"><span style="background-color:white">بسکه در دشت خیبر از تیغش</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:right"><span style="background-color:white">رست از گِل ز خون کافر گُل،</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:right"><span style="background-color:white">گر خزان ریاض دهر شود،</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:right"><span style="background-color:white">نشود کم ز دشت خیبر گل</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:right"><span style="background-color:white">در کفش از غبار اشهب او</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:right"><span style="background-color:white">مشگ دارد بنفشه، عنبر گل</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:right"><span style="background-color:white">در بغل از خزانۀ کف او</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:right"><span style="background-color:white">یاسمین سیم دارد و زر گل</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:right"><span style="background-color:white">باد قهرش اگر بر آن باشد</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:right"><span style="background-color:white">ندمد تا به حشر دیگر گل</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:right"><span style="background-color:white">ور شود فیض او بر این ماند</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:right"><span style="background-color:white">تازه تا صبحگاه محشر گل</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:right"><span style="background-color:white">بود از رشح جام احسانش</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:right"><span style="background-color:white">که به این رنگ گشت احمر گل</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:right"><span style="background-color:white">باشد از یاد عطر اخلاقش</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:right"><span style="background-color:white">که بر اینگونه شد معطر گل</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:right"><span style="background-color:white">خلق او هست غنچهای که از او</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:right"><span style="background-color:white">زیر دامان نهاد مجمر گل</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:right"><span style="background-color:white">در ازل بسته است قدرت او</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:right"><span style="background-color:white">اندر این شیشۀ مدور گل</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:right"><span style="background-color:white">گر نهد در ریاض لطفش پای</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:right"><span style="background-color:white">دمد از ناخن غضنفر گل</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:right"><span style="background-color:white">حرز خود گر نساختی نامش</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:right"><span style="background-color:white">کی شدی بر خلیل آذر گل؟</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:right"><span style="background-color:white">ای که باغ علوِّ قدرت را</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:right"><span style="background-color:white">چرخ نیلوفر است و اختر گل</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:right"><span style="background-color:white">دم ز لطفت اگر خطیب زند</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:right"><span style="background-color:white">دمد از چوب خشک منبر گل</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:right"><span style="background-color:white">گر دهندش ز باغ قهرت آب</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:right"><span style="background-color:white">بردمد همچو خار نشتر گل</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:right"><span style="background-color:white">گر اشارت کنی که در گلشن</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:right"><span style="background-color:white">نبود رو گشاده دیگر گل،</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:right"><span style="background-color:white">پیچد از بیم شحنۀ غضبت</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:right"><span style="background-color:white">غنچه سان خویش را به چادر، گل</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:right"><span style="background-color:white">گر نسیم بهار احسانت</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:right"><span style="background-color:white">سوی گلزار بگذرد بر گل،</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:right"><span style="background-color:white">گردد از دولت حمایت تو</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:right"><span style="background-color:white">بر سپاه خزان مظفر گل</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:right"><span style="background-color:white">باد قهرت اگر به خلد وزد،</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:right"><span style="background-color:white">خرمن آتشی شود هر گل</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:right"><span style="background-color:white">ور به دوزخ رسد نم لطفت</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:right"><span style="background-color:white">دود گردد بنفشه، اخگر گل</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:right"><span style="background-color:white">خشک ماند درخت گل برجای</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:right"><span style="background-color:white">گر بگویی دگر میاور گل…</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">در قصیدهای دیگر، بعد از توصیف آغاز بهار و رسیدن آفتاب به برج حَمَل، و هنرنمایی درخانی از نام بردن گلهایی مانند بستان افروز و خیری و ختمی و… سرخی در و دشت را میبیند و اینطور میسراید:</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">لاله سر برزده از سنگ ز سرتاسر کوه</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">گل برون آمده از خاک ز پا تا سر تل</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">گویی از کُشته شده پشته سراسر در و دشت</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">از دم تیغ جهاندار، به هنگام جدل</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">مسند آرای امامت، علیِ عالی قدر</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">والی ملک و ملل، پادشه دین و دوَل</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">باعث سلسلۀ هستی ملک و ملکوت</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">عالم مسألۀ کلیِ ادیان و ملل</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">حکمتش گر به طبایع نظری بگشاید،</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">نتوان نام و نشان یافت ز امراض و علل</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">سپس دامنه شعر را از دشت گل بر آسمان پرستاره میکشاند:</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">پیش در گاه تو چون سایه بود در بن چاه،</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">گرچه بر دایرۀ چرخ برین است زحل</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">اهتمام تو اگر مصلح اضداد شود،</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">سر بر آرد ز گریبان ابد شخص ازل</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">پیش ماضی اگر از حفظ تو باشد سدی</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">هرگز از حال تجاوز نکند مستقبل</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">نیست خورشید فلک بر طرف جرم هلال</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">طبل بازیست ترا تعبیه در زین کتل</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">روز ناورد که افتد ز کمینگاه جدال</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">در فلک زلزله از غلغلۀ کوس جدل</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">پر زند مرغ عقاب افکن تیر از چپ و راست،</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">بال نسرین سماوی شود از واهمه شَل</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">خاک میدان شود آمیخته با خون سران</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">پای اسبان سَبُک خیز، بمانَد به وَحَل</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">بر رگ جان فتد آن عقده ز پیکان خدنگ</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">که به دندان اجل نیز نگردد منحل</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">لرزه بر مهر فتد از اثر موجه خون</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">که مبادا شود این سقف مقرنس مختل</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">دامن فتنه اجل گیرد و پرسد که چه شد؟</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">گویدش فتنه چه یارای سخن؟ لاتسئل!</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">شد پر آشوب جهان وقت گریز است، گریز!</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">قوت پا اگرت هست، محل است محل…</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">سرانجام وحشی بافقی در سال ۹۹۱ هجری قمری در یزد از دنیا رفت و همانجا به خاک سپرده شد. اما برای گور او نیز ماجراهایی رخ داده که خواندنش خالی از لطف نیست.</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">آنچنان که از گفتههای تاریخی برمیآید، وحشی بافقی را در جایی به خاک سپردند که «صحن شاهزاده فاضل» بوده است. سنگ گور او پیدا بود تا آنکه در روزگار پادشاهی رضاخان، تصمیم گرفتند که نخستین خیابان شهر یزد را بسازند. این خیابان، درست از کنار سنگ گور وحشی میگذشت. پس سنگ قبر را برداشتند و به ادارهی مالیه (دارایی) آن زمان بردند تا در وقتی مناسب آرامگاهی برای وحشی ساخته شود. خیابان نوساز نیز در کنار مزار وحشی ساخته شد. اما با گذشت زمان، دیگر کمتر کسی به یاد میآورد که در آنجا شاعری نامدار دفن شده است. ساخت آرامگاه هم کمکم به فراموشی سپرده شد و سنگ گور او از بین رفت.</span></p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="background-color:white">سالها بعد، آقای سخندان _برادرزاده فرخی یزدی_ به یزد بازگشت، او که مدتی شهردار یزد هم بوده محل قبر وحشی و برداشتن سنگ گور او را به یاد داشت. به هر صورت مکان قبر وحشی مشخص شده است، در مورد ساخت بنای آرامگاه و اهالی بافق نیز درخواست دارند که باقیمانده پیکر او به این شهر انتقال داده شود. اکنون بنایی نمادین از آرامگاه او در پارکی در یزد ساخته شده است.</span></p>
</p></div>
<p><br />
<br />منیع: خبرگزاری مهر</p>
]]></content:encoded>
</item>
<item>
<title>احوال حج/از مدینهتااُحُد؛ با قدمهای زهرا و دردانههایش(ع)</title>
<link>https://www.backlinkdev.ir/%d8%a7%d8%ad%d9%88%d8%a7%d9%84-%d8%ad%d8%ac-%d8%a7%d8%b2-%d9%85%d8%af%db%8c%d9%86%d9%87%d8%aa%d8%a7%d8%a7%d9%8f%d8%ad%d9%8f%d8%af%d8%9b-%d8%a8%d8%a7-%d9%82%d8%af%d9%85%d9%87%d8%a7/</link>
<dc:creator><![CDATA[استاندارد وب ایران]]></dc:creator>
<pubDate>Wed, 27 Aug 2025 13:11:14 +0000</pubDate>
<category><![CDATA[کتاب]]></category>
<category><![CDATA[اخبار اخبار حج و زیارت]]></category>
<guid isPermaLink="false">https://www.backlinkdev.ir/%d8%a7%d8%ad%d9%88%d8%a7%d9%84-%d8%ad%d8%ac-%d8%a7%d8%b2-%d9%85%d8%af%db%8c%d9%86%d9%87%d8%aa%d8%a7%d8%a7%d9%8f%d8%ad%d9%8f%d8%af%d8%9b-%d8%a8%d8%a7-%d9%82%d8%af%d9%85%d9%87%d8%a7/</guid>
<description><![CDATA[به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، حامد عسکری نویسنده کتاب “خال سیاه عربی” در ادامه روایت خود از سفر حج و نگارش سفرنامهاش گفت: اگر مشرّف شدید مکه و مدینه، همت کنید کم بخوابید، شبها شروع کنید قدم زدن؛ بالاخره در این هزاران قدمی که میروی یکی از قدمها بر قدم رسولالله، امیرالمؤمنین، حضرت زهرا، امام … <a href="https://www.backlinkdev.ir/%d8%a7%d8%ad%d9%88%d8%a7%d9%84-%d8%ad%d8%ac-%d8%a7%d8%b2-%d9%85%d8%af%db%8c%d9%86%d9%87%d8%aa%d8%a7%d8%a7%d9%8f%d8%ad%d9%8f%d8%af%d8%9b-%d8%a8%d8%a7-%d9%82%d8%af%d9%85%d9%87%d8%a7/" class="more-link">ادامه خواندن <span class="screen-reader-text">احوال حج/از مدینهتااُحُد؛ با قدمهای زهرا و دردانههایش(ع)</span></a>]]></description>
<content:encoded><![CDATA[<p> <br />
</p>
<div data-readmoretitle="بیشتر بخوانید">
<p style="text-align:justify">به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، حامد عسکری نویسنده کتاب “خال سیاه عربی” در ادامه روایت خود از سفر حج و نگارش سفرنامهاش گفت:</p>
<p style="text-align:justify">اگر مشرّف شدید مکه و مدینه، همت کنید کم بخوابید، شبها شروع کنید قدم زدن؛ بالاخره در این هزاران قدمی که میروی یکی از قدمها بر قدم رسولالله، امیرالمؤمنین، حضرت زهرا، امام رضا و حجةبن الحسن علیهم السّلام منطبق میشود.</p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify">اگر مشرّف شدید مدینه، یک بار تا کوه احد پیاده بروید، بلوار حمزه سیدالشهدا همان مسیری بوده است که حضرت صدیقه هر روز دست دو آقازادهاش(ع) را میگرفته و میرفته آنجا گریه میکرده است.</p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify">یک بار که قدمهایتان منطبق شود بس است و میفهمید چقدر نسخه اسلام شیعی، نسخه درستی است و چقدر دلارهای نفتی ممکنه تو را پوچ کند و برساند در تناقضی که حوله، حوله احرام است ولی باورت نمیشود جهان سرمایهداری حوله احرام میزند با برند دلچهگابانا، آدیداس، نایک، ورساچی و یکی بخر سه تا ببر و طرح تعویض و مسخرهبازیهایی از این دست.</p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify">اگر حاجی هستی و این فیلم را در مکه میبینی؛ در ترافیکهای مکه و بوقزدن اتوبوسها در تونلهای منتهی به شعب ابیطالب منطقه عزیزیه یاد من بیفت یا اگر در خانهات هستی و این فیلم را میبینی و دلت حج میخواهد الهی خدا بهزودی نصیبت کنه؛ ولش کن اذیتتون نکنم…</p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify"> </p>
<p> </p>
<p>.</p>
<p>انتهای پیام/+</p>
</div>
<p><br />
<br />منبع: خبرگزاری تسنیم</p>
]]></content:encoded>
</item>
<item>
<title>پدرم چون به کسی ظلم نمیکرد تو طول روز؛ نفساشو شبا با خیال راحت میکشید</title>
<link>https://www.backlinkdev.ir/%d9%be%d8%af%d8%b1%d9%85-%da%86%d9%88%d9%86-%d8%a8%d9%87-%da%a9%d8%b3%db%8c-%d8%b8%d9%84%d9%85-%d9%86%d9%85%db%8c%da%a9%d8%b1%d8%af-%d8%aa%d9%88-%d8%b7%d9%88%d9%84-%d8%b1%d9%88%d8%b2%d8%9b/</link>
<dc:creator><![CDATA[استاندارد وب ایران]]></dc:creator>
<pubDate>Wed, 27 Aug 2025 06:59:39 +0000</pubDate>
<category><![CDATA[کتاب]]></category>
<category><![CDATA[امام علی(ع)]]></category>
<category><![CDATA[رضا شریفی]]></category>
<category><![CDATA[روز پدر]]></category>
<category><![CDATA[شعر]]></category>
<category><![CDATA[شعر آئینی]]></category>
<category><![CDATA[شعر انقلاب]]></category>
<category><![CDATA[ولادت امام علی(ع)]]></category>
<guid isPermaLink="false">https://www.backlinkdev.ir/%d9%be%d8%af%d8%b1%d9%85-%da%86%d9%88%d9%86-%d8%a8%d9%87-%da%a9%d8%b3%db%8c-%d8%b8%d9%84%d9%85-%d9%86%d9%85%db%8c%da%a9%d8%b1%d8%af-%d8%aa%d9%88-%d8%b7%d9%88%d9%84-%d8%b1%d9%88%d8%b2%d8%9b/</guid>
<description><![CDATA[به گزارش خبرنگار مهر، رضا شریفی شاعر و مداح اهل بیت (ع)، به مناسبت روز پدر و سالروز ولادت امیرالمومنین علی ابن ابیطالب (ع) شعر تازهای سروده و آن را برای انتشار در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده است. این شعر محاوره را در ادامه میخوانیم؛ * پدرم کارگر مردم بود و زحمت میکشید واسهی … <a href="https://www.backlinkdev.ir/%d9%be%d8%af%d8%b1%d9%85-%da%86%d9%88%d9%86-%d8%a8%d9%87-%da%a9%d8%b3%db%8c-%d8%b8%d9%84%d9%85-%d9%86%d9%85%db%8c%da%a9%d8%b1%d8%af-%d8%aa%d9%88-%d8%b7%d9%88%d9%84-%d8%b1%d9%88%d8%b2%d8%9b/" class="more-link">ادامه خواندن <span class="screen-reader-text">پدرم چون به کسی ظلم نمیکرد تو طول روز؛ نفساشو شبا با خیال راحت میکشید</span></a>]]></description>
<content:encoded><![CDATA[<p> <br />
</p>
<div itemprop="articleBody" class="item-text">
<p style="text-align:justify">به گزارش خبرنگار مهر، رضا شریفی شاعر و مداح اهل بیت (ع)، به مناسبت روز پدر و سالروز ولادت امیرالمومنین علی ابن ابیطالب (ع) شعر تازهای سروده و آن را برای انتشار در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده است.</p>
<p style="text-align:justify">این <strong>شعر محاوره</strong> را در ادامه میخوانیم؛</p>
<p style="text-align:justify">*</p>
<p dir="rtl" style="text-align:justify">پدرم کارگر مردم بود و زحمت میکشید</p>
<p dir="rtl" style="text-align:justify">واسهی یه لقمه نون خیلی مرارت میکشید</p>
<p dir="rtl" style="text-align:justify">روزگار باهاش یکم نامهربونی کرد ولی</p>
<p dir="rtl" style="text-align:justify">باز تا وقتی زنده بود بار محبت میکشید</p>
<p dir="rtl" style="text-align:justify">پدرم چون به کسی ظلم نمیکرد تو طول روز</p>
<p dir="rtl" style="text-align:justify">نفساشو شبا با خیال راحت میکشید</p>
<p dir="rtl" style="text-align:justify">پدرم بازی دنیا رو اگرچه باخته بود</p>
<p dir="rtl" style="text-align:justify">پدرم اگرچه خیلی وقتا حسرت میکشید</p>
<p dir="rtl" style="text-align:justify">ولی ما رو دست مرتضی علی سپرده بود</p>
<p dir="rtl" style="text-align:justify">فقط از علی و اولادش منت میکشید</p>
<p dir="rtl" style="text-align:justify"><strong>خدا رحمت کنه نوکراتو یا اباالحسن</strong></p>
<p dir="rtl" style="text-align:justify"><strong>که شبانهروز تو رو زدن صدا اباالحسن</strong></p>
<p style="text-align:justify">*</p>
<p dir="rtl" style="text-align:justify">پدرم همیشه عطر و بوی رنج و غم میداد</p>
<p dir="rtl" style="text-align:justify">وقت استراحتش رو تخت غصه لم میداد</p>
<p dir="rtl" style="text-align:justify">مثل من مدعی مسلمونی نبود ولی</p>
<p dir="rtl" style="text-align:justify">خدا رو همیشه به اسم علی قسم میداد</p>
<p dir="rtl" style="text-align:justify">پدرم با اینکه هیئتی نبود، مُحَرّما</p>
<p dir="rtl" style="text-align:justify">تو خونه سینه میزد، دم میگرفت و دم میداد</p>
<p dir="rtl" style="text-align:justify">سقف خونه چکه داشت؟ یا که بابام گریه میکرد؟</p>
<p dir="rtl" style="text-align:justify">نمیدونم ولی بالشش که بوی نم میداد</p>
<p dir="rtl" style="text-align:justify">اعتقادم اینه که بابام یه مرد عادی بود</p>
<p dir="rtl" style="text-align:justify">اسم مرتضی علی بود که بهش جنم میداد</p>
<p dir="rtl" style="text-align:justify"><strong>حرفِ از علی کجا و گوش نامحرم غیر؟</strong></p>
<p dir="rtl" style="text-align:justify"><strong>اول و آخر مردای جهان ختم بخیر…</strong></p>
<p style="text-align:justify">*</p>
<p dir="rtl" style="text-align:justify">من مثه بابام خاطرخواتم علی، خداروشکر</p>
<p dir="rtl" style="text-align:justify">هرچی پیش بیاد بازم پاتم علی، خدا رو شکر</p>
<p dir="rtl" style="text-align:justify">مثل بچگیم که خوابتو دیدم، دوسِت دارم</p>
<p dir="rtl" style="text-align:justify">گرچه قدر و شأنتو نفهمیدم، دوسِت دارم</p>
<p dir="rtl" style="text-align:justify">روزگارم خوبه پیشت، بیا درهمش نکن</p>
<p dir="rtl" style="text-align:justify">هر کاری میکنی این ارادتو کمش نکن</p>
<p dir="rtl" style="text-align:justify"><strong>یه کاری کن که به دردت بخورم ابوتراب</strong></p>
<p dir="rtl" style="text-align:justify"><strong>توی فتنهها از عشقت نبُرم ابوتراب…</strong></p>
</p></div>
<p><br />
<br />منیع: خبرگزاری مهر</p>
]]></content:encoded>
</item>
<item>
<title>بوکر عربی ۲۰۲۵ نامزدهایش را شناخت</title>
<link>https://www.backlinkdev.ir/%d8%a8%d9%88%da%a9%d8%b1-%d8%b9%d8%b1%d8%a8%db%8c-%db%b2%db%b0%db%b2%db%b5-%d9%86%d8%a7%d9%85%d8%b2%d8%af%d9%87%d8%a7%db%8c%d8%b4-%d8%b1%d8%a7-%d8%b4%d9%86%d8%a7%d8%ae%d8%aa/</link>
<dc:creator><![CDATA[استاندارد وب ایران]]></dc:creator>
<pubDate>Mon, 25 Aug 2025 06:58:33 +0000</pubDate>
<category><![CDATA[کتاب]]></category>
<category><![CDATA[ادبیات جهان]]></category>
<category><![CDATA[ادبیات داستانی]]></category>
<category><![CDATA[ادبیات عرب]]></category>
<category><![CDATA[جایزه ادبی]]></category>
<guid isPermaLink="false">https://www.backlinkdev.ir/%d8%a8%d9%88%da%a9%d8%b1-%d8%b9%d8%b1%d8%a8%db%8c-%db%b2%db%b0%db%b2%db%b5-%d9%86%d8%a7%d9%85%d8%b2%d8%af%d9%87%d8%a7%db%8c%d8%b4-%d8%b1%d8%a7-%d8%b4%d9%86%d8%a7%d8%ae%d8%aa/</guid>
<description><![CDATA[به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از سایت جایزه، جایزه بینالمللی ادبیات داستانی عربی (IPAF) که به عنوان بوکر عربی شناخته میشود و معتبرترین جایزه ادبی در جهان عرب است، فهرست اولیه خود را که شامل ۱۶ رمان است، برای رقابت ۲۰۲۵ منتشر کرد. این فهرست از میان ۱۲۴ کتاب ارسال شده برای این جایزه … <a href="https://www.backlinkdev.ir/%d8%a8%d9%88%da%a9%d8%b1-%d8%b9%d8%b1%d8%a8%db%8c-%db%b2%db%b0%db%b2%db%b5-%d9%86%d8%a7%d9%85%d8%b2%d8%af%d9%87%d8%a7%db%8c%d8%b4-%d8%b1%d8%a7-%d8%b4%d9%86%d8%a7%d8%ae%d8%aa/" class="more-link">ادامه خواندن <span class="screen-reader-text">بوکر عربی ۲۰۲۵ نامزدهایش را شناخت</span></a>]]></description>
<content:encoded><![CDATA[<p> <br />
</p>
<div itemprop="articleBody" class="item-text">
<p dir="RTL" style="text-align:justify">به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از سایت جایزه، جایزه بینالمللی ادبیات داستانی عربی (IPAF) که به عنوان بوکر عربی شناخته میشود و معتبرترین جایزه ادبی در جهان عرب است، فهرست اولیه خود را که شامل ۱۶ رمان است، برای رقابت ۲۰۲۵ منتشر کرد.</p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify">این فهرست از میان ۱۲۴ کتاب ارسال شده برای این جایزه انتخاب شده و هیئتی متشکل از ۵ داور به ریاست مونا بیکر چهره دانشگاهی مصری با همراهی سعید بنگراد چهره دانشگاهی و منتقد مراکشی، مریم الهاشمی منتقد و استاد دانشگاه از امارات، بلال اورفالی محقق و دانشگاهی لبنانی و سامپسا پلتونن مترجم فنلاندی کار انتخاب را انجام داده است.</p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify">در این فهرست ۳ نویسنده که پیش از این در فهرست اولیه این جایزه جای داشتند حضور دارند که شامل رشید الضیف نامزد سالهای ۲۰۱۲ و ۲۰۲۴، سوسن جمیل حسن نامزد سال ۲۰۲۳ و تایسیر خلف نامزدی ۲۰۱۷ می شود. اظهر جرجیس هم سال ۲۰۲۰ و ۲۰۲۳ در فهرست نهایی این جایزه جای داشت. در کنار این نویسندگان، ۱۲ نویسنده دیگر برای اولین بار به این فهرست راه یافته اند.</p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify">فهرست کامل کتابهای نامزد شده چنین است:</p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify">عقیل الموسوی برای «گریه کنندگان» از بحرین</p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify">انعام بیوض برای «هواریا» از الجزایر</p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify">رشید الضعیف برای «زینا چه دید و چه ندید» از لبنان</p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify">احمد فال الدین برای «دانشمند» از موریتانی</p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify">جان دوست برای «زندانی فرانسوی» از سوریه</p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify">سوسن جمیل حسن برای «وارث کلیدها» از سوریه</p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify">ایمان حمیدان برای «آهنگ هایی برای تاریکی» از لبنان</p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify">ازهر جرجیس برای «دره پروانهها» از عراق</p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify">حسن کمال برای «رمان دزدیده شده» از مصر</p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify">تیسیر خلف برای «مسیحای اندلس» از سوریه</p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify">احمد الملوانی برای «رویاهای شاد» از مصر</p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify">محمد سمیر ندا برای «دعای اضطراب» از مصر</p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify">نادیا نجار برای «لمس نور» از امارات</p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify">حنین الصایغ برای «منشور زنان» از لبنان</p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify">سومر شحاده برای «زندگی من تازه شروع شده است» از سوریه</p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify">ایمن رجب طاهر برای «حامل مشعل» از مصر</p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify">رمانهای فهرست اولیه امسال خوانندگان را از خیابانهای شلوغ لبنان و بحرین دهه ۱۹۸۰ به شهر پرجنبوجوش اوران در الجزایر میبرند. از گورستانی در بغداد و شهری خیالی و آخرالزمانی که در آن مردم به طور مصنوعی به خواب میروند، به زندگی شخصیتهای تاریخی مانند امام ابوحامد غزالی میروند و زندگی در اندلس را دوباره به تصویر میکشند. برخی از رمانها هم داستانهای نسلها را در پسزمینهای از تحولات سیاسی دنبال میکنند تا در مجموع طیفی از دیدگاهها، ارزشها و دیدگاهها و تجربیات شخصی و جمعی را منتقل کنند.</p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify">جایزه بین المللی ادبیات داستانی عربی یک جایزه ادبی سالانه برای رمانهایی است که به زبان عربی نوشته شدهاند و به برنده جایزهای ۵۰ هزار دلاری اهدا میشود. این جایزه از سوی مرکز زبان عربی ابوظبی، در بخش فرهنگ و گردشگری حمایت میشود.</p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify">از میان این فهرست ۶ عنوان توسط داوران انتخاب و در قالب فهرست نهایی در روز چهارشنبه ۱۹ فوریه ۲۰۲۵ (یکم اسفند) در کتابخانه اسکندریه مصر معرفی خواهند شد.</p>
<p dir="RTL" style="text-align:justify">برنده این جایزه پنجشنبه ۲۴ آوریل ۲۰۲۵ (۴ اردیبهشت ۱۴۰۴) در نمایشگاه کتاب ابوظبی معرفی خواهد شد.</p>
</p></div>
<p><br />
<br />منیع: خبرگزاری مهر</p>
]]></content:encoded>
</item>
<item>
<title>زنان؛ مرهم زخمها و ستونهای خرمشهر زیر سایه جنگ</title>
<link>https://www.backlinkdev.ir/%d8%b2%d9%86%d8%a7%d9%86%d8%9b-%d9%85%d8%b1%d9%87%d9%85-%d8%b2%d8%ae%d9%85%d9%87%d8%a7-%d9%88-%d8%b3%d8%aa%d9%88%d9%86%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%ae%d8%b1%d9%85%d8%b4%d9%87%d8%b1-%d8%b2/</link>
<dc:creator><![CDATA[استاندارد وب ایران]]></dc:creator>
<pubDate>Sun, 24 Aug 2025 13:07:55 +0000</pubDate>
<category><![CDATA[کتاب]]></category>
<category><![CDATA[اخبار ادبیات و نشر]]></category>
<guid isPermaLink="false">https://www.backlinkdev.ir/%d8%b2%d9%86%d8%a7%d9%86%d8%9b-%d9%85%d8%b1%d9%87%d9%85-%d8%b2%d8%ae%d9%85%d9%87%d8%a7-%d9%88-%d8%b3%d8%aa%d9%88%d9%86%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%ae%d8%b1%d9%85%d8%b4%d9%87%d8%b1-%d8%b2/</guid>
<description><![CDATA[به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، خرمشهر برای ایرانیها فراتر از نام یک شهر است، خرمشهر تکهای از قلب ایران، در حافظه جمعی ایرانیان نماد مظلومیت، حماسه و مقاومت است، نماد جهانآرا و بهنام محمدی، نماد پل خرمشهر و آن پنج نفری که تا پای جان ماندند و امروز فقط یک عکس از آنها به … <a href="https://www.backlinkdev.ir/%d8%b2%d9%86%d8%a7%d9%86%d8%9b-%d9%85%d8%b1%d9%87%d9%85-%d8%b2%d8%ae%d9%85%d9%87%d8%a7-%d9%88-%d8%b3%d8%aa%d9%88%d9%86%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%ae%d8%b1%d9%85%d8%b4%d9%87%d8%b1-%d8%b2/" class="more-link">ادامه خواندن <span class="screen-reader-text">زنان؛ مرهم زخمها و ستونهای خرمشهر زیر سایه جنگ</span></a>]]></description>
<content:encoded><![CDATA[<p> <br />
</p>
<div data-readmoretitle="بیشتر بخوانید">
<p>به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، خرمشهر برای ایرانیها فراتر از نام یک شهر است، خرمشهر تکهای از قلب ایران، در حافظه جمعی ایرانیان نماد مظلومیت، حماسه و مقاومت است، نماد جهانآرا و بهنام محمدی، نماد پل خرمشهر و آن پنج نفری که تا پای جان ماندند و امروز فقط یک عکس از آنها به یادگار مانده… . بیشتر که فکر میکنیم، میبینیم خرمشهر نماد خیلی چیزهای دیگری است که در این سالها کمکم در ذهن ما هویت آن را شکل داده.</p>
<p>روایتهایی که در سالهای گذشته از این شهر در جنگ منتشر شده، نشان داد که سطرهای نانوشته از جنگ بیش از آن چیزی است که فکرش را میکردیم. خرمشهر در اکثر خاطرات دفاع مقدس، واسطةالعقدی است که قلب ایرانیان را، فارغ از زبان و مذهب و آیین، به یکدیگر پیوند میدهد.</p>
<p>انتشار «دا» به قلم سیده اعظم حسینی در دهه 80 روایتی نو از سقوط و فتح این شهر ارائه داد؛ روایتی که در آن یکی از دختران حاضر در خرمشهر، سیده زهرا حسینی، از اتفاقاتی گفت که حتی تصور آن برای خیلی از ما دشوار بود. هرچند پیش از این نیز کتابهایی مانند «پوتینهای مریم» به خاطرات زنان در خرمشهر پرداخته بود، اما میتوان «دا» را سرفصل جدیدی نه تنها برای خاطرات زنان، که حتی برای خاطرهنویسی جنگ به شمار آورد.</p>
<p style="text-align:center"><img decoding="async" src="https://newsmedia.tasnimnews.com/Tasnim/Uploaded/Image/1404/03/03/14040303094613292329474510.jpeg" alt="خاطرات دفاع مقدس , شهید , خرمشهر , کتاب , ادبیات دفاع مقدس , "/></p>
<p>نویسنده توانسته بهخوبی با استفاده از تکنیکهای داستاننویسی، با حفظ اصالت خاطرات، روایتی ارائه کند که در ماههای نخست انتشار توجه بسیاری از هنرمندان، نویسندگان و مخاطبان عام را به خود جلب کند. «دا» در کنار این مزیتها، با پرداختن به جزئیات بیشتر، دایره اطلاع ما را از افرادی که در خرمشهر ایستادند و تا پای جان مقاومت کردند، گسترش میدهد. دخترانی مانند صباح وطنخواه که خاطرات او نیز از جنگ در خرمشهر در کتابی با عنوان «صباح» به قلم فاطمه دوستکامی ما را با ابعاد تازهای از جنگ در این شهر آشنا میکند.</p>
<p>وطنخواه از جمله نیروهای مردمی در خرمشهر بود که به واسطه فعالیتهایش در سطح شهر، خاطراتی از مکانهای مختلف خرمشهر در بازه زمانی آغاز حمله عراق تا سقوط این شهر ارائه میدهد. خاطرات او از کوران جنگ در این شهر، روایتی است از سرنوشتی که جنگی ناخواسته بر سر مردم غیر نظامی آورده است. از سوی دیگر، وطنخواه به بیان این بخش از خاطرات اکتفا نکرده و روی دیگر سکه جنگ در خرمشهر را نیز به مخاطب امروز یادآوری میکند و آن، همدلی ایرانیان برای حفظ حریم مقدس خاک وطن است. </p>
<p style="text-align:center"><img decoding="async" src="https://newsmedia.tasnimnews.com/Tasnim/Uploaded/Image/1398/04/31/1398043115272424117940014.jpg" alt="خاطرات دفاع مقدس , شهید , خرمشهر , کتاب , ادبیات دفاع مقدس , "/></p>
<p>حالا بعد از گذشت بیش از چهار دهه از شروع جنگ تحمیلی، جنگ چهره دیگری در تألیفات و کتابهای مرتبط با آن به خود گرفته است؛ دیگر جنگ تنها در میانه میدان روایت نمیشود؛ حالا چند سالی است که چهره شوم جنگ بر خانهها و در میان خانوادهها روایت میشود. جنگ از پشت جبههها چهره مخوفتری دارد؛ جغد شومی که بر بام خانهها نشسته و هر آن بالهای گسترده خود را باز میکند و خانهای را نشان میکند تا تنها خاطرات باقی بماند برای چند نفر باقیمانده از یک خانه.</p>
<p>کتاب «ساجی» از آن دسته از آثار است که میتوان پیامدهای آغاز جنگ تحمیلی در خرمشهر را در آن یافت. کتاب، دربردارنده خاطرات نسرین باقرزاده، همسر سردار شهید بهمن باقرزاده، است که به قلم بهناز ضرابیزاده نوشته و از سوی سوره مهر به چاپ رسیده است. «ساجی» روایتگر جنگ تحمیلی با نگاهی انساندوستانه است که از دوران کودکی نسرین باقرزاده در خرمشهر شروع شده و تا زمان جنگ در این شهر ادامه پیدا میکند؛ روزهایی که زنان شهر را ترک میکنند ولی مردها در خرمشهر مانده و از این شهر حفاظت میکنند. اما راوی این خاطرات در خرمشهر میماند و در کنار همسرش جهت انجام ماموریتهای نظامی به شهرهای گوناگون همچون قم، ماهشهر و آبادان رفته و مدتی را در این شهرها زندگی میکند.</p>
<p style="text-align:center"><img decoding="async" src="https://newsmedia.tasnimnews.com/Tasnim/Uploaded/Image/1404/03/03/140403030950119032947494.jpg" alt="خاطرات دفاع مقدس , شهید , خرمشهر , کتاب , ادبیات دفاع مقدس , "/></p>
<p>راوی «ساجی» روزها و شرایط سختی را میگذراند و در سالهای پایانی جنگ دوباره به خوزستان باز میگردد تا اینکه در 29 فروردین 1367 همسرش سردار باقرزاده به شهادت میرسد. «ساجی»، نمایی است از خانوادهای اهل خرمشهر که جنگ به یکباره دلخوشیهایشان را دزدید.</p>
<p>آغاز جنگ در خرمشهر با گذشت زمان، ابعاد بیشتری از خود را نشان داد و با مهاجرت غیرنظامیان از خرمشهر به دیگر شهرهای جنوبی، وجه دیگری از خود را به نمایش گذاشت. مهاجرتهای اجباری، گم شدن اعضای خانواده، بیخبری از یکدیگر، زندگی در شهرهای جدید و مشکلات متعاقب آن و … از جمله پیامدهای ثانویه جنگ بود که در کتابهای مختلفی میتوان رد پایی از آن را دید. </p>
<p>کتاب «زیر خط جنگ با دیگری»، نوشته تینا محمدحسینی خاطرات مهری فلاحی، از پرستاران شهر آبادان، را روایت میکند. این کتاب روایت زنی باردار است که علیرغم شرایط خاصش، تصمیم میگیرد در بیمارستان بماند و به فعالیتهای خود ادامه دهد. فلاحی، نمونهای از کادر درمان در جنگ تحمیلی است که ناخواسته درگیر تبعات جنگ میشود. در لابهلای سطرهای خاطرات او که از همان دوران در دفتر یادداشتش ثبت شده، میتوان نکات قابل تأملی را یافت؛ از کودکی که جنگ او را بیسرپرست کرده بود تا کشته شدن پرندگان، از خواستگاری در بحبوحه جنگ تا اضطراب همسایگان خرمشهر از گسترش جنگ و … . </p>
<p style="text-align:center"><img decoding="async" src="https://newsmedia.tasnimnews.com/Tasnim/Uploaded/Image/1403/10/20/1403102016395566531865494.jpg" alt="خاطرات دفاع مقدس , شهید , خرمشهر , کتاب , ادبیات دفاع مقدس , "/></p>
<p>انتشار خاطرات زنان از آغاز جنگ در خرمشهر و مقاومت مردمی در این شهر، در سالهای اخیر وجه انسانی جنگ را پررنگتر کرده و تبعات این جنگ را بر زندگی مردم عادی و غیر نظامی به تصویر میکشد. نمونه دیگری از این خاطرات را میتوان در کتاب «روزهای بیآینه»، نوشته گلستان جعفریان دید. این کتاب که روایتگر خاطرات زندهیاد منیژه لشگری، همسر شهید لشگری، است روزهای زنی را به تصویر میکشد که 18 سال در انتظار بازگشت همسرش است و در این مدت با مشکلات متعددی دست و پنجه نرم میکند. </p>
<p style="text-align:center"><img decoding="async" src="https://newsmedia.tasnimnews.com/Tasnim/Uploaded/Image/1398/11/07/1398110712521368019505244.jpg" alt="خاطرات دفاع مقدس , شهید , خرمشهر , کتاب , ادبیات دفاع مقدس , "/></p>
<p>تمرکز بر ابعاد مختلف از جنگ تحمیلی، برگ جدیدی از خاطرات را پیش روی مخاطب امروز قرار داده است. با فاصله گرفتن خاطرات از خاکریزهای جنگ و روایت زندگیهای مختلفی که تحت تأثیر جنگ قرار گرفتند، توانسته در این سالها فضای جدیدی را وارد ادبیات دفاع مقدس کرده و مخاطبان نسل جوان را با خود همراه کند. روایتی زنانه از یک جنگ مردانه و گاه نامردانه، لحظاتی را میسازد که بسیاری از زنان این کشور آن را بارها و بارها با پوست و گوشت و استخوان خود درک کردهاند. وجه مشترک این خاطرات، فارغ از راوی آنها، نشان دادن نقش تأثیرگذار زنان در تغییر سرنوشت یک ملت است. زنان در این کتابها، شخصیتهای کنشگر و فعالی هستند که با حضور در میدان، دست به انتخاب زده و به شخصیت پویایی تبدیل شدهاند که بر محیط خود اثرگذارند.</p>
<p>خونین شهر با شهادت نیروها از اقصی نقاط مختلف کشور در سوم خردادماه فتح و از اشغال دشمن آزاد شد؛ حماسهای که روزنامه گاردین چاپ انگلستان درباره آن نوشت: فتح خرمشهر یعنی سقوط آخرین و مهمترین افتخار جنگی عراق که ایرانیها با بازپس گرفتن آن، این برگ برنده را که به وسیله آن عراق میکوشید ایران را به پای میز مذاکره بکشاند، از دست بغداد ربودند.</p>
<p>برای بازگشت خرمشهر به آغوش میهن، تعداد چهار هزار و 577 نفر از شهدای سپاه و بسیج و هزار و 628 نفر از ارتش خون پاکشان را اهدا کردند؛ این تنها آمار شهدایی است که در عملیات الی بیتالمقدس به ثبت رسیده است. چه جانهای پاکی که بیچشمداشت برای بازگشت این تکه از خاک وطن از همان روز نخست حمله عراق به ایران بر زمین ریخت و نامی از آنها در سطرهای اخبار و کتابها نیست: مستغنی از گل است مزار شهید عشق … .</p>
<p>انتهای پیام/</p>
</div>
<p><br />
<br />منبع: خبرگزاری تسنیم</p>
]]></content:encoded>
</item>
<item>
<title>نویسندگان نباید جای ائمه فکر کنند و حرف بزنند</title>
<link>https://www.backlinkdev.ir/%d9%86%d9%88%db%8c%d8%b3%d9%86%d8%af%da%af%d8%a7%d9%86-%d9%86%d8%a8%d8%a7%db%8c%d8%af-%d8%ac%d8%a7%db%8c-%d8%a7%d8%a6%d9%85%d9%87-%d9%81%da%a9%d8%b1-%da%a9%d9%86%d9%86%d8%af-%d9%88-%d8%ad%d8%b1%d9%81/</link>
<dc:creator><![CDATA[استاندارد وب ایران]]></dc:creator>
<pubDate>Sat, 23 Aug 2025 06:55:59 +0000</pubDate>
<category><![CDATA[کتاب]]></category>
<category><![CDATA[امام علی(ع)]]></category>
<category><![CDATA[داستان نویسی]]></category>
<category><![CDATA[سعید طاووسی مسرور]]></category>
<category><![CDATA[سیره اهل بیت(ع)]]></category>
<category><![CDATA[عاشورا]]></category>
<category><![CDATA[کتاب حیدر]]></category>
<category><![CDATA[کتاب و کتابخوانی]]></category>
<category><![CDATA[نهج البلاغه]]></category>
<guid isPermaLink="false">https://www.backlinkdev.ir/%d9%86%d9%88%db%8c%d8%b3%d9%86%d8%af%da%af%d8%a7%d9%86-%d9%86%d8%a8%d8%a7%db%8c%d8%af-%d8%ac%d8%a7%db%8c-%d8%a7%d8%a6%d9%85%d9%87-%d9%81%da%a9%d8%b1-%da%a9%d9%86%d9%86%d8%af-%d9%88-%d8%ad%d8%b1%d9%81/</guid>
<description><![CDATA[سعید طاووسی مدرس و پژوهشگر تاریخ اسلام و تشیع درباره نگارش ادبیات داستانی با موضوع سیره اهل بیت (ع) در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: بحث نگارش داستان و رمان درباره معصومان (ع) و به طور کلی شخصیتهای قدیس در کشور ما کار با سابقهای نیست و میتوان آن را حرکت جدیدی دانست. وی افزود: … <a href="https://www.backlinkdev.ir/%d9%86%d9%88%db%8c%d8%b3%d9%86%d8%af%da%af%d8%a7%d9%86-%d9%86%d8%a8%d8%a7%db%8c%d8%af-%d8%ac%d8%a7%db%8c-%d8%a7%d8%a6%d9%85%d9%87-%d9%81%da%a9%d8%b1-%da%a9%d9%86%d9%86%d8%af-%d9%88-%d8%ad%d8%b1%d9%81/" class="more-link">ادامه خواندن <span class="screen-reader-text">نویسندگان نباید جای ائمه فکر کنند و حرف بزنند</span></a>]]></description>
<content:encoded><![CDATA[<p> <br />
</p>
<div itemprop="articleBody" class="item-text">
<p dir="rtl" style="text-align:justify">سعید طاووسی مدرس و پژوهشگر تاریخ اسلام و تشیع درباره نگارش ادبیات داستانی با موضوع سیره اهل بیت (ع) در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: بحث نگارش داستان و رمان درباره معصومان (ع) و به طور کلی شخصیتهای قدیس در کشور ما کار با سابقهای نیست و میتوان آن را حرکت جدیدی دانست.</p>
<p dir="rtl" style="text-align:justify">وی افزود: یکی از مشکلاتی که این جدید بودن ایجاد میکند، این است که تجربههای موفق کم است، که بتوانیم از آنها به عنوان الگو یاد کنیم و هم ادبیات نظری و دانش زیرساختی درباره این مسئله تدوین نشده است. بنابراین مولفی که در این کار وارد میشود چالشهای مختلفی را دارد. یکی از تدبیرهایی که برخی ناشران فعال در این حوزه انجام دادند این است که این خلأ رو سعی میکنند از طریق برگزاری نشستها و جلسات بین اهل تاریخ یا افرادی که فعالیتشان به محتوای دین مربوط میشود؛ پر کنند. برای مثال افرادی که عموماً مورخ نیستند، فقیه، متکلم محدث یا افراد جامعی که در چند حوزه فعالیت داشته باشند از طریق دورههای آموزشی یا نشستها سعی میکنند این خلأ را برطرف کنند.</p>
<p dir="rtl" style="text-align:justify">این پژوهشگر تاریخ اسلام درباره رعایت خط قرمزها در نگارش این نوع از کتابها گفت: درباره رعایت خط قرمز در داستانهای دینی باید دو نکته را در نظر گرفت. ابتدا فضای رسمی؛ یعنی مواردی که وزارت ارشاد تحت عنوان ممیزی اعمال میکند. اما من معتقدم تقریباً هیچ خط قرمزی در نگارش این داستانها وجود ندارد، یعنی هیچ خط قرمز خاصی که برای رمان و داستان باشد، وجود ندارد. خط قرمزهای کلی که برای همه کتابها وجود دارد در نگارش کتابهای داستانی دینی هم اعمال میشود و فراتر از آن چیزی نداریم، در حالی که خیلی باید بیش از اینها باشد. نتیجه این سیاست آثاری است که در سالهای اخیر عرضه شده و از نظر من به هیچ وجه قابل دفاع نیست. برای نمونه کتاب «حیدر» را میتوان مثال زد که با انواع و اقسام اشکالات تاریخی به نگارش درآمده است. البته اگر این اشکالات را هم نادیده بگیریم مهمترین اشکال این کتاب این است که به صورت اول شخص و از زبان معصوم (ع) در ۴۰۰ نوشته شده است.</p>
<p dir="rtl" style="text-align:justify"><span style="color:#000080"><strong>نویسندگان نمیتوانند جای ائمه فکر کنند و حرف بزنند</strong></span></p>
<p dir="rtl" style="text-align:justify">طاووسی در ادامه گفت: نه تنها نویسنده جوان اینکتاب، بلکه افراد باتجربهتر هم نمیتوانند به جای امیرالمومنین (ع) فکر کنند و حرف بزنند. اینکه فکر کنیم با استفاده از چند کتاب، حدیث و تاریخ؛ اطلاعات کافی برای نگارش کتاب جمع کردیم اصلاً توجیه مناسبی نیست چراکه مطالب کتب تاریخی و مطالبی که به امام علی (ع) نسبت داده شده است، لزوماً درست نیست پس ما نمیتوانیم در واقع هر آنچه در تاریخ طبری خواندیم از زبان شخص امیرالمومنین بیان کنیم.</p>
<p dir="rtl" style="text-align:justify">وی ادامه داد: چنین آثاری در واقع حضرت امیر (ع) را از یک شخصیت قدسی و ملکوتی که البته در چارچوبهای زمینی و بشری زندگی کرده است به یک فرد معمولی کوچه و بازاری تنزل میدهند. و یا در رمان بریده برید هم به همین شکل است، یعنی ادبیاتی که حتی نمی توان آن را عامیانه دانست و نه تنها کوچه بازاری نیست بلکه اصطلاحاً چاله میدانی است، از زبان اصحاب سیدالشهدا (ع) بیان میشود و در واقع مشکل تنزل دادن و تحریف معنوی شخصیتهای مهم صدر اسلام، تاریخ اسلام و تاریخ عاشورا اینجا هم پیش میآید. وزارت فرهنگ و ارشاد متأسفانه برخوردی با این نوع کتابها نمیکند و ما میبینیم که بارها و بارها چاپ میشوند و علیرغم نقدهای زیادی که به این کتابها میشود؛ این کتابها به فروش گسترده خود ادامه میدهند.</p>
<p dir="rtl" style="text-align:justify">ایننویسنده گفت: برای مثال حتی جنبههایی مثل خشونت در این کارها هست. مثلاً در مورد جنگهای امیرالمومنین و نحوه جنگ ایشان به هنگام مطالعه مخاطب تصور میکند مشغول تماشای یک فیلم وسترن است؛ و یا بیان جنبههای روابط فردی، اجتماعی و خانوادگی حضرت را به شکل نادرستی نشان دادند. برای مثال فضای میان حضرت علی (ع) و حضرت زهرا (س) را مانند عشقهای فضای مجازی نمایش دادند. معصومان ما البته که عاشق بودند اما عشق میان حضرت علی (ع) و حضرت زهرا (س) انقدر سطحی نبوده است، بنابراین ما میبینیم که نظارتی روی این کتابها نیست و هرچه جلسه نقد برگزار میشود، صدای کسی به جایی نمیرسد. در کتاب بریده بریده هم سطحی از مسائل جنسی نامناسب درباره یزید بیان میشود که نمیتوان آن را به عنوان یک کار عاشورایی به مخاطب جوان معرفی کرد.<!--/data/user/0/com.samsung.android.app.notes/files/clipdata/clipdata_bodytext_250114_044615_898.sdocx--></p>
<p dir="rtl" style="text-align:justify"><span style="color:#000080"><strong>استفاده از اول شخص در نگارش درباره معصومان ممنوع است</strong></span></p>
<p dir="rtl" style="text-align:justify">طاووسی در ادامه گفت: پس عملاً خط قرمزی نیست، چراکه دروغ، خلاف تاریخی و تحریف نوشته و انجام میشود؛ همچنین سطح معصوم پایین میآید و گاهی این کتابها موجب وهن معصوم است. اما در فضای غیر رسمی و افرادی که در این زمینه قلم میزنند، خط قرمزهای جدی وجود دارد. ابتدا اینکه در واقع در حوزه نگارش درباره معصومان (ع) اساساً استفاده از اول شخص ممنوع است. در واقع ما نمیتوانیم به درون معصوم برویم و به جای او بیاندیشیم و حدیث نفس کنیم. ما تنها میتوانیم موارد محدودی را از منابع معتبر در خلال کار از آن حضرات نقل کنیم.</p>
<p dir="rtl" style="text-align:justify">وی افزود: اینکه کل کتابی را بر اساس اول شخص و از زبان معصوم بنویسیم کلاً ممنوع است و بزرگان ما هم جرأت این کار را نداشتند و آن را انجام ندادند. برای مثال آقای حسنبیگی که میخواهد رمانی درباره حضرت امیر (ع) بنویسد، داستانی را از امروز و درباره نهجالبلاغه را انتخاب میکند و یا مجموعه رمانهایی با نظارت بنده توسط انتشارات بهنشر منتشر شده است که قصدمان از چاپ این رمانها روایت معصوم از طریق شخصیت فرعی بوده است.</p>
<p dir="rtl" style="text-align:justify"><span style="color:#000080"><strong>ابداع شخصیت فرعی در داستان دینی اشکالی ندارد</strong></span><!--/data/user/0/com.samsung.android.app.notes/files/clipdata/clipdata_bodytext_250114_074758_705.sdocx--></p>
<p dir="rtl" style="text-align:justify">این پژوهشگر تاریخ اسلام ادامه داد: ابداع شخصیت فرعی و یا تخیل در اجزای داستان نیز اشکالی ندارد اما همین تخیل هم باید در چارچوبهای درستی شکل گیرد. برای مثال آقای سلمان کدیور در اثر پس از ۲۰ سال، یک شهید به شهدای کربلا اضافه کرده است. از نظر من این کار امکانپذیر نیست چراکه کربلا یک مسئله مشخص و تاریخی است و نه قرار است اضافه و نه کم شود، بنابراین ما نمیتوانیم یک شهید به کربلا اضافه کنیم. برای مثال در بعضی موارد بعضی از اشخاص هستند که اطلاعاتی از خانواده و شغل آن افراد نداریم بنابراین میتوان در چنین مواردی از تخیل استفاده کرد چون به تاریخ لطمه نمیزند. البته این تخیل هم نباید به کلیت ماجرای تاریخی لطمه بزند؛ به قول علی حاتمی واقعیت تاریخی برعکس نشود.</p>
<p dir="rtl" style="text-align:justify">طاووسی در پایان گفت: چیزی که احتمال میدهیم معصومان بیان کرده باشند، زبان حال است؛ برای مثال فردی که میخواهد به میدان برود طبیعی است که برای وداع میآید، آیتالله شبیری در این باره میفرمایند اگر زبان حال به نحوی باشد که مخاطب احتمال صحت آن را بدهد و به طور قطعی هم گفته نشود اشکالی بر آن وارد نیست.<!--/data/user/0/com.samsung.android.app.notes/files/clipdata/clipdata_bodytext_250114_112643_099.sdocx--> در سینمای جهان هم ارزش هنری و خیالی خودشان است که کارها را ماندگار کرده است. برای مثال در فیلهایی مانند گلادیاتور چون با هنر خودش و با استفاده به جا از عنصر خیال افراد مختلف را به عنوان مخاطب جذب کرده است. در رمان معصومین هم به همین شکل است، در مورد شخص معصوم هم فرد میتواند به شکل هنرمندانهای از خیال استفاده کند.</p>
<p dir="rtl" style="text-align:justify"><span style="display:none"> </span>خبرنگار: محمدمهدی تسویه چی</p>
</p></div>
<p><br />
<br />منیع: خبرگزاری مهر</p>
]]></content:encoded>
</item>
</channel>
</rss>
If you would like to create a banner that links to this page (i.e. this validation result), do the following:
Download the "valid RSS" banner.
Upload the image to your own server. (This step is important. Please do not link directly to the image on this server.)
Add this HTML to your page (change the image src
attribute if necessary):
If you would like to create a text link instead, here is the URL you can use:
http://www.feedvalidator.org/check.cgi?url=https%3A//www.backlinkdev.ir/feed/